مرزهای بحث
، منظورمان دقیقاً یکی از نکاتی که در مباحث دین و رسانه باید تبیین کرد، تعیین حدود بحث است.وقتی می گوییم دین از .دین چیست؛ یا درباره رسانه نیز به همین ترتیب از دین چیست؛ یا درباره رسانه نیز به همین ترتیب.برای داشتن رسانه دینی ناگزیریم وقتی می گوییم دین، منظورمان دقیقاً از دانش رسانه ای متناسب با دین یا به تعبیری دیگر دانش دینی رسانه
رسانه: نخست این که منظور ما از واژه رسانه، عمدتا ت ً رسانه های نوین به ویژه تلویزیون و رسانه های تصویری اس دوم این که وقتی از نسبت دین و رسانه سخن می گوییم، نظر به مطالعات رسانه ای داریم که خود آن نیز دارای ابعادی است. یکی از ابعاد آن، مباحث ارتباطی و مطالعات ارتباطات است )که اغلب مفهوم مطالعات رسانه با آن مشتبه شده و یا برخی معتقدند باید تنها به همین بحث پرداخت و از دیگر ابعاد غفلت می کنند(؛ یعنی تلویزیون به عنوان یک وسیله ارتباط .جمعی یکی دیگر از ابعاد مطالعات رسانه جنبه هنری آن است. یعنی تلویزیون ضمن آن که رسانه است، یک هنر نیز به شمار می .آید و از آن به عنوان یک رسانه هنری یاد می شود بُعد دیگر رسانه )رادیو و تلویزیون( بُعد سازمانی آن است. رسانه تلویزیون یک سازمان است که ویژگی های خاص خودش را دارد. در حقیقت تلویزیون به عنوان یک سازمان رسانه ای، عالوه بر مباحث عمومی سازمان، بحث های سازمانی خاص .خود را هم می طلبد؛ مانند بحث تولید و مدیریت پیام که از مباحث خاص سازمان های رسانه ای هستند بُعد دیگر تلویزیون، بُعد تکنولوژیک آن است که به مباحثی چون موجبیت تکنولوژی، فرهنگ تکنولوژی، این همانی رسانه و .پیام و ... می پردازد
البته باید توجه داشت که کار در این حوزه، کاری میان رشته ای است و کسی که می خواهد در این حوزه از مباحث وارد شود، باید عالوه بر تسلط بر دانش رسانه ای و نظریه های ارتباطات، نسبت به مبانی فلسفی غرب، جریان تفکر غربی و هم چنین مبانی تفکر اسالمی، آگاهی کامل داشته باشد. گرچه در مباحث گوناگون نسبت این آگاهی نیز متغیر خواهد بود؛ برای نمونه در بحث کارکرد تربیتی رسانه، آگاهی نسبت به نظریه های تربیت دینی پررنگ تر خواهد شد ولی در هر صورت برای بازشناسی ردپای تفکر غربی در نظریه های رسانه، گریزی از آشنایی با جریان تفکر غرب )تفکر فلسفی غرب( نیست. گرچه لزومی ندارد که وی در همه این عرصه ها صاحب نظر باشد ولی آگاهی کامل از نظریه های موجود امری .الزامی است
دین به مباحثی تقسیم میشود و رسانه نیز دارای ابعادی است. درست این است که مطالعات رسانه ای با همه این حوزه های دینی درگیر شده و نسبت سنجی شود
الف( دین: نخست این که وقتی از دین سخن می گوییم منظورمان دین کامل و خاتم یا همان اسالم است چرا که ادیان دیگر از .جامعیت اسالم )اسالم ناب( برخوردار نیستند دوم این که وقتی می گوییم مبانی دینی با مطالعات رسانه ای چه نسبتی برقرار می کند، دین )اسالم( را با همه گستره اش مدنظر داریم. به بیان روشن تر وقتی برای دین )و مباحث دینی( تقسیم بندی های مختلفی صورت گرفته، در مطالعات رسانه ای به همه این جنبه ها و تقسیمات دین نظر خواهیم داشت؛ برای نمونه قدما دین را به سه مبحث عقائد، اخالق و احکام تقسیم می کردند و یا متأخرینی چون شهید مطهری جهان بینی و ایدئولوژی را هم بر این تقسیم بندی افزودند یا مرحوم صفایی )ع.ص( در یک تقسیم بندی جدید، دین را به مبانی معرفتی، مبانی فطری، آرمان ها و اهداف دین، نظام های دینی و در .نهایت احکام دینی تقسیم می کنند درست این است که مطالعات رسانه ای با همه این حوزه های دینی درگیر شده و نسبت سنجی شود. در واقع به همان نسبتی که فقه و مباحث فقهی در مطالعات رسانه ای )دینی( ورود کرده و نقش دارد، اخالق نیز نقش آفرینی خواهد کرد. قابل توجه است که در همین راستا بخش عمده ای از پژوهش های انجام شده در این حوزه، به مباحث معرفت شناسی دینی و مبانی معرفتی دین پرداخته اند؛ مانند رابطه دین و انسان، رابطه انسان با اجتماع، تاریخ، خدا، وحی و ... که این مباحث حتی در روش شناسی مطالعات رسانه ای نیز تأثیرگذار بوده اند. بنابراین در نسبت سنجی دین و مطالعات رسانه ای با گستره ای از مباحث مواجه هستیم که چیزی از حیات بشری را فروگذار نمی کند و همه حوزه های حیات بشری چون تفکر و احساس.)ایمان(، عمل و رفتار )فقه(، اجتماع )حقوق( و ... را پوشش می دهد. ب)
آیا می توان بدون مبانی نظری صحیح و پایه های نظری مستحکم، نظریه ها و مباحث کاربردی را طرح کرد؟ برای رسیدن به رسانه دینی ناگزیر از دانش رسانه ای متناسب با دین هستیم
پاسخ به چند پرسش برای داشتن رسانه دینی ناگزیریم از دانش رسانه ای متناسب با دین یا به تعبیری دیگر دانش دینی رسانه. گرچه ممکن است بتوان با تجربه و آزمون و خطا، بخشی از هدف )دستیابی به رسانه دینی( را محقق ساخت ولی تجربه در کنار دانش نتیجه خواهد داد. بنابراین ناچار هستیم از دستیابی به این دانش و تولید آن. بنابراین اگر مطلوبمان دستیابی به یک رسانه دینی است، .نیازمند دانش رسانه ای دینی ای هستیم که به تمام گستره ای که برشمردیم، پرداخته باشد و تک بُعدی حرکت نکرده باشد گاهی در میان برخی مدیران این تفکر اشتباه شکل می گیرد که این گونه مباحث نظری، هیچ فایده ای ندارند و به جای آن باید به مباحث کاربردی پرداخت و بر روی آن سرمایه گذاری کرد. ولی آیا می توان بدون مبانی نظری صحیح و پایه های نظری مستحکم، نظریه ها و مباحث کاربردی را طرح کرد؟ بی شک برای طرح مباحث کاربردی پرداختن به حوزه های .نظری و علوم کاربردی برآمده از مبانی مستحکم نظری راه گشاتر خواهند بود مسئله دیگری که گاهی اوقات در مواجهه با این گونه مباحث نظری طرح می شود، این است که به جای پرداختن به این گونه مباحث، بهتر است به اصالح سازمان انسانی رسانه بپردازیم و اگر این قسمت اصالح شود و بتوانیم به سازمان انسانی دین مدار در رسانه دست یابیم، بی شک رسانه دینی نیز تحقق می یابد. ولی آیا می توان سازمان انسانی رسانه را بدون مبانی نظری سازمان رسانه ای دینی تأمین کرد؟ و یا چگونه می توان انتظار داشت نیروی انسانی متدین بدون دانش رسانه ای متناسب با مبانی دینی، جریان رسانه ای دینی تولید کند؟ در حقیقت نیروی انسانی دینی صرف نمی تواند رسانه دینی تولید کند بلکه نیروی متدینی که دینی بیندیشد با استفاده از دانش رسانه ای برآمده از اندیشه دینی شاید بتواند در رسیدن به رسانه .دینی کمک کند از همین روست که می گوییم برای رسیدن به رسانه دینی ناگزیر از دانش رسانه ای متناسب با دین هستیم و برای رسیدن به .این دانش نیز باید همه جنبه ها و ابعاد دین و رسانه را مدنظر قرار دهیم البته گاهی وقتی به بزرگی و عمق چنین حرکتی نگاه می کنیم، این پرسش به ذهن می آید که این مباحث تا چه زمانی ادامه خواهند داشت و چه وقت می توان از این همه بحث و بررسی و پژوهش نتیجه گرفت؟ و چه زمانی این همه هزینه فایده .خواهد داد؟ ولی نباید ناامید بود؛ چرا که می دانیم هر طرحی برای نتیجه درست دادن مستلزم نگاه عمیق و بلندمدت است فقر در ادبیات علمی
آن چه که در غرب روی داده، بیشتر ناظر به مباحث دین رسانه ای بوده و کمتر به مباحث رسانه دینی پرداخته اند
یکی از مشکالت ما در دانش رسانه دینی، فقر ادبیات است. آن چه که در غرب روی داده، بیشتر ناظر به مباحث دین رسانه ای بوده و کمتر به مباحث رسانه دینی پرداخته اند. از آن جایی که بیشتر این مباحث هم با ترجمه وارد شده، در ادبیات ترجمه ای نیز دچار فقر هستیم. البته در ریشه یابی این معضل به این حقیقت باید توجه کنیم که آن چه به عنوان دین در غرب مطرح است، نسبت به اسالم بسیار فضای محدودتری از جامعه را در برمی گیرد و عرصه های کوچک تری را شامل می شود ولی اسالم به همه عرصه ها، حوزه های انسانی و حیات بشری می پرازد. آن چه که امروز در ایران مطرح است احث وارداتی از غرب، دچار همان فقر مهکور شده و عمدتاً به واسطه نگاه اساتید به مب پیرامون بحث دین رسانه ای )دین .رسانه ای شده( می َگردد مشکل دیگر مطالعات رسانه ای فعلی در ایران این است که به واسطه تأثیر فلسفه غرب در دیگر عرصه های دانش غربی، مبانی مطالعات رسانه ای غرب و حتی مبانی روش شناختی مطالعات رسانه ای آن نیز تحت تأثیر نگاه غرب و متدولوژی آن قرار گرفته است و همین مطالعات غربی مبنای مطالعات رسانه ای اساتید ما قرار گرفته است. البته به دلیل این که نگاه پوزیت خاستگاه این مباحث در غرب بوده تا حدودی طبیعی است ولی باید توجه داشت که اساسا یویستی غرب با مبانی ً دینی ما سازگاری ندارد. به دلیل تأثیر قطعی نگاه فلسفی و دینی بر مطالعات رسانه ای )همان گونه که در غرب این اتفاق افتاد( با شکل گیری این مطالعات در دامان فضای تفکر دینی اسالم، روح حاکم بر این تفکر بر مطالعات رسانه ای ما نیز اثر .خواهد گذاشت نحوه چگونگی این ارتباط یا سطح این البته آن چه در این ارتباط )میان مطالعات رسانه ای و مبانی دینی( مهم است، فعالً ارتباط و تأثیرگهاری نیست بلکه نوع این ارتباط است. در واقع در ارتباط بین نظریه های رسانه ای و مبانی دینی، سه دسته ارتباط بازیابی خواهد شد. دسته اول وفاق کامل که نظریه رسانه ای دارای انطباق کامل با مبانی دینی است و به طور کامل پهیرفته می شود. دسته دوم نفی مطلق که نظریه مزبور رسانه ای، به طور مطلق از سوی دین نفی و انکار می شود. دسته پهیرفته؛ بلکه نظریه سوم ترمیم و تکمیل؛ و شامل نظریاتی است که نه به طور کامل از سوی دین نفی می شوند و نه کامالً دینی تالش می کند با ایجاد تغییر و تحوالتی در آن نظریه، آن را ترمیم و یا تکمیل نماید. آن چه در حال حاضر برای ما .اهمیت دارد، تعیین نوع ارتباط و نوع تغییرات و تحوالت نظریه های رسانه ای در این ارتباط است بی شک به دلیل فقر در ادبیات علمی مطالعات رسانه ای غرب در نسبت با دین، مبنا قرار دادن جریانات ترجمه ای نمی تواند به پیشبرد اهداف ما از مطالعات رسانه ای )یعنی تحقق رسانه دینی( کمکی نماید. بنابراین پژوهشگران ما باید خود .آستین ها را باال بزنند و دانش رسانه ای بومی ای تولید کنند که متناسب با ساختارهای فرهنگی و دینی مان باشد