تاریخ شفاهی یکی از روش های مطرح و مؤثر برای تاریخ نگاری است. روشی که ماده تاریخی آن در فرآیند مصاحبه فعال به دست می آید، تا در سبک و قالب ی متفاوت به جامعه عرضه گردد. تاریخ شفاهی به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیدگاه ها، شنیده ها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن ماجراها می پردازد. اگر فایده تاریخ را گردآوری تجارب بدانیم، تاریخ شفاهی یکی از بهترین انواع تجربه اندوزی است و اگر دانش تاریخ شفاهی را گسترش دهیم و به حوزه های مختلف بکشانیم، می توانیم از تجربه های زنده و به روز بهره مند باشیم. ما در این مجموعه برآنیم که با گسترش تاریخ شفاهی در حیطه سینمای معاصر، تجریه های نهفته را در معرض بهره مندی قرار دهیم در تاریخ شفاهی بخش هایی از تاریخ مد نظر است که در تواریخ رسمی، همیشه وجود ندارد و این امر یکی از عواملی است که آنرا برای مخاطبین جذاب میکند. تاریخ شفاهی مایه های تحلیلی بیشتری دارد و به نوعی تفسیر تاریخی است نه تاریخ. و مردم به تاریخ تحلیلی بیشتر علاقه مند هستند چراکه برای درک تاریخ، «تحلیل» تاریخ، شیرین تر و موثرتر است. تاریخ شفاهی می تواند فرصتهای نوینی را در اختیار بگذارد وقتی شما شکل گیری یک نهاد را به مصاحبه می گذارید، چیزی ورای اسناد مربوطه را دنبال می کنید. آنجا که مصاحبه گر خود درگیر تشکیل آن نهاد باشد، بسیاری از مباحث پیش از تشکیل آن نهاد، نزاعهایی که به شکل گیریها منتهی شده، ذهنیت ها و اهداف پشت پرده ای که در تشکیل آن نهاد بوده و بسیاری از مسائل دیگر را منتقل میکند. در اسناد رسمی، هیچ گاه از انگیزه ها به شکل مستقیم سخن به میان نمی آید در حالی که در مصاحبه حضوری، بسیاری از انگیزه های ریز و پشت پرده بیان می شود و فضای حاکم بر تشکیل آن نهاد ترسیم میشود. همین طور بسیاری از مسائلی که در تاریخ نویسی رسمی از آنها سخنی به میان نمی آید و اغلب تصور می شود که حرفهای بی خاصیتی است، درحالی که کلید حل برخی از مشکلات در زمینه تاریخ خواهد بود. و بالاخره در تاریخ شفاهی روی نقش افراد تأکید ویژه صورت می گیرد. اما در تاریخ شفاهی دچار مشکلات مهمی هم هستیم، به صرف آن که به انگیزه ها توجه شده و یا روی نقش افراد تکیه می شود، همیشه جای نقض و ابرامهای سرسختانه است. آنجا که عیبی هست همه گریزان هستند و تلاش می کنند خود را بی تقصیر جلوه دهند و آنجا که لطفی هست، ای بسا خود را جلودار آن دانسته و دیگران را تحت الشعاع خود قرار می دهند. گذر زمان یکی دیگر از بدترین آفت ها و آسیب های تاریخ شفاهی است. حافظه از دست می رود و انسان به اشتباه مطالبی را نقل می کند. بدتر از آن، این مشکل است که گاهی تغییر رویکردها و نگرشها در مرور زمان، موجب بازسازی ذهنی خاطرات میشود که در این صورت اعتماد بر درستی آن ها نمی توان کرد. هرچه این گذر زمان بیشتر باشد، اینگونه آسیبها بیشتر میشود. دوستیی ها و دشمنی های بعدی میان افراد درگیر در یک ماجرا، ممکن است روی بیان آنها تأثیر بگذارد. اما یکی از مهم ترین محدویت ها این است که برخی از تواریخ شفاهی، مشکل برخورد افراد با یکدیگر را دارد. این امر موجب آن است که طرفین مصاحبه از گفتن برخی مسائل خودداری کنند. امری که در تواریخ قدیم، به خصوص در بیان گذشته دور کمتر وجود دارد. اما در تاریخ شفاهی شما با دوره ای سروکار دارید که طرف های ماجرا ممکن است زنده باشند. یا موضوع ممکن است از حساسیت خاصی برخوردار باشد. در این صورت، مصاحبه شونده و حتی مصاحبه کننده، درگیر رویدادی شوند که برای آنان مشکل ایجاد کرده یا اجازه ندهد که تبیین درستی از واقعیت داشته باشند. چه راه حلی برای رهایی از این محدویت ها وجود دارد؟ حقیقت آن است که منابع شفاهی هم مانند بسیاری از منابع دیگر، نیازمند تدقیق و اصلاحند. باید روش هایی برای تنقیح آنها یافت. چنانچه در نقد اخبار تاریخی، مقایسه میان اخبار یک موضوع را راه حل مناسبی برای ارزیابی می دانیم، در تاریخ شفاهی برای ارزیابی یک واقعه، با افراد بسیاری که درگیر سینمای معاصر بوده اند، مصاحبه کرده ایم و بر مخاطب است که از مقایسه میان آنها، تا اندازه ممکن در دستیابی به واقعیت ساعی باشد. همچنین ایجاد تلفیق میان آنچه در مصاحبه ها به عنوان تاریخ شفاهی گفته شده با اسنادی که از آن ماجرا برجای مانده، بسیار اهمیت دارد نکته دیگر این که همیشه باید اصل بیان وقایع را از تفسیرها جدا کرد. در تاریخ نگاری خصوصا تاریخ شفاهی این آمیختگی فراوان است و باید راهی برای آن اندیشید. یعنی کسی که در صدد بیان وقایع است، مرتب کار تحلیلی می کند و چون خودش درگیر است، تلاش دارد تا چهارچوب های تحلیلی خود را در درون نقل وقایع بیاورد. تفکیک اینها کمک خواهد کرد تا با واقعیت بهتر آشنا شویم. هرچند تلاش شده که در انجام مصاحبه ها از تیم متخصص و مجرب استفاده شود اما وصول به حقبقت بدون امعان نظر مضاعف شما مخاطب عزیز ممکن نخواهد بود در خاتمه تاکید دارد که با محدودیتهایی که ذکر شد، خصوصا ذهنیتهایی که ممکن است نقل و تحلیل تاریخ را تحت الشعاع قرار دهد، این سایت سعی خود را در امانتداری مطالب بیان شده مبذول خواهد کرد و مسئولیت صحت و سقم مطالب و تحلیل ها را به عهده گوینده آن واگذار میکند. در خلال مصاحبه ها مکررا اسامی اشخاص مختلف از سوی مصاحبه شونده ها بیان میشود که محتمل است صاحبان آن اسامی از مطالب بیان شده ناراضی باشند. این سایت بنا به وظیفه شرعی و اخلاقی و قانونی، اعلام آمادگی میکند تا هرگونه نقد و نظر و نقض و ابرام ایشان را ذیل مطالب مطروحه انعکاس دهد. امید است که با سعه صدر و نصایح و نظرات سازنده شما مخاطبان عزیز گامها بعدی را هرچه درست تر برداریم
سایت
مشاور فیلم: آقای
علیخانی چه سینمایی روی پای خودش می ایستد؟ یا الان سینمایی هست که سر پا
باشد و اجاره اش کنند؟
آقای
علیخانی: سینما
باید بازدهی داشته باشد. مثلا سینمای کوروش ممکن است با چهار تا سالنش
بازدهی داشته باشد ولی وقتی می روی سینمای توی خیابون جمهوری که چهار تا
سالن ساختند، بازدهی ندارد ، درست شد؟ ما سینمای بخش خصوصی نداریم. طی این سی و
پنج سال سی و شش سال انقلاب به تعداد انگشت های دست هم نمی رسد که بخش خصوصی بیاید
پول بگذارد و از جیبش سینما بسازد! چرا نمی کند؟ شما یک مغازه فلافل فروشی باز کنی
چهار نفر رد بشوند و ببینند فلافل منافع دارد، صبح پنجاه تا مغازه فلافل فروشی
بالاترش می بینی ولی سینما بازدهی ندارد، سینما به نسبت به سرمایه ای که می گذاری
چیزی تویش ندارد مثال برای تان می زنم آقا آمدند سینمای ملت را درست کردند درست
شد؟ بخش خصوصی اگر می خواست آن سینما را بسازد باید صد میلیارد دویست میلیارد پول
می داد که بازدهی ندارد. این سینما و چند تا سینمای دیگری که شهرداری ساخته به
خاطر لوازم جانبی که اجاره می دهد پول می گیرد می تواند مثلا سینمای راگا را اداره بکند
سینماهای تماشا را اداره بکند رازی را اداره بکند، یعنی این با آن لوازم جانبیش،
که این لوازم جانبی را هم باز بخش خصوصی نمی تواند با یک چنین بودجه ای بسازد و یک
چنین درآمدی داشته باشد. اصلا سینمای بخش خصوصی صفر است و بازدهی مالی مطلقا
ندارد، مگر کسی که دوست داشته باشد یا بیاید یک پاساژ عظیمی هم کنارش بسازد و ششصد
هفتصد متر هشتصد متر تراکم تجاری مجانی بگیرد و دو تا سه تا سالن هم تویش بسازد.
بعد هم اگر دو سال سه سال کار نکرد درش را ببندد. یک مقدار سالن اینطوری ساخته می شود و یک مقدار سالن هم خود
شهرداری پول می دهد می سازد
سایت
مشاور فیلم: پس
سینمای واقعی نیست دیگر؟
آقای
علیخانی: برای
ما چیزی نمی ماند، والله چیزی نمی ماند من سرمایه نمی گذارم مگر اینکه دو تا اتفاق
بیافتد! چون در آیین نامه شهرداری اینجوری است که برای هر یک صندلی، یک متر اجازه
تجاری می دهند و مثلا الان یک نفر دارد مجموعه فرهنگی و سینمایی میسازد و برای
اینکه از شهرداری یک امکاناتی بگیرد، یعنی شما وقتی بیایید توی یک مجموعه ای که
داری می سازی سه تا سالن سینما بگذاری و هر سالن 200 تا صندلی می خورد، پس می گوید
من برای این سه تا 200 تا که می شود 600 تا، من 600 متر بنای تجاری می دهم. درست
شد؟ الان سینماها اینطوری دارد ساخته می شود. مثلا سینما کوروش مال دولت است ولی
مثلا 15 خرداد یک پاساژ دارد می سازد و چهار تا سالن تویش زده! توی جمهوری، درست
شد؟ اینها آمدند چه کار کردند؟ این آمده بر اساس همان آیین نامه شهرداری که می گفت
برای هر یک صندلی یک متر تجاری مجانی می دهم، این آمده اینجا سه تا سالن ساخته و
سه تا دویست تا ششصد تا و ششصد متر بنای تجاری هم گرفته؟ ششصد متر بنای تجاری که
ممکن بود یک جایی بگوید متری سی میلیون یا یک جایی بگوید متری بیست یا حتی متری
پنجاه میلیون بدهد به شهرداری. ولی حالا آمده اینجا سینما ساخته و سینما هم یک سال
می گذرد دو سال می گذرد کار نمی کند، صبح درش را قفل می کند آنجا را هم متری 20
میلیون 30 میلیون 50 میلیون بعنوان انبار می فروشد به کاسب ها! فهمیدید چطور شد؟
سایت
مشاور فیلم: چطوری
می شود که به سوددهی برسد؟
آقای
علیخانی: اگر
بودجه ای باشد که من اینجا را مثل سینمای کوروش یا مثل سینمای آزادی بسازم آره به
من سود می دهد. ولی با همه این حرف ها آن سودی که می خواهد بدهد
به آن بودجه ای که می گذاریم نمی خورد. ببین شما می خواهی ده میلیارد پول بگذاری
باید اقلا سالی یک میلیارد به تو منافع بدهد. من اینجا ده میلیارد سرمایه
بگذارم در
بهترین حالت سالی
دویست میلیون به من می دهد.
سایت
مشاور فیلم:سوالم این است که شما چه چیزی داشته باشید این سینما سود
ده می شود؟ یعنی اینکه بگویید آقا این امکانات را به ما بدهد من هم سینما را سود
ده می کنم؟
آقای
علیخانی: ببینید
اگر الان من پول داشتم اینجا را بسازم که بتوانم یک طبقه یا دو طبقه سالن عروسی در
بیاورم و سه تا سالن هم تویش بگذارم و یک طبقه هم بکنم آشپزخانه که 8 تا آدم
بگذارم که 4 تا اداره این دور و بر را روزی دو هزار تا نهار بدهد احتمالا
سودده می شود.
سینمای خالی چیزی برای من نمی گذارد ولی از
سالن عروسی شما نفری 250 هزار تومان می گیری.
سایت
مشاور فیلم: آقای
علیخانی یعنی شما مأیوسید؟ یعنی هیچ کاری توی سینما نمی توانیم بکنیم که خود سینما
پولش را در بیاورد؟
آقای علیخانی: سینما را به دست شما
بدهند از شما اجاره هم نگیرند و بتواند دخل و خرج خودش و شما را بچرخاند، باز خیلی
خوب است! خیلی!
سایت مشاور فیلم: شما می گویید دخل
خودش را هم در نمی آورد؟؟
آقای علیخانی: به خدا در نمی آورد
سایت مشاور فیلم: غیر از تاسیسات و
برق و آب و عوارض و کارگر غیر از این هزینه ها، چه مخارج دیگری سینما دارد؟
آقای علیخانی: شما امروز یک بلیط
که می فروشید 10 هزار تومان 13درصد یعنی هزار و سیصد تومانش میرود برای شهرداری و ارزش
افزوده، درست شد؟ می ماند چقدر از 10 هزار تومان؟ می ماند هشت هزار و هفتصد تومان
و از این هشت هزار و هفتصد تومان نصفش مال صاحب فیلمِ، می ماند چهار هزار و سیصد و
پنجاه تومان. حالا این چهار هزار وسیصد و پنجاه تومان را شما داری و کارگر هم
داری، آب برق هم داری، بیمه هم داری ....
سایت مشاور فیلم: الان با همین فیلم
های موجود، یک سینمای معمولی و متعارف که امکانات دارد و جلو چشم هم هست و بعضی از
فیلم ها هم فروش شان خوب است، این سینما چقدر می فروشد؟ در سال چند نفر می آیند می
بینند؟
آقای علیخانی: فرق دارد. مثلا الان
فاصله ما با سینما آزادی دو سه تا ایستگاه اتوبوس است. این روز جمعه یک دفعه با
پنج تا سالنش چهل میلیون تومان می فروشد ولی ما اینجا با سه تا سالن مان می فروشیم
یک میلیون و پانصد تومان. باید دید سینما کجاست؟ سینما تازه سازاست؟ کجاست؟ باید
دید توی آن شهر چقدر مخاطب دارد؟ اینکه شما فکر کنید این سینمای فلان توی قم روز
جمعه 50 میلیون می فروشد، یک چنین چیزی نیست! یا همین سینمای آزادی تو شاه
عبدالعظیم 50 میلیون تومان می فروشد، چنین چیزی نیست! چرا نیست؟ برای اینکه از شاه
عبدالعظیم می آیند سینما آزادی اما از اینجا اگر یکی برود تو شاه عبدالعظیم آنجا
سینما نمی رود. شما اگر الان بروی آمار بگیری بیشتر این سینماها را الان کی دارد؟
سایت مشاور فیلم: حوزه هنری
آقای علیخانی: شما آمار بگیر بگو
سینما ضرر می دهد یا سود می دهد ؟
سایت مشاور فیلم: باید پولش را خودش
از سینما دربیاورد
آقای علیخانی: حرف شما درست است،
باید از سینما دربیاید و کارهای جانبی مثلا بوفه باید دست خودت باشد چرا؟ برای
اینکه بوفه روزی یک میلیون تا دو میلیون تومان می فروشد، جنسی که بوفه می فروشد 75
درصدش سود است. یکی از چیزهایی که الان باید یک صاحب سینما داشته باشد بوفه
است. مثلا شما خیال می کنید سینمای آزادی با فروش بلیط خودش را اداره میکند؟
سینمای آزادی با قهوه دانه ای 15 هزار تومان خودش را اداره میکند. یک پسر و دختر
می آیند می نشینند دو تا بلیط می گیرند بگو شده 13 هزار تومان دو تا قهوه و دو تا
تیکه کیک هم می خورند می شود 30 هزار تومان، دو تا بلیط سینما یعنی دو تا شش هزار
و پونصد تومان، می شود 13 هزار تومان. توجه کن یک خانمی را گذاشته آنجا ماهی یک
میلیون تومان هم می دهد و این خانم کیک درست می کند. تکه کیک و یک قهوهای که مایه
اش کلا روی هم 5 تومان هم نمی شود می دهد و 40 هزار تومان پول می گیرد. منافع توی
این هست که آنجا اداره می شود وگرنه به پول خود سینما اداره نمی شود.
سایت مشاور فیلم: این گفته شما آدم را
نگران می کند. این پول را به جای اینکه بگذاریم توی این کار بهتر است بگذاریم توی
بورس یا توی بازار طلا
آقای علیخانی: سینما خودش کار نمی کند یعنی نمی تواند
سایت مشاور فیلم: آقای علیخانی خود
جریان سینمای جهان هم از قِبَل عروسک های فیلمش و برنامه های شویی که برای
بازیگرها می گذارند و چهار تا اینجور چیزها کار می کند
آقای علیخانی: ببین این سینما از
خودش پول ندارد
سایت مشاور فیلم: قبل تر از سینمایی
شینیدیم که خودش خودش را اداره می کرده و کافه هم نداشته
آقای علیخانی: درست است، آقا بود،
این سینما که می خواست سانس صبحش را شروع کند با 200 نفر شروع میکرد نه با یک نفر.
من آمار فروش برایت بدهم، همین سینما قدس که پارسال صاحبش درش را بست و فروخته 7
میلیارد تومان، آن ملکی نیست که 7 میلیارد تومان بفروشند، این سینما در گذشته سانس
صبحش که شروع می شد از 600 تا صندلی 400 تاش پر می شد. ولی الان 4 نفر می آید، اگر
این مملکت درش باز بشود و بگویند آقا این فیلم ایرانی هم ساخته بشود و این فیلم
خارجی که الان می آید از طریق ویدیو می رود توی خانه های مردم، بیاید تو سینما و
مردم از طریق سینما ببینند... آقا مگر شما نمی روی فیلم هندی روبگیری ببری تو خانه
ات؟ همان را اجازه بدهند من نشان بدهم، کار خلافی هم نمی کنیم و می گویم همان
فیلمی را که شما آوردی و مجاز هم هست و ایشان هم می گیرد می برد تو خانه اش، خوب
این را بدهد من نشان بدهم! چیز خاصی می گویم؟
سایت مشاور فیلم: آن وقت شما مطمئنید
که اینجوری می فروشد؟
آقای علیخانی: می فروشد
سایت مشاور فیلم: چیزهای دیگر چی؟
مثلا کم کردن عوارض کمک نمی کند؟ یا بالا بردن قیمت بلیط کمک نمی کند؟
آقای علیخانی: اصلا، بالا بردن
قیمت بلیط که اصلا دیگر فاجعه است.
سایت مشاور فیلم: 13 درصد عوارضی که
از شما می گیرند...
آقای علیخانی: 13 درصد یک کمکی می
شود ولی باز این هم نمی شود، من چیز غیرطبیعی به شما نمی گویم من می گویم آقای
برادر عزیز تو که گذاشتی آنقدر فیلم انیمیشن فلان می آید و می برند دوبله می کنند
و می دهند به ایشان و ایشان می برد تو خانه نشان بچه اش می دهد، خب این را بدهد من
تا توی سینما نشان بچه ایشان بدهم. درست شد؟ یا این فیلم خارجی را به جای اینکه
مردم ببرند توی خانه ببینند این را بدهد من بگذارم توی سینما و سه ماه چهار ماه
بعدش هم باز مردم ببرند توی خانه ببینند.
سایت مشاور فیلم: تولیدمان نابود نمی
شود آقای علیخانی؟
آقای علیخانی: ببینیند تولید ما
اینطوری بیشتر نابود می شود
سایت مشاور فیلم: یک نکته قبلا گفته
بودید که قبل از انقلاب تماشاگر فیلم فارسی، تماشاگر فیلم خارجی نبوده، و الان هم
نیست.
آقای علیخانی: ببین الان اگر شما
«همشهری کین» را بیاوری بدهی من نشان بدهم باز این مشتری خودش را دارد مضاف بر این
که باعث می شود مردم به سینما رفتن عادت بکنند و می آید اینجا از این
بوفه هم خرید می کنند و اگر مال من باشد درآمد
من می رود بالا، مضافا بر اینکه همین «همشهری کین» را که من نشان دادم، مثل فیلم
ایرانی، بعد از سه ماه چهار ماه می دهیم به رسانه ها برود توی خانه ها، ولی بعد از
اینکه من نشان دادم برود توی خانه ها، چیز خاصی نیست، یک وقت شما از جمهوری اسلامی
یک چیزی می خواهی که مجاز نیست ولی من یک تقاضای مجاز دارم که در جای دیگر هم اجرا
می شود. سینما اینجوری است، درسینما سلایق مختلف است. این فیلم چاپلین را شما می
بینی؟ اگر 100هزار بار تو تلویزیون نشان داده باز اجازه بدهند من نشان بدهم به
مردم، باز مردم می آیند می بینند.
سایت مشاور فیلم: اعتقاد دارید که می
آیند؟
آقای علیخانی: آره می آیند، نمونه
اش زمان گذشته است مثال می گویم برایت، آقا مثلا فیلم «می خواهم زنده بمانم» که یک
فیلم سیاه سفید بود و زمانی بود که اکشن و سکس همه سینمای دنیا را گرفته بود، من
جمله توی مملکت خود ما، ما فیلم «می خواهم زنده بمانم» را آوردیم نشان دادیم. این
نمودارش بود شب اصلا دم سینما آزادی آدم آدم را می کشت، فیلم «ژاندارک» همینطور،
مال کِی بود ما آوردیم سیاه سفید نشان دادیم و بعدش رنگیش آمد... درست شد؟ میخواهم
به شما بگویم که این فیلم ها مشتری خودش را دارد و چیزی هم نیست که یک وقت در
جمهوری اسلامی نیاید. شما می گویی یک چیزهایی برای این نظام قابل قبول و قابل باور
نیست و نمی تواند این ها را بپذیرد، ما هم می گوییم حرف درست است ولی وقتی که تو
می توانی اجازه بدهی که این فیلم خارجی بیاید و از نظر فرهنگی به اینجا رسیدی که
مشکل ندارد که این فیلم برود توی خانه های مردم، پس چرا نمی گذاری این فیلم
را اول من توی سینما نشان بدهم و بعدش برود توی خانه های مردم؟
سایت مشاور فیلم: دلیلش این است که
تولید را از بین می برد
آقای علیخانی: ببینید من دلیل این
ها را به شما بگویم، همین هست، به همین فرح بخش شریک من هم بگویی همین را می گوید،
برای اینکه دنبال تکامل نیستند، دنبال کار بهتر نیستند و به خاطر همین اجازه ی ورود به
رقیب نمی دهند، مثل ماشین. تا زمانی که درها بسته باشد و این کارخانه ها بدانند که
هر آشغالی هم که می سازند باز این ملت مجبورند بخرند، شما بدانید هیچ تحولی تو
ماشین سازی ما نمی شود. این ایران ناسیونال این ایران خودرو نمی دونم این کارخانه
یا آن کارخانه زمانی دنبال بهتر شدن می روند که بگویند صبح این رقیب ما پشت در ما
خوابیده، تا زمانی که همینطوری باشد این ها می گویند آقا هر آشغالی که به این ملت
بدهیم می آیند و مصرف می کنند
سایت مشاور فیلم: الان شما امکان
نمایش فیلم خارجی را در هیچ سانسی ندارید؟
آقای علیخانی: هیچ سانسی
سایت مشاور فیلم: حتی ویژه دانشجویان
آقای علیخانی: هیچ! این ها بیایند
اجازه بدهند و من هم که فیلم ایرانی می سازم بفهمم و بدانم که اگر کم بگذارم فاتحه
فیلم 800 میلیون تومانیم خوانده است. ولی وقتی من مطمئنم که هر آشغالی را بسازم
باز سینما دار مجبور است بگذارد و تماشاچی هم مجبور است ببینند، ویدیویی هم مجبور
است بیاید این را از من بخردحدود 40 سال است داریم می بینیم دیگر. شما بیا کارگردان های ما و
فیلم های شان را یک مروری بکن ببین همینطور که جلو رفته فیلم ها بی محتوا تر شده!
الان برگردی مثلا به کار ایکس یا ایگرگ، اسمش را نمی آورم مثلا برگردی به کارهای
قبل ترش می بینی با محتوای بیشتری بوده و فیلم بهتری بوده. همینطور که جلو آمده به
جای اینکه تکامل پیدا کند، تنزل پیدا کرده. برای اینکه می گوید من فیلمم را می
سازم چشمش هم کور بشود سینمادار باید بگذارد، چشمش هم کور بشود ویدیویی باید ببرد،
سینما برو هم چشمش کور بشود باید برود ببیند. برای همین است که من می گویم شما
آمار سینماها را ببینید، از فروش نگیرید از تعداد تماشاچی بگیرید، ببینید توی این
بیست سال چه اتفاقی افتاده؟ توی این سینما بیست سال پیش روزی 4هزار تا آدم می
آمده، الان روزی 100 تا آدم می آید
سایت مشاور فیلم: اگر آن سنت سینما
رفتن مردم را زنده کنیم، دوباره فیلمها می فروشد مثل «پنج ستاره» مثل «اخراجی ها»
مثل آن که...
آقای علیخانی: ببینید ما یک
سینمایی می خواهیم که تداوم داشته باشد، نه اینکه چهار سال یک دفعه یک آقای ده
نمکی بیاید و چهار تا حرف و مسائل ممنوعه را توی فیلمش بگذارد که همین حرف و مسائل
برای چهار تا فیلم ساز دیگر ممکن است ممنوعه باشد، این دردی را دوا نمی کند. ما
باید سینمایی داشته باشیم که نوسان کاریش ده درصد تا پانزده درصد باشد. نه اینکه
فیلمی داشته باشیم مثل مال آقای ده نمکی 3میلیارد بفروشد ویک فیلم دیگر 200میلیون
تومان یا 250 میلیون تومان بفروشد. سه سال یک دفعه یک 3 میلیاردی داریم ولی از این
200 میلیونی سالی سی تا داریم. متوجه شدید چطور شد؟
سایت مشاور فیلم: شما اعتقاد داری اگر
آن فیلم فارسی ها را پخش کنید مردم می بینند؟
آقای علیخانی: کدوم فیلم فارسی ها؟
سایت مشاور فیلم: پشت و خنجر
آقای علیخانی: ببینید من یک مطلبی
به شما بگویم. ممکن است شما این فیلم را فردا صبح بگذاری برای مردم قابل قبول
نباشد که همینطور هم هست. ولی اگر شما اجازه قصه داشته باشی، می آیی "پشت و خنجر" را به روز می سازی. این را
یادتان باشد شما، هر چیزی را بر اساس باور تماشاچی باید ساخت، باور امروز تماشاچی
با 40 سالی پیشی که "کوچه مردها" ساخته شده فرق دارد. ولی اگر بیایی آن
قصه را آدابته کنی و بر اساس روز بسازی،
آره، ولی نه اینکه همان قدیمی را صبح برداری بیاوری بگذاری جز چند تا آدمی که از
گذشته خاطره دارند یا دوست دارند ببینند، کس دیگری نمی آید. سینمای زمان شاه چی
بوده بیایند ببینند. اصل این است اگر شما خواستی آن را بسازی باید بگویی فیلم نامه
نویس این را آدابته و به روزش کند. مثلا "کوچه مردها"
را بر اساس روز بسازی. نه اینکه با آن تکنیک و با آن چیزهای 40 سال پیش بخواهی آن
را بسازی. خوب معلوم است که شکست می خورد. همینطور که آمدند ساختند. "کوچه
مردها" را آمدند ساختند. من یک مثالی بگویم؛ ما رفتیم یک فیلمی را که آقای
سعید راد بازی میکرد، از رویش "عطش" را ساختیم، بد هم نبود، ما
آمدیم به روزترش کردیم، اولین فیلم
امیر نادری اسم خوبی هم داشت... چی بود این؟
سایت مشاور فیلم: تاکسی؟
آقای علیخانی: نه. قبل از آن، ما
آمدیم از رویش "عطش" را ساختیم. ماجرایش این بود که می خواهند یک جواهر
سازی را بزنند که بالایش یک هتلی بود. بعد می روند از همان هتل سوراخ می کنند و می
آیند توی این جواهرفروشی، سعید راد بازی کرد با سید علی هاشمی و یکی دیگر، ما از
روی آن عطش را ساختیم و بهروزش کردیم یعنی اگر شما می خواستی تمام را
برگردی به آن موقع که شکست می خورد
سایت مشاور فیلم: فروخت؟
آقای علیخانی: آره خوب بود،
انتظاری که ازش داشتیم را فروخت. آره اصلا همین است اگر شما همین را هم بسازید
و بهروزش بکنید چرا کار نمی
کند؟ کی می گوید کار نمی کند؟ ما "سوغات فرنگ" را از روی فیلم "فری
دست قشنگه" ساختیم. اگر می خواستیم همان "سوغات فرنگ" را بسازیم یک
اشکالاتی داشت که تو نظام اسلامی قابل قبول نبود. یک اشکالات شرعی داشت و ما آمدیم
آن را از تویش برداشتیم و درستش کردیم که توی این نظام قابل قبول باشد.
سایت مشاور فیلم: "تیک" هم
فروخت؟
آقای علیخانی: "تیک" نه
سایت مشاور فیلم: چرا نفروخت؟
آقای علیخانی: بس که تیکه پاره شده
بود خیلی زدند ازش و خوابید... فیلم کهنه شد
سایت مشاور فیلم: الان شما بخواهید
بروید سراغ موضوع رابطه پسر و دختر یا سراغ بحث خیانت...
آقای علیخانی: درست است این را
یادتان باشد من نمی گذاشتم کسی بهجز فرح بخش که تسلط به خیلی از مسائل شرعی
دارد، این فیلم را بسازد.
سایت مشاور فیلم: نه نکته اینجاست،
ببینید از طریق مخاطب و نبایدهای سلیقه مخاطب، فیلم شانس عشق تصادف...
آقای علیخانی: آقا آقا جان،
"شانس و عشق و تصادف" مگر نیست؟ توی بدترین شرایط هم فیلم می فروشد پول
خودش را درمی آورد می دانید از چه فیلمی بود؟ "دیروز امروز فردا"
سایت مشاور فیلم: ایرانی است؟
بله بهروز وثوقی و کتایون بازی
کردند
سایت مشاور فیلم: خب الان سوالم این
است آیا آن فیلم فرح بخش از فیلم فارسی تأثیر برداشته؟
آقای علیخانی: نه، آن نه، خب همه
فیلم ها که از روی فیلم نیست. مثلا فیلم "کما" که ما ساختیم از روی
فیلم دیگری نبود، یا فیلم "کلاغ پر" هم همینطور
سایت مشاور فیلم: "کما" را شما ساختید؟ چی
بود؟
آقای علیخانی: "کما" مال ما بود
سایت مشاور فیلم: توانست بفروشد؟
آقای علیخانی: سرسام آور فروخت، ما
بالاخره همه جور فیلمی داشتیم همش هم این نیست که از روی فیلم خاصی باشد، ولی از
روی آن فیلم ها هم ساختیم و خوب کار کرد. مثال یک فیلم داریم مثل فیلم "تکیه
بر باد" این از روی فیلم آمریکایی که یک رمان بود که زمان شاه آمدند از
رویش فیلم "پنجره" را ساختند ساختیم. خوب ما هم آن را ساختیم. شما آن
فیلم را نگاه کن، اصلا ربطی به پنجره ندارد. آن ها ساختند بهروز وثوقی و گوگوش و
این ها بودند ما هم از روی همان فیلم "تکیه بر باد" را ساختیم
سایت مشاور فیلم: عشق و تصادف چقدر
فروخته؟
آقای علیخانی: "عشق و
تصادف" در جمع فروشش به 400 میلیون می رسیده با شهرستانش هم ممکن است مثلا یک
میلیارد و خرده ای بشود. برای ما 600 میلیون تموم شده و ما ویدیواش را فقط 275
میلیون یا 300 میلیون فروختیم.
سایت مشاور فیلم: این خیلی خوبه یعنی
ضرر نکردید
آقای علیخانی: تازه این توی بدترین
زمان اکران شد. این فیلم اگر تابستان اکران می شد بالای میلیارد می فروخت ببینید
به همین علت ما در دفترمون تا امروز یک عدد فیلم ضرری هم نداشتیم
سایت مشاور فیلم: فیلم
"مستانه" را کشیدید پایین؟
آقای علیخانی: من
"مستانه" را نکشیدم پایین، آن فیلم "زندگی خصوصی" را
کشیدم.....
سایت مشاور فیلم: "مستانه"
را حوزه تحریم کرد؟
آقای علیخانی: "مستانه"
را حوزه تأیید کرد فقط اکران نداد. به خاطر فیلم هم نبود، اختلاف صنفی بود که از
سر فیلم "زندگی خصوصی" ما پیدا کردیم با حوزه و با سینماهای حوزه یک
اختلافی پیدا کردیم. یعنی در اصل صنف پیدا کرد. و آن فیلم را بخاطر لج بازی.... آن
فیلم مشکل دیگری واسه ما نداشت. چند تا از سینماهای شان با من قرارداد داشتند و مدیران شان ما را
صدا کردند گفتند که آقا روی لج بازی افتاده، درست است با تو قرداد داریم ولی این
ها صبح ما را بیرون می کنند، از این قرارداده بگذرید... ما گفتیم باشد، می
رویم جلو سینما آزادی، ما قرار داد داشتیم ولی روی آن لج بازی دعوا افتاد بین حوزه
و اتحادیه، و الا مشکلی با خود فیلم یا موضوعش نبود.
سایت مشاور فیلم: شما فیلم
"کلاشینکوف" را دیدید؟
آقای علیخانی: "کلاشینکوف"،
آره من خودم اینجا پارسال نشان دادم. فیلم به نسبت خوبی بود ولی نه آنطور....
سایت مشاور فیلم: نه، با سلیقه شما
چطور بود؟
آقای علیخانی: آن فیلم به سلیقه من
نبود و اگر من بودم آن فیلم را نمی ساختم، حتی اگر فرح بخش هم می آمد می گفت این
فیلم را بسازیم، می گفتم این قصه را بگذار کنار. تعارف نداریم که می گفتم آقا این
قصه را بگذار کنار. من سر فیلم "مستانه" هم به فرح بخش گفتم این قصه را
بگذار کنار ولی اصرار داشت. گفت من این فیلم را خودم می خواهم بسازم. گفتم مسائل و
مشکلات شرعی دارد. گفت نه من خودم می سازم دست کسی هم نمی دهیم که خرابش بکند. من
با این فیلم مخالف بودم. حتی واسه این فیلمی هم که داریم می سازیم کمی عجله کردیم.
این جنس فیلم را وقتی می سازی باید بروی همایون خرم را صدا کنی بشینی 4 تا آهنگ
برای این بسازی که وقتی بچه از سینما می آید بیرون برود خانه اش واسه خودش بخواند.
عجله کردیم سر این فیلم عجله اش هم یک مقدار زیادی تقصیر من بود. چون من خودم را
می خواهم ان شاءالله بازنشست کنم دیگر کار فیلم سازی و پخش و این ها را بگذارم
کنار. چون دیابت دارم و خیلی از این نظر اذیت می شوم و خطرناک هم هست.
خلاصه ما چهل تا فیلم
ساختیم، من دوست دارم شما توی وزارت ارشاد بروی یا هر کجایی که قبول داری برو بگو
تو این 40 تا فیلم، آیا کسی آمده از نظر مالی از ما شکایتی داشته باشد؟ شکایتی از
ما بکند؟ بگوید آقا پول من را دیر دادند. از اول انقلاب ما 40 تا فیلم ساختیم و
اکران کردیم. شما از مدیرهای سینما سوال کن بپرس بگو با علیخانی مشکلی داشتی؟ این
شورای داوری و خانه سینما و وزارت ارشاد هست، شما سوال کن ببین یک نفر از ما شکایت
کرده که بگوید آقا پول من را دیر دادند یا پول من را کم دادند! مشکلی با کسی
نداشتیم. خب ما حواس مان جمع کارمان بوده خیلی وقت ها شده از خیلی چیزها گذشتیم
بخاطر اینکه پول مردم را به موقع بدهیم و کار را به موقع تمام کنیم و به موقع شروع
کنیم. یعنی شرایط را درک کردیم. خوب اگر شکایتی بود حتما یک جایی انعکاس پیدا
میکرد دیگر.
هر کسی که برود وزارت
ارشاد از کسی شکایت کند همه پرونده اش هست، خانه سینما شسایت
مشاور فیلم: آقای
علیخانی چه سینمایی روی پای خودش می ایستد؟ یا الان سینمایی هست که سر پا
باشد و اجاره اش کنند؟
آقای
علیخانی: سینما
باید بازدهی داشته باشد. مثلا سینمای کوروش ممکن است با چهار تا سالنش
بازدهی داشته باشد ولی وقتی می روی سینمای توی خیابون جمهوری که چهار تا
سالن ساختند، بازدهی ندارد ، درست شد؟ ما سینمای بخش خصوصی نداریم. طی این سی و
پنج سال سی و شش سال انقلاب به تعداد انگشت های دست هم نمی رسد که بخش خصوصی بیاید
پول بگذارد و از جیبش سینما بسازد! چرا نمی کند؟ شما یک مغازه فلافل فروشی باز کنی
چهار نفر رد بشوند و ببینند فلافل منافع دارد، صبح پنجاه تا مغازه فلافل فروشی
بالاترش می بینی ولی سینما بازدهی ندارد، سینما به نسبت به سرمایه ای که می گذاری
چیزی تویش ندارد مثال برای تان می زنم آقا آمدند سینمای ملت را درست کردند درست
شد؟ بخش خصوصی اگر می خواست آن سینما را بسازد باید صد میلیارد دویست میلیارد پول
می داد که بازدهی ندارد. این سینما و چند تا سینمای دیگری که شهرداری ساخته به
خاطر لوازم جانبی که اجاره می دهد پول می گیرد می تواند مثلا سینمای راگا را اداره بکند
سینماهای تماشا را اداره بکند رازی را اداره بکند، یعنی این با آن لوازم جانبیش،
که این لوازم جانبی را هم باز بخش خصوصی نمی تواند با یک چنین بودجه ای بسازد و یک
چنین درآمدی داشته باشد. اصلا سینمای بخش خصوصی صفر است و بازدهی مالی مطلقا
ندارد، مگر کسی که دوست داشته باشد یا بیاید یک پاساژ عظیمی هم کنارش بسازد و ششصد
هفتصد متر هشتصد متر تراکم تجاری مجانی بگیرد و دو تا سه تا سالن هم تویش بسازد.
بعد هم اگر دو سال سه سال کار نکرد درش را ببندد. یک مقدار سالن اینطوری ساخته می شود و یک مقدار سالن هم خود
شهرداری پول می دهد می سازد
سایت
مشاور فیلم: پس
سینمای واقعی نیست دیگر؟
آقای
علیخانی: برای
ما چیزی نمی ماند، والله چیزی نمی ماند من سرمایه نمی گذارم مگر اینکه دو تا اتفاق
بیافتد! چون در آیین نامه شهرداری اینجوری است که برای هر یک صندلی، یک متر اجازه
تجاری می دهند و مثلا الان یک نفر دارد مجموعه فرهنگی و سینمایی میسازد و برای
اینکه از شهرداری یک امکاناتی بگیرد، یعنی شما وقتی بیایید توی یک مجموعه ای که
داری می سازی سه تا سالن سینما بگذاری و هر سالن 200 تا صندلی می خورد، پس می گوید
من برای این سه تا 200 تا که می شود 600 تا، من 600 متر بنای تجاری می دهم. درست
شد؟ الان سینماها اینطوری دارد ساخته می شود. مثلا سینما کوروش مال دولت است ولی
مثلا 15 خرداد یک پاساژ دارد می سازد و چهار تا سالن تویش زده! توی جمهوری، درست
شد؟ اینها آمدند چه کار کردند؟ این آمده بر اساس همان آیین نامه شهرداری که می گفت
برای هر یک صندلی یک متر تجاری مجانی می دهم، این آمده اینجا سه تا سالن ساخته و
سه تا دویست تا ششصد تا و ششصد متر بنای تجاری هم گرفته؟ ششصد متر بنای تجاری که
ممکن بود یک جایی بگوید متری سی میلیون یا یک جایی بگوید متری بیست یا حتی متری
پنجاه میلیون بدهد به شهرداری. ولی حالا آمده اینجا سینما ساخته و سینما هم یک سال
می گذرد دو سال می گذرد کار نمی کند، صبح درش را قفل می کند آنجا را هم متری 20
میلیون 30 میلیون 50 میلیون بعنوان انبار می فروشد به کاسب ها! فهمیدید چطور شد؟
سایت
مشاور فیلم: چطوری
می شود که به سوددهی برسد؟
آقای
علیخانی: اگر
بودجه ای باشد که من اینجا را مثل سینمای کوروش یا مثل سینمای آزادی بسازم آره به
من سود می دهد. ولی با همه این حرف ها آن سودی که می خواهد بدهد
به آن بودجه ای که می گذاریم نمی خورد. ببین شما می خواهی ده میلیارد پول بگذاری
باید اقلا سالی یک میلیارد به تو منافع بدهد. من اینجا ده میلیارد سرمایه
بگذارم در
بهترین حالت سالی
دویست میلیون به من می دهد.
سایت
مشاور فیلم:سوالم این است که شما چه چیزی داشته باشید این سینما سود
ده می شود؟ یعنی اینکه بگویید آقا این امکانات را به ما بدهد من هم سینما را سود
ده می کنم؟
آقای
علیخانی: ببینید
اگر الان من پول داشتم اینجا را بسازم که بتوانم یک طبقه یا دو طبقه سالن عروسی در
بیاورم و سه تا سالن هم تویش بگذارم و یک طبقه هم بکنم آشپزخانه که 8 تا آدم
بگذارم که 4 تا اداره این دور و بر را روزی دو هزار تا نهار بدهد احتمالا
سودده می شود.
سینمای خالی چیزی برای من نمی گذارد ولی از
سالن عروسی شما نفری 250 هزار تومان می گیری.
سایت
مشاور فیلم: آقای
علیخانی یعنی شما مأیوسید؟ یعنی هیچ کاری توی سینما نمی توانیم بکنیم که خود سینما
پولش را در بیاورد؟
آقای علیخانی: سینما را به دست شما
بدهند از شما اجاره هم نگیرند و بتواند دخل و خرج خودش و شما را بچرخاند، باز خیلی
خوب است! خیلی!
سایت مشاور فیلم: شما می گویید دخل
خودش را هم در نمی آورد؟؟
آقای علیخانی: به خدا در نمی آورد
سایت مشاور فیلم: غیر از تاسیسات و
برق و آب و عوارض و کارگر غیر از این هزینه ها، چه مخارج دیگری سینما دارد؟
آقای علیخانی: شما امروز یک بلیط
که می فروشید 10 هزار تومان 13درصد یعنی هزار و سیصد تومانش میرود برای شهرداری و
ارزش افزوده، درست شد؟ می ماند چقدر از 10 هزار تومان؟ می ماند هشت هزار و هفتصد
تومان و از این هشت هزار و هفتصد تومان نصفش مال صاحب فیلمِ، می ماند چهار هزار و سیصد
و پنجاه تومان. حالا این چهار هزار وسیصد و پنجاه تومان را شما داری و کارگر هم
داری، آب برق هم داری، بیمه هم داری ....
سایت مشاور فیلم: الان با همین فیلم
های موجود، یک سینمای معمولی و متعارف که امکانات دارد و جلو چشم هم هست و بعضی از
فیلم ها هم فروش شان خوب است، این سینما چقدر می فروشد؟ در سال چند نفر می آیند می
بینند؟
آقای علیخانی: فرق دارد. مثلا الان
فاصله ما با سینما آزادی دو سه تا ایستگاه اتوبوس است. این روز جمعه یک دفعه با
پنج تا سالنش چهل میلیون تومان می فروشد ولی ما اینجا با سه تا سالن مان می فروشیم
یک میلیون و پانصد تومان. باید دید سینما کجاست؟ سینما تازه سازاست؟ کجاست؟ باید
دید توی آن شهر چقدر مخاطب دارد؟ اینکه شما فکر کنید این سینمای فلان توی قم روز
جمعه 50 میلیون می فروشد، یک چنین چیزی نیست! یا همین سینمای آزادی تو شاه
عبدالعظیم 50 میلیون تومان می فروشد، چنین چیزی نیست! چرا نیست؟ برای اینکه از شاه
عبدالعظیم می آیند سینما آزادی اما از اینجا اگر یکی برود تو شاه عبدالعظیم آنجا
سینما نمی رود. شما اگر الان بروی آمار بگیری بیشتر این سینماها را الان کی دارد؟
سایت مشاور فیلم: حوزه هنری
آقای علیخانی: شما آمار بگیر بگو
سینما ضرر می دهد یا سود می دهد ؟
سایت مشاور فیلم: باید پولش را خودش
از سینما دربیاورد
آقای علیخانی: حرف شما درست است،
باید از سینما دربیاید و کارهای جانبی مثلا بوفه باید دست خودت باشد چرا؟ برای
اینکه بوفه روزی یک میلیون تا دو میلیون تومان می فروشد، جنسی که بوفه می فروشد 75
درصدش سود است. یکی از چیزهایی که الان باید یک صاحب سینما داشته باشد بوفه
است. مثلا شما خیال می کنید سینمای آزادی با فروش بلیط خودش را اداره میکند؟
سینمای آزادی با قهوه دانه ای 15 هزار تومان خودش را اداره میکند. یک پسر و دختر
می آیند می نشینند دو تا بلیط می گیرند بگو شده 13 هزار تومان دو تا قهوه و دو تا
تیکه کیک هم می خورند می شود 30 هزار تومان، دو تا بلیط سینما یعنی دو تا شش هزار
و پونصد تومان، می شود 13 هزار تومان. توجه کن یک خانمی را گذاشته آنجا ماهی یک
میلیون تومان هم می دهد و این خانم کیک درست می کند. تکه کیک و یک قهوهای که مایه
اش کلا روی هم 5 تومان هم نمی شود می دهد و 40 هزار تومان پول می گیرد. منافع توی
این هست که آنجا اداره می شود وگرنه به پول خود سینما اداره نمی شود.
سایت مشاور فیلم: این گفته شما آدم را
نگران می کند. این پول را به جای اینکه بگذاریم توی این کار بهتر است بگذاریم توی
بورس یا توی بازار طلا
آقای علیخانی: سینما خودش کار نمی کند یعنی نمی تواند
سایت مشاور فیلم: آقای علیخانی خود
جریان سینمای جهان هم از قِبَل عروسک های فیلمش و برنامه های شویی که برای
بازیگرها می گذارند و چهار تا اینجور چیزها کار می کند
آقای علیخانی: ببین این سینما از
خودش پول ندارد
سایت مشاور فیلم: قبل تر از سینمایی
شینیدیم که خودش خودش را اداره می کرده و کافه هم نداشته
آقای علیخانی: درست است، آقا بود،
این سینما که می خواست سانس صبحش را شروع کند با 200 نفر شروع میکرد نه با یک نفر.
من آمار فروش برایت بدهم، همین سینما قدس که پارسال صاحبش درش را بست و فروخته 7
میلیارد تومان، آن ملکی نیست که 7 میلیارد تومان بفروشند، این سینما در گذشته سانس
صبحش که شروع می شد از 600 تا صندلی 400 تاش پر می شد. ولی الان 4 نفر می آید، اگر
این مملکت درش باز بشود و بگویند آقا این فیلم ایرانی هم ساخته بشود و این فیلم
خارجی که الان می آید از طریق ویدیو می رود توی خانه های مردم، بیاید تو سینما و
مردم از طریق سینما ببینند... آقا مگر شما نمی روی فیلم هندی روبگیری ببری تو خانه
ات؟ همان را اجازه بدهند من نشان بدهم، کار خلافی هم نمی کنیم و می گویم همان
فیلمی را که شما آوردی و مجاز هم هست و ایشان هم می گیرد می برد تو خانه اش، خوب
این را بدهد من نشان بدهم! چیز خاصی می گویم؟
سایت مشاور فیلم: آن وقت شما مطمئنید
که اینجوری می فروشد؟
آقای علیخانی: می فروشد
سایت مشاور فیلم: چیزهای دیگر چی؟
مثلا کم کردن عوارض کمک نمی کند؟ یا بالا بردن قیمت بلیط کمک نمی کند؟
آقای علیخانی: اصلا، بالا بردن
قیمت بلیط که اصلا دیگر فاجعه است.
سایت مشاور فیلم: 13 درصد عوارضی که
از شما می گیرند...
آقای علیخانی: 13 درصد یک کمکی می
شود ولی باز این هم نمی شود، من چیز غیرطبیعی به شما نمی گویم من می گویم آقای
برادر عزیز تو که گذاشتی آنقدر فیلم انیمیشن فلان می آید و می برند دوبله می کنند
و می دهند به ایشان و ایشان می برد تو خانه نشان بچه اش می دهد، خب این را بدهد من
تا توی سینما نشان بچه ایشان بدهم. درست شد؟ یا این فیلم خارجی را به جای اینکه
مردم ببرند توی خانه ببینند این را بدهد من بگذارم توی سینما و سه ماه چهار ماه
بعدش هم باز مردم ببرند توی خانه ببینند.
سایت مشاور فیلم: تولیدمان نابود نمی
شود آقای علیخانی؟
آقای علیخانی: ببینیند تولید ما
اینطوری بیشتر نابود می شود
سایت مشاور فیلم: یک نکته قبلا گفته
بودید که قبل از انقلاب تماشاگر فیلم فارسی، تماشاگر فیلم خارجی نبوده، و الان هم
نیست.
آقای علیخانی: ببین الان اگر شما
«همشهری کین» را بیاوری بدهی من نشان بدهم باز این مشتری خودش را دارد مضاف بر این
که باعث می شود مردم به سینما رفتن عادت بکنند و می آید اینجا از این
بوفه هم خرید می کنند و اگر مال من باشد درآمد
من می رود بالا، مضافا بر اینکه همین «همشهری کین» را که من نشان دادم، مثل فیلم
ایرانی، بعد از سه ماه چهار ماه می دهیم به رسانه ها برود توی خانه ها، ولی بعد از
اینکه من نشان دادم برود توی خانه ها، چیز خاصی نیست، یک وقت شما از جمهوری اسلامی
یک چیزی می خواهی که مجاز نیست ولی من یک تقاضای مجاز دارم که در جای دیگر هم اجرا
می شود. سینما اینجوری است، درسینما سلایق مختلف است. این فیلم چاپلین را شما می
بینی؟ اگر 100هزار بار تو تلویزیون نشان داده باز اجازه بدهند من نشان بدهم به
مردم، باز مردم می آیند می بینند.
سایت مشاور فیلم: اعتقاد دارید که می
آیند؟
آقای علیخانی: آره می آیند، نمونه
اش زمان گذشته است مثال می گویم برایت، آقا مثلا فیلم «می خواهم زنده بمانم» که یک
فیلم سیاه سفید بود و زمانی بود که اکشن و سکس همه سینمای دنیا را گرفته بود، من
جمله توی مملکت خود ما، ما فیلم «می خواهم زنده بمانم» را آوردیم نشان دادیم. این
نمودارش بود شب اصلا دم سینما آزادی آدم آدم را می کشت، فیلم «ژاندارک» همینطور،
مال کِی بود ما آوردیم سیاه سفید نشان دادیم و بعدش رنگیش آمد... درست شد؟ میخواهم
به شما بگویم که این فیلم ها مشتری خودش را دارد و چیزی هم نیست که یک وقت در
جمهوری اسلامی نیاید. شما می گویی یک چیزهایی برای این نظام قابل قبول و قابل باور
نیست و نمی تواند این ها را بپذیرد، ما هم می گوییم حرف درست است ولی وقتی که تو
می توانی اجازه بدهی که این فیلم خارجی بیاید و از نظر فرهنگی به اینجا رسیدی که
مشکل ندارد که این فیلم برود توی خانه های مردم، پس چرا نمی گذاری این فیلم
را اول من توی سینما نشان بدهم و بعدش برود توی خانه های مردم؟
سایت مشاور فیلم: دلیلش این است که
تولید را از بین می برد
آقای علیخانی: ببینید من دلیل این
ها را به شما بگویم، همین هست، به همین فرح بخش شریک من هم بگویی همین را می گوید،
برای اینکه دنبال تکامل نیستند، دنبال کار بهتر نیستند و به خاطر همین اجازه ی ورود به
رقیب نمی دهند، مثل ماشین. تا زمانی که درها بسته باشد و این کارخانه ها بدانند که
هر آشغالی هم که می سازند باز این ملت مجبورند بخرند، شما بدانید هیچ تحولی تو
ماشین سازی ما نمی شود. این ایران ناسیونال این ایران خودرو نمی دونم این کارخانه
یا آن کارخانه زمانی دنبال بهتر شدن می روند که بگویند صبح این رقیب ما پشت در ما
خوابیده، تا زمانی که همینطوری باشد این ها می گویند آقا هر آشغالی که به این ملت
بدهیم می آیند و مصرف می کنند
سایت مشاور فیلم: الان شما امکان
نمایش فیلم خارجی را در هیچ سانسی ندارید؟
آقای علیخانی: هیچ سانسی
سایت مشاور فیلم: حتی ویژه دانشجویان
آقای علیخانی: هیچ! این ها بیایند
اجازه بدهند و من هم که فیلم ایرانی می سازم بفهمم و بدانم که اگر کم بگذارم فاتحه
فیلم 800 میلیون تومانیم خوانده است. ولی وقتی من مطمئنم که هر آشغالی را بسازم
باز سینما دار مجبور است بگذارد و تماشاچی هم مجبور است ببینند، ویدیویی هم مجبور
است بیاید این را از من بخردحدود 40 سال است داریم می بینیم دیگر. شما بیا کارگردان های ما و
فیلم های شان را یک مروری بکن ببین همینطور که جلو رفته فیلم ها بی محتوا تر شده!
الان برگردی مثلا به کار ایکس یا ایگرگ، اسمش را نمی آورم مثلا برگردی به کارهای
قبل ترش می بینی با محتوای بیشتری بوده و فیلم بهتری بوده. همینطور که جلو آمده به
جای اینکه تکامل پیدا کند، تنزل پیدا کرده. برای اینکه می گوید من فیلمم را می
سازم چشمش هم کور بشود سینمادار باید بگذارد، چشمش هم کور بشود ویدیویی باید ببرد،
سینما برو هم چشمش کور بشود باید برود ببیند. برای همین است که من می گویم شما
آمار سینماها را ببینید، از فروش نگیرید از تعداد تماشاچی بگیرید، ببینید توی این
بیست سال چه اتفاقی افتاده؟ توی این سینما بیست سال پیش روزی 4هزار تا آدم می
آمده، الان روزی 100 تا آدم می آید
سایت مشاور فیلم: اگر آن سنت سینما
رفتن مردم را زنده کنیم، دوباره فیلمها می فروشد مثل «پنج ستاره» مثل «اخراجی ها»
مثل آن که...
آقای علیخانی: ببینید ما یک
سینمایی می خواهیم که تداوم داشته باشد، نه اینکه چهار سال یک دفعه یک آقای ده
نمکی بیاید و چهار تا حرف و مسائل ممنوعه را توی فیلمش بگذارد که همین حرف و مسائل
برای چهار تا فیلم ساز دیگر ممکن است ممنوعه باشد، این دردی را دوا نمی کند. ما
باید سینمایی داشته باشیم که نوسان کاریش ده درصد تا پانزده درصد باشد. نه اینکه
فیلمی داشته باشیم مثل مال آقای ده نمکی 3میلیارد بفروشد ویک فیلم دیگر 200میلیون
تومان یا 250 میلیون تومان بفروشد. سه سال یک دفعه یک 3 میلیاردی داریم ولی از این
200 میلیونی سالی سی تا داریم. متوجه شدید چطور شد؟
سایت مشاور فیلم: شما اعتقاد داری اگر
آن فیلم فارسی ها را پخش کنید مردم می بینند؟
آقای علیخانی: کدوم فیلم فارسی ها؟
سایت مشاور فیلم: پشت و خنجر
آقای علیخانی: ببینید من یک مطلبی
به شما بگویم. ممکن است شما این فیلم را فردا صبح بگذاری برای مردم قابل قبول
نباشد که همینطور هم هست. ولی اگر شما اجازه قصه داشته باشی، می آیی "پشت و خنجر" را به روز می سازی. این را
یادتان باشد شما، هر چیزی را بر اساس باور تماشاچی باید ساخت، باور امروز تماشاچی
با 40 سالی پیشی که "کوچه مردها" ساخته شده فرق دارد. ولی اگر بیایی آن
قصه را آدابته کنی و بر اساس روز بسازی،
آره، ولی نه اینکه همان قدیمی را صبح برداری بیاوری بگذاری جز چند تا آدمی که از
گذشته خاطره دارند یا دوست دارند ببینند، کس دیگری نمی آید. سینمای زمان شاه چی
بوده بیایند ببینند. اصل این است اگر شما خواستی آن را بسازی باید بگویی فیلم نامه
نویس این را آدابته و به روزش کند. مثلا "کوچه مردها"
را بر اساس روز بسازی. نه اینکه با آن تکنیک و با آن چیزهای 40 سال پیش بخواهی آن
را بسازی. خوب معلوم است که شکست می خورد. همینطور که آمدند ساختند. "کوچه
مردها" را آمدند ساختند. من یک مثالی بگویم؛ ما رفتیم یک فیلمی را که آقای
سعید راد بازی میکرد، از رویش "عطش" را ساختیم، بد هم نبود، ما آمدیم به روزترش کردیم، اولین فیلم
امیر نادری اسم خوبی هم داشت... چی بود این؟
سایت مشاور فیلم: تاکسی؟
آقای علیخانی: نه. قبل از آن، ما
آمدیم از رویش "عطش" را ساختیم. ماجرایش این بود که می خواهند یک جواهر
سازی را بزنند که بالایش یک هتلی بود. بعد می روند از همان هتل سوراخ می کنند و می
آیند توی این جواهرفروشی، سعید راد بازی کرد با سید علی هاشمی و یکی دیگر، ما از
روی آن عطش را ساختیم و بهروزش کردیم یعنی اگر شما می خواستی تمام را
برگردی به آن موقع که شکست می خورد
سایت مشاور فیلم: فروخت؟
آقای علیخانی: آره خوب بود،
انتظاری که ازش داشتیم را فروخت. آره اصلا همین است اگر شما همین را هم بسازید
و بهروزش بکنید چرا کار نمی
کند؟ کی می گوید کار نمی کند؟ ما "سوغات فرنگ" را از روی فیلم "فری
دست قشنگه" ساختیم. اگر می خواستیم همان "سوغات فرنگ" را بسازیم یک
اشکالاتی داشت که تو نظام اسلامی قابل قبول نبود. یک اشکالات شرعی داشت و ما آمدیم
آن را از تویش برداشتیم و درستش کردیم که توی این نظام قابل قبول باشد.
سایت مشاور فیلم: "تیک" هم
فروخت؟
آقای علیخانی: "تیک" نه
سایت مشاور فیلم: چرا نفروخت؟
آقای علیخانی: بس که تیکه پاره شده
بود خیلی زدند ازش و خوابید... فیلم کهنه شد
سایت مشاور فیلم: الان شما بخواهید
بروید سراغ موضوع رابطه پسر و دختر یا سراغ بحث خیانت...
آقای علیخانی: درست است این را
یادتان باشد من نمی گذاشتم کسی بهجز فرح بخش که تسلط به خیلی از مسائل شرعی
دارد، این فیلم را بسازد.
سایت مشاور فیلم: نه نکته اینجاست،
ببینید از طریق مخاطب و نبایدهای سلیقه مخاطب، فیلم شانس عشق تصادف...
آقای علیخانی: آقا آقا جان،
"شانس و عشق و تصادف" مگر نیست؟ توی بدترین شرایط هم فیلم می فروشد پول
خودش را درمی آورد می دانید از چه فیلمی بود؟ "دیروز امروز فردا"
سایت مشاور فیلم: ایرانی است؟
بله بهروز وثوقی و کتایون بازی
کردند
سایت مشاور فیلم: خب الان سوالم این
است آیا آن فیلم فرح بخش از فیلم فارسی تأثیر برداشته؟
آقای علیخانی: نه، آن نه، خب همه
فیلم ها که از روی فیلم نیست. مثلا فیلم "کما" که ما ساختیم از
روی فیلم دیگری نبود، یا فیلم "کلاغ پر" هم همینطور
سایت مشاور فیلم: "کما" را شما ساختید؟ چی
بود؟
آقای علیخانی: "کما" مال ما بود
سایت مشاور فیلم: توانست بفروشد؟
آقای علیخانی: سرسام آور فروخت، ما
بالاخره همه جور فیلمی داشتیم همش هم این نیست که از روی فیلم خاصی باشد، ولی از
روی آن فیلم ها هم ساختیم و خوب کار کرد. مثال یک فیلم داریم مثل فیلم "تکیه
بر باد" این از روی فیلم آمریکایی که یک رمان بود که زمان شاه آمدند از
رویش فیلم "پنجره" را ساختند ساختیم. خوب ما هم آن را ساختیم. شما آن
فیلم را نگاه کن، اصلا ربطی به پنجره ندارد. آن ها ساختند بهروز وثوقی و گوگوش و
این ها بودند ما هم از روی همان فیلم "تکیه بر باد" را ساختیم
سایت مشاور فیلم: عشق و تصادف چقدر
فروخته؟
آقای علیخانی: "عشق و
تصادف" در جمع فروشش به 400 میلیون می رسیده با شهرستانش هم ممکن است مثلا یک
میلیارد و خرده ای بشود. برای ما 600 میلیون تموم شده و ما ویدیواش را فقط 275
میلیون یا 300 میلیون فروختیم.
سایت مشاور فیلم: این خیلی خوبه یعنی
ضرر نکردید
آقای علیخانی: تازه این توی بدترین
زمان اکران شد. این فیلم اگر تابستان اکران می شد بالای میلیارد می فروخت ببینید
به همین علت ما در دفترمون تا امروز یک عدد فیلم ضرری هم نداشتیم
سایت مشاور فیلم: فیلم
"مستانه" را کشیدید پایین؟
آقای علیخانی: من
"مستانه" را نکشیدم پایین، آن فیلم "زندگی خصوصی" را
کشیدم.....
سایت مشاور فیلم: "مستانه"
را حوزه تحریم کرد؟
آقای علیخانی: "مستانه"
را حوزه تأیید کرد فقط اکران نداد. به خاطر فیلم هم نبود، اختلاف صنفی بود که از
سر فیلم "زندگی خصوصی" ما پیدا کردیم با حوزه و با سینماهای حوزه یک
اختلافی پیدا کردیم. یعنی در اصل صنف پیدا کرد. و آن فیلم را بخاطر لج بازی.... آن
فیلم مشکل دیگری واسه ما نداشت. چند تا از سینماهای شان با من قرارداد داشتند و مدیران شان ما را
صدا کردند گفتند که آقا روی لج بازی افتاده، درست است با تو قرداد داریم ولی این
ها صبح ما را بیرون می کنند، از این قرارداده بگذرید... ما گفتیم باشد، می
رویم جلو سینما آزادی، ما قرار داد داشتیم ولی روی آن لج بازی دعوا افتاد بین حوزه
و اتحادیه، و الا مشکلی با خود فیلم یا موضوعش نبود.
سایت مشاور فیلم: شما فیلم
"کلاشینکوف" را دیدید؟
آقای علیخانی: "کلاشینکوف"،
آره من خودم اینجا پارسال نشان دادم. فیلم به نسبت خوبی بود ولی نه آنطور....
سایت مشاور فیلم: نه، با سلیقه شما
چطور بود؟
آقای علیخانی: آن فیلم به سلیقه من
نبود و اگر من بودم آن فیلم را نمی ساختم، حتی اگر فرح بخش هم می آمد می گفت این
فیلم را بسازیم، می گفتم این قصه را بگذار کنار. تعارف نداریم که می گفتم آقا این
قصه را بگذار کنار. من سر فیلم "مستانه" هم به فرح بخش گفتم این قصه را
بگذار کنار ولی اصرار داشت. گفت من این فیلم را خودم می خواهم بسازم. گفتم مسائل و
مشکلات شرعی دارد. گفت نه من خودم می سازم دست کسی هم نمی دهیم که خرابش بکند. من
با این فیلم مخالف بودم. حتی واسه این فیلمی هم که داریم می سازیم کمی عجله کردیم.
این جنس فیلم را وقتی می سازی باید بروی همایون خرم را صدا کنی بشینی 4 تا آهنگ
برای این بسازی که وقتی بچه از سینما می آید بیرون برود خانه اش واسه خودش بخواند.
عجله کردیم سر این فیلم عجله اش هم یک مقدار زیادی تقصیر من بود. چون من خودم را
می خواهم ان شاءالله بازنشست کنم دیگر کار فیلم سازی و پخش و این ها را بگذارم
کنار. چون دیابت دارم و خیلی از این نظر اذیت می شوم و خطرناک هم هست.
خلاصه ما چهل تا فیلم
ساختیم، من دوست دارم شما توی وزارت ارشاد بروی یا هر کجایی که قبول داری برو بگو
تو این 40 تا فیلم، آیا کسی آمده از نظر مالی از ما شکایتی داشته باشد؟ شکایتی از
ما بکند؟ بگوید آقا پول من را دیر دادند. از اول انقلاب ما 40 تا فیلم ساختیم و
اکران کردیم. شما از مدیرهای سینما سوال کن بپرس بگو با علیخانی مشکلی داشتی؟ این
شورای داوری و خانه سینما و وزارت ارشاد هست، شما سوال کن ببین یک نفر از ما شکایت
کرده که بگوید آقا پول من را دیر دادند یا پول من را کم دادند! مشکلی با کسی
نداشتیم. خب ما حواس مان جمع کارمان بوده خیلی وقت ها شده از خیلی چیزها گذشتیم
بخاطر اینکه پول مردم را به موقع بدهیم و کار را به موقع تمام کنیم و به موقع شروع
کنیم. یعنی شرایط را درک کردیم. خوب اگر شکایتی بود حتما یک جایی انعکاس پیدا
میکرد دیگر.
هر کسی که برود
وزارت ارشاد از کسی شکایت کند همه پرونده اش هست، خانه سینما شورای داوریش هست،
اتحادیه شورای داوریش هست، همه این پرونده ها هست. هر شکایتی که بوده همانجا هست.
مثلا تو این فیلم ها یک دفعه یکی آمده شکایت کرده که آقا پول من را دیر دادند،
قراری که با من گذاشتند برعکس عمل کردند، بهموقع عمل نکردند، به من
قرار بوده فیلم بدهند ندادند، سینما دار بگوید این ها تخلف کردند و فلان. این ها
همه موجود است و چیزی نیست که نباشد. خوب این علتش این بوده که ما آمدیم خیلی جاها
را برای خودمان تنگ کردیم و خودمان را در فشار گذاشتیم که خدای نکرده صبح یکی از
در نیاید تو بگوید آقا این کار نشده.
سایت مشاور فیلم: بسیار متشکریم چند
جلسه پرثمر با شما بودیم و اطلاعات و گزارش های شنیدنی از ادوار مختلف سینما خصوصا
سینمای قبل و بعد از انقلاب از شما شنیدیم برای ما بسیار مغتنم و شنیدنی بود و
مطالبی را شنیدیم که شاید جای دیگری نشنویم. امیدواریم که برای مخاطبان ما هم
همینگونه باشدورای داوریش هست، اتحادیه شورای داوریش هست، همه این پرونده ها هست.
هر شکایتی که بوده همانجا هست. مثلا تو این فیلم ها یک دفعه یکی آمده شکایت کرده
که آقا پول من را دیر دادند، قراری که با من گذاشتند برعکس عمل کردند، بهموقع عمل نکردند، به من
قرار بوده فیلم بدهند ندادند، سینما دار بگوید این ها تخلف کردند و فلان. این ها
همه موجود است و چیزی نیست که نباشد. خوب این علتش این بوده که ما آمدیم خیلی جاها
را برای خودمان تنگ کردیم و خودمان را در فشار گذاشتیم که خدای نکرده صبح یکی از
در نیاید تو بگوید آقا این کار نشده.
سایت مشاور فیلم: بسیار متشکریم چند جلسه پرثمر با شما بودیم و اطلاعات و گزارش های شنیدنی از ادوار مختلف سینما خصوصا سینمای قبل و بعد از انقلاب از شما شنیدیم برای ما بسیار مغتنم و شنیدنی بود و مطالبی را شنیدیم که شاید جای دیگری نشنویم. امیدواریم که برای مخاطبان ما هم همینگونه باشد