شما
به تلویزیون نگاه می کنید یا تلویزیون به شما؟[1]
شما به احتمال زیاد دست کم یک دستگاه تلویزیون
در منزل دارید که بیشتر اعضای خانواده از آن استفاده می کنند. بر اساس آمار موسسه تحقیقات
رسانه ای نیلسن، متوسط زمانی که هر شخص در طی شبانه روز تلویزیون تماشا می کند حدود
چهار ساعت و سی و پنج دقیقه است. امروزه با توجه به در دسترس بودن تلویزیون کابلی،
ماهواره و اینترنت، بیش از آنچه وقت داشته باشیم، برنامه هست که نگاه کنیم؛ به ویژه
که امکانات فنی تازه ای چون [2]TiVo
دستگاه های ضبدل دیجیتال (DVR)، پخش کننده های ویدیو کاست (VCR) و رسانه های قابل حمل دارای توانایی پخش برنامه نیز به امکانات پیشین
اضافه شده اند. شبکه هایی هستند که فقط برنامه های کمدی یا اخبار، موسیقی، محاکم قضایی،
اطلاعات مالی، گزارش های هواشناسی یا برنامه هایی برای بچه ها و حتی حیوانات خانگی
نشان میدهند. حتی کانال هایی هست که فقط به درد معتادان به خرید میخورند که گویی همه
وقت روزشان برای خرید از مغازه های محبوبشان کافی نیست و در منزل هم که هستند، نمی
توانند از خرید دست بردارند. آدم های بی خواب با این ضرب المثل خوب آشنا هستند که وقتی
خوابت نمی برد، می توانی خرید کنی». 112٫8 میلیون خانوار که در آمریکا تلویزیون دارند،
به جریان مستمری از برنامه های اغواکننده دسترسی دارند که در هر ساعت از روز می توانند
آنها را از کار روزمره خود منحرف کنند و البته تعداد سرسام آوری از فیلمهای سینمایی
و دیگر برنامه های تلویزیونی هم هست که می توان آنها را باز گذاری، اجاره یا مبادله
کرد. همه این برنامه ها به اوقات فراغت و توجه شما چشم دوخته اند و بر سر آن با هم
رقابت می کنند. هر برنامه ای، سریالی، کانالی یا شبکه ای، تابلوهای تبلیغاتی خود را
به رخ شما میکشند تا توجه تان را جلب کنند؛ این تابلوها در واقع می گویند «به من نگاه
کن، به من نگاه کن». ولی وقت شما محدود و ارزشمند است و در نتیجه شما از میان برنامه
هایی که می خواهید نگاه کنید، دست به انتخاب میزنید و اگر دستگاه ضبط دارید، آنها را
ضبط می کنید تا سر فرصت و در موقع متناسب با برنامه زندگی خود، به تماشای آنها بنشینید.
با توجه به در دسترس بودن چنین امکانات فناورانه خیره کننده ای، بیشتر به این سو تمایل داریم که تلویزیون
را هم یکی دیگر از لوازم لازم خانه به حساب آوریم. وقتی دلمان می خواهد روشنش کنیم
و وقتی هم کارمان تمام شد، خاموش. چون اختیارش دست ماست، میپنداریم که نظارت ما بر
تلویزیون مانند یک خیابان یک طرفه است؛ ما از آن استفاده می کنیم، نه آنکه آن از ما
استفاده کند ولی خیلی ساده باید بگویم که چنین نیست. تلویزیون شاید نتواند شما
را در حال خوردن غذا در اتاق نشیمن تماشا کند، با این همه به شیوه های گوناگون نگاه
خود را از شما برنمیدارد. واقعیت
امر این است که تلویزیون نه تنها برنامه ها را به خانه شما می آورد، بلکه شما را هم
به یکی از آگهی دهندگان تحویل می دهد، که این نکته در جامعه آگهی دهندگان از اهمیت
خاصی برخوردار است.
آگهی دهندگان
و تولید کنندگان برنامه های تلویزیونی وقت زیادی می گذارند و پول زیادی صرف می کنند
تا با ور رفتن با آمار و ارقام گوناگون تعیین کنند که شما به چه برنامه هایی نگاه می
کنید و در همان حال تلاش می کنند هر اندازه که می توانند درباره
شما اطلاعات به دست آورند. آنها سر شوخی و بازی[3] ندارند.
نوع اطلاعات و دانشی که آگهی دهندگان به دست می آورند، به آنان قدرت و اقتدار می دهد.
هر چه از شما اطلاعات بیشتری داشته باشند، آسان تر می توانند به شما چیزی بفروشند.
برنامه ریزان مسیر آینده تلویزیون مدعی هستند که در آینده ای نزدیک خواهند توانست بر
اساس اطلاعات و آماری که به دست می آورند، آگهی های خاصی را درباره کالاهایی که به
گونه ای مورد توجه شماست، به طور اختصاصی برای شما بفرستند؛ برای نمونه، آگهی درباره
کفش های ورزشی به خانواده هایی ارسال خواهد شد که بچه های شان بسکتبال بازی می کنند
یا آگهی های تجاری درباره داروهای خاص، به میان خانواده هایی خواهد رفت که آدم های
مسن در آن حضور دارند. آینده چنین خواهد بود؛ در واقع تهیه و ارسال آگهی تنظیم شده
برای مشتریان خاص. ولی فعلا آگهی دهندگان باید روی جلب مخاطبان هر چه بیشتر به برنامه
های خود و ارسال پیام به آنان، حساب کنند. در واقع، علت اصلی اینکه سریال های تلویزیونی
ساخته و پخش میشوند و روی آنتن می مانند، این است که می توانند تماشاگر مورد نیاز آگهی
دهنده را در اختیار او بگذارند؛ تماشاگری که آگهی را تماشا و کالای تبلیغ شده را خریداری
می کند. از این واقعیت گریزی نیست که کل نظام تلویزیونی در آمریکا بر این اصل استوار
شده است که شما را پای دستگاه بنشاند تا برنامه سازان، بازیگران و دیگران بتوانند پول
پارو کنند. گزارشهای مستندی در دست هست که نشان میدهند میرو گریفین[4] که برنامه
مسابقه ای گردونه پول[5]
را ابداع و آغاز کرده بود، در نهایت شرکت خود را به مبلغ 250 میلیون دلار به کوکاکولا
فروخت و آن شرکت هم پس از چندی، آن را با دریافت مبلغ بیشتری در اختیار شرکت سونی قرار
داد. در نشریه بازرگانی فریز آمده است که اپرا وینفری[6] سالانه
260 میلیون دلار درآمد دارد. این نشریه همچنین گزارش می کند که جری سیفلد طی سال
1998 در مجموع 267 میلیون دلار درآمد داشته و در صدر جدول آدم های سرشناس پول ساز آن
سال قرار گرفته بود. بر اساس همین گزارش، او پیشنهاد ادامه ساخت برنامه کمدی ساینفلد
خود را در ازای دریافت مبلغ 5 میلیون دلار برای هر قسمت (برای یک مجموعه 22 قسمتی)
رد کرد و از ادامه تولید آن دست کشید. گرچه او در ماه می سال 1988 از ادامه کار منصرف
شد ولی با توجه به پخش دوباره برنامه های اش در شبکه های فرعی سراسری، حدود 60 میلیون
دلار در سال درآمد دارد که این به مراتب بیش از درآمد غالب برنامه هایی است که این
روزها ساخته و از تلویزیون پخش می شوند.
همه اینها که گفتیم بدان خاطر بود که بگوییم عملکرد
تهیه کنندگان برنامه های تلویزیونی در آمریکا در جلب مخاطب در مقیاس گسترده، بسیار
موفق بوده است. برنامه های آنان چنان موفقیت بار بوده که نظام تلویزیونی دیگر کشورها
در سراسر جهان را تهدید می کند؛ برای نمونه، چندین کشور گوناگون از جمله کانادا و استرالیا،
پخش برنامه های تلویزیونی آمریکا را محدود کرده اند تا بدین وسیله به برنامه های خودشان
وقت بیشتری بدهند و بر ارزش های فرهنگی جوامع خود تاکید کنند. با این حال این کار آنقدرها
هم آسان نیست؛ برنامه های تلویزیونی آمریکایی وقتی در رقابت مستقیم با برنامه های تولیدی
محلی قرار می گیرند، همواره مخاطبان بیشتری را به خود جلب می کنند و همین امر زمینه
را برای تداوم پخش برنامه های آمریکایی فراهم می آورد.
شاید چنین به نظر برسد که تولید کنندگان برنامه
های تلویزیونی در آمریکا با خیال راحت بر همه چیز نظارت دارند و برنامه های مورد نظر
خود را می سازند و میفروشند ولی این گونه هم نیست؛ هزینه ساخت برنامه های کمدی و دیگر
برنامه های تفریحی و سرگرمی به طور مستمر بالا رفته است. به گزارش نشریه فربز، ساخت
هر قسمت از یک برنامه کمدی نیم ساعته، به طور متوسط 1٫3 میلیون دلار هزینه در بردارد.
تهیه کنندگان برنامه پرطرفدار «همه ریموند»[7] را دوست
دارند، برای بازی در هر قسمت از این مجموعه فقط 2 میلیون دلار به ستاره آن، ری مانو،
پرداخته اند. کلسی گرامر برای بازی در هر قسمت از مجموعه تلویزیونی فریزر[8]، 1٫6 میلیون
دلار دستمزد می گیرد. تیم آلن برای بازی در مجموعة تعمیر خانه[9] بابت هر
قسمت 1٫25 میلیون دلار و شش بازیگر اصلی مجموعه پرطرفدار دوستان[10] برای
حضور در هر قسمت، نفری یک میلیون دلار گرفته اند. سوای اینها، باید دیگر هزینه های
ساخت را هم در نظر گرفت. هر قسمت از سریال های فیلمنامه دار تلویزیونی بین 2 تا 3 میلیون
دلار هزینه دارند. ساخت هر بخش از سریال های واقع نمایانه[11] چیزی
حدود 1 تا 3 میلیون دلار خرج برمی دارد. تهیه کنندگان برنامه های تلویزیونی مدعی هستند
که باید اول برنامه های خود را به شبکه ها بفروشند تا هزینه های ساخت را جبران کنند
و سپس اگر توانستند آنها را دوباره در شبکه های فرعی پخش کنند، سودی دستگیرشان میشود.
در همان حال که هزینه های ساخت بالا می روند، تعداد تماشاگران برنامه ها کمتر می شود؛
چون تنوع برنامه های ساخته شده و تعداد کانال های تلویزیونی هم رو به افزایش است. در
اینکه هزینه ساخت برنامه های خبری به مراتب کمتر از برنامه های درام و کمدی های خنده
دار هالیوودی است، هیچ تردیدی وجود ندارد. هر برنامه یک ساعته خبری، برای نمونه برنامه
ای چون 48 ساعت[12]
شبکه CBS، حدود 500 هزار دلار یا کمی کمتر هزینه دارد.
این را با برنامه های یک ساعته مشهور به برنامه های سرگرم کننده، با آن تولید رنگارنگی
که دارند و دست کم دو برابر هزینه برنامه های خبری خرج برمی دارند، مقایسه کنید تا
خودتان متوجه شوید که چرا شبکه ها و دیگر تهیه کنندگان به برنامه های خبری علاقه خاصی
نشان میدهند.
با توجه به هزینه نسبتا کم برنامه های خبری، امروزه
بیش از هر وقت دیگری در تاریخ تلویزیون، از این برنامه ها ساخته می شوند. در گذشته
نه چندان دور، برنامه های خبری تلویزیونی، محصولات ضرردهنده ای بودند که به نیم ساعت
در روز محدود می شدند و صبحهای یکشنبه هم چند ساعت، گزارشها و تحلیل های خبری در یک
قالب خشک و خسته کننده عرضه می شدند ولی در سال 1969، یعنی همان سالی که فضانوردان
آمریکایی پا به سطح ماه نهادند، برنامه های خبری سه شبکه بزرگ آمریکا در بیش از 50٪
از خانه های مردم این کشور مشاهده شدند. البته از آن زمان تا کنون، آمار مشاهده کمتر
شده و میانگین سن تماشاگران برنامه های خبری نیز به طور مرتب بالا رفته است. در حال
حاضر، میانگین سن تماشاگرانی که برنامه های خبری یکی از سه شبکه اصلی را نگاه می کنند،
حدود شصت سال است. با این حال ساخت برنامه های خبری برای شبکه های تلویزیونی پول ساز
بوده است. بیهوده نیست که شبکه های کابلی خبری، شبکه های خبری اقتصادی و مالی، کانالهای
ورزشی، کانالهای خبری مربوط به بازیگران سینما و تلویزیون و چهره های روز، کانال های
خبری به زبان اسپانیایی، برنامه های خبری آموزشی که به طور مستقیم در کلاسهای درس مدارس
پخش می شوند و انواع و اقسام برنامه های خبری را داریم که از شبکه های گوناگون پخش
میشوند. سه شبکه بزرگ تلویزیونی آمریکا برنامه های خبری 48 ساعت، 60 دقیقه[13] و
20/20[14] را پخش
می کنند. جدای از اینها، کانال هایی هم هستند که بر اساس گزارش های خبری، برنامه های
بازسازی اخبار را به صورت برنامه های کوتاه نشان میدهند. هر شب حدود 27 میلیون نفر
اخبار شبکه های بزرگ تلویزیونی و میلیون ها نفر دیگر هم اخبار شبکه های کابلی و محلی
را تماشا می کنند. درک بلین یکی از تحلیلگران ارشد موسسه کیگن تخمین می زند که در سال
2006 شبکه های FOX، CNN[15]
و MSNBC با میانگین مخاطب 2٫8 میلیون نفر،
جمعأ حدود 689٫7 میلیون دلار پول در آوردند. در کنار اینها باید به برنامه های خبری
صبحگاهی - که حدود 12٫5 میلیون نفر تماشاگر دارند- و برنامه های دیروقت شب - هر شب
متجاوز از 3٫5 میلیون نفر فقط برنامه خط خبری شبانه[16] را تماشا
می کنند - هم اشاره کرد. برنامه های خبری صبحگاهی هر سال حدود 1 میلیارد دلار درآمد
آگهی دارند. برنامه امروز روزانه 6٫1 میلیون بیننده دارد که بخش عمده آنان را زنان
تشکیل می دهند. در ژانویه سال 2008 روزانه به طور متوسط 4٫9 میلیون نفر برنامه صبح
به خیر آمریکا را تماشا کردند و برنامه نمایش صبحگاهی شبکه CBS
روزانه به طور متوسط 2٫8 میلیون تماشاگر جذب کرده است؛ و همه اینها یعنی
پول. یکی از مدیران شبکه NBC به روزنامه نیویورک تایمز گفته
است که برنامه امروز، سالی 500 میلیون دلار برای شبکه درآمد خلق می کند. به همین روال،
برنامه صبح به خیر آمریکا[17]، سالی
حدود 300 تا 400 میلیون دلار و برنامه نمایش صبحگاهی[18] نیز نزدیک
به 200 میلیون دلار درآمد دارند. NBC
برای کسب درآمد بیشتر از سپتامبر سال 2007 روزانه یک ساعت به برنامه
سه ساعته امروز افزوده و مدت پخش آن را به چهار ساعت افزایش داده است. شبکه ها سود
فراوانی از برنامه های خبری میبرند و استعدادهای تازهای بیش از پیش ظهور می کنند و
دستمزدهای گزاف تری می گیرند تا با مردم ارتباط تنگاتنگ تری برقرار سازند. با این حال
مخاطبان برنامه های خبری نه تنها برای شبکه های تلویزیونی پول ساز هستند، بلکه بهترین
مخاطبان هم به شمار می روند. کسانی که پای برنامه های خبری می نشینند، به آنچه می بینند
حساسیت و توجه نشان میدهند. آنان گرچه مسن ترند ولی بیش از تماشاگران برنامه های دیگر
سواد دارند و ثروتمندترند و در نتیجه راحت تر پول خرج می کنند. این افراد به همین خاطر
هدف خوبی برای آگهی دهندگان به شمار می آیند که تلاش دارند تا به مخاطبان مرفه دسترسی
بیابند. آگهی دهندگان برای جلب توجه این مخاطبان، باکی ندارند که پول زیادی برای تولید
آگهی های جذاب و گیرا صرف کنند. این آگهی ها معمولا کمی طولانی ترند و هزینه ساختشان
بیشتر است. سازندگان این آگهی ها آنها را بسیار جذاب و پرآب ورنگ می سازند، تا آنجا
که بر گزارش های خبری پس از پخش آگهی هم اثر می گذارند. برنامه های خبری در رقابت با
یکدیگر، ضرب آهنگ خود را چنان تنظیم می کنند که بتوانند مخاطبان بیشتری جلب کنند و
در همان حال اجازه ندهند که توجه آنها به برنامه های دیگری معطوف شود. تماشاگر بیشتر
به معنای مقام بالاتر در رده بندی پرتماشاگرترین برنامه و این خود به معنای جذب آگهی
بیشتر و پول بیشتر، سود فراوان تر و ساخت برنامه های مشابه برای جذب تماشاگر بیشتر
است؛ و به این ترتیب این چرخه همواره ادامه می یابد.
گرچه در این تردیدی نیست که برنامه های خبری در
صدد آگاه کردن تماشاگران و رساندن اخبار و تحلیل های گوناگون به مخاطبان هستند ولی
هدف اصلی، تامین سود مالی است. در واقع، گرچه کار خبررسانی یک اقدام منفعت طلبانه است
ولی بخش های خبری شبکه ها باید پول هم بسازند. شبکه CBS
سالانه 500 میلیون دلار و شبکه های ABC
و NBC هم هر کدام حدود 600 میلیون دلار
خرج می کنند. تخمین زده می شود که شبکه ABC
در سال 2006 و فقط از طریق آگهی هایی که در زمان پخش برنامه های خبری
آ روی آنتن می رفت، حدود 100 میلیون دلار سود داشته است. NBC
حدود 270 میلیون و CBS
نیز کمی بیش از آن، درآمد خالص داشته اند. مدیران اجرای ABC
گفته اند، کسب مقام اول در جدول رده بندی بیشترین تماشاگران، سالی
30 میلیون دلار درآمد اضافی به همراه دارد؛ ولی این امر دیگر صحت ندارد. به گفته مسوولان
ABC معیار جدید موفقیت این است که
میزان درصد رده بندی های سنی مخاطبان چگونه است؛ چون آگهی دهندگان، مخاطبان جوان تر
را بیشتر ترجیح میدهند. البته برخی آدم های حرفه ای دنیای اخبار بر این عقیده اند که
اگر در کار تهیه برنامه های خبری اصول روزنامه نگاری به خوبی مراعات شود، این امر برای
کل شبکه یا ایستگاه محلی اعتبار خاصی به همراه می آورد و در نتیجه منفعت مالی باید
در مرتبه دوم اهمیت، نسبت به آموزش و آگاه کردن جامعه و در نظر گرفتن منافع و مصالح
عموم، قرار گیرد.
با این حال و متاسفانه، معمولا آدم های حرفه ای
دنیای خبر به اندازه حسابداران، قدرت و نفوذ ندارند. هدف اصلی شبکه ها این است تا آنجا
که میتوانند، از برنامه های خبری خود سود بسازند و گاه حقیقت و اصول خبرنویسی و گزارشگری،
فدای کسب سود بیشتر میشود. مسوولان هر شبکه ای می کوشند پیش خود حساب کنند که هر برنامه
ای چقدر برای آگهی دهندگان ارزش دارد ولی چون نمی توانند راه بیفتند و به هر خانه ای
سر بزنند و ببینند که مردم چه برنامه هایی تماشا می کنند، به شرکت های آمارگیری و رده
بندی کننده متوسل می شوند تا این اطلاعات را در اختیار بگیرند. شرکت هایی چون نیلسن
و آربیتران که این پژوهشها را انجام می دهند، از فنونی که به اصطلاح به نمونه گیری
علمی معروف هستند، استفاده می کنند تا دریابند که هر برنامه ای چقدر تماشاگر دارد.
نیلسن نه تنها تعداد افرادی که هر برنامه ای را تماشا می کنند، میشمارد، بلکه از ژانویه
2006 به این سو می تواند تخمین بزند که چند نفر پس از ضبط هر برنامه روی دستگاه های
ضبط دیجیتالی خود به تماشای آنها می نشینند. همین موسسه در ژانویه سال 2007 ارائه آمار
درباره تعداد تماشاگران آگهی های تبلیغاتی در هر برنامه خاص را هم آغاز کرد و حتی توانست
مشخص کند که چه تعدادی از مردم هنگام مشاهده برنامه های ضبط شده روی DVR، کدام آگهی ها را مشاهده کرده اند و از روی کدام یک، با فشار دادن
روی دگمه به سرعت به جلو گذشته اند.
در معیار اندازه گیری موسسه تحقیقات رسانه ای نیلسن،
هر یک واحد معرف 1٫128000 خانوار یا 1٪ از 112٫8 میلیون خانواری است که تلویزیون دارند.
در سپتامبر سال 2007 بود که این موسسه اعلام کرد در سال 2011 تعداد نمونه های تحت بررسی
خود را به سه برابر افزایش خواهد داد. نیلسن در حال حاضر برای ارائه رده بندی های ملی
خود روی اطلاعاتی که از دوازده هزار خانوار و 35 هزار نفر به دست می آورد، تکیه می
کند و این رقم در سال 2011 به 37 هزار خانوار و 100 هزار نفر افزایش خواهد یافت. در
عین حال، وقتی از گروه بزرگی از بینندگان حرف میزنیم، در واقع فقط از چند هزار نفر
حرف میزنیم. این نمونه برداری ممکن است در بسیاری از مواقع نمایانگر روحیه حاکم بر
کل جامعه باشد ولی همیشه نیز چنین نیست و حتی گاه با آن کاملا مغایرت دارد؛ برای نمونه،
آدم کوری در شهر بریج پورت ایالت کنتیکت زندگی می کند و نماینده یکصد هزار نفر است
ولی او عاشق گوش دادن به صدای تلویزیون است و در نتیجه برنامه هایی که آهنگهای آنها
را می پسندد، رای او را خواهند گرفت.
شرکتهای رده بندی کننده تنها تعداد تماشاگران برنامه
های خاصی را نمیشمارند. همان طور که پیشتر توضیح دادیم، آنها اطلاعات بینندگان را می
گیرند و در دسته بندی های گوناگون جا میدهند و سپس گزارشهای فعالیتهای خود را در اختیار
آگهی دهندگانی می گذارند که بابت این آمار پول می پردازند. این شرکتها می کوشند سن
و سال تماشاگران برنامه های موردنظر را دریابند، از میزان درآمد آنها، سطح تحصیلات،
نوع ماشینی که دارند، وسایل منزلی که به تازگی خریده اند، رستوران هایی که در آنها
غذا می خورند و مانند آنها اطلاع حاصل کنند. این گزارش ها بر اساس پرسش نامه های کتبی
با شفاهی و با استفاده از ابزارهای الکترونیکی که می توانند تعداد تماشاگران برنامه
های تلویزیونی را بشمارند و حتی تعداد آدم های حاضر در اتاق مشاهدة تلویزیون را تخمین
بزنند، تهیه میشود. نیلسن اعلام کرده است که به زودی قادر خواهد بود تا اطلاعات لحظه
به لحظه از تعداد تماشاگران همگی برنامه های شبکه های سراسری را در دسترس قرار دهد.
اگر کسی که مورد نمونه برداری قرار گرفته، حتى فقط به مدت دو ثانیه تلویزیون خود را
روشن کند، به عنوان کسی که مشغول مشاهده برنامه به مدت یک دقیقه بوده شمرده می شود.
اگر گزارش لحظه به لحظه برای آگهی دهنده ارزشمند است تا بر اساس آن بتواند میزان تماشای
آگهی ها را اندازه بگیرد، فکر کنید که چه تاثیر بالقوه ای بر تولید کنندگان برنامه
های خبری خواهد داشت. چارلز گیبسن گوینده خبر شبکه ABC
می گوید که به این رده بندی ها نگاه نمی کند؛ چون نمی خواهد آنها بر
کیفیت کار و محتوای برنامه هایی که ارائه میدهد، تاثیر بگذارند. با این حال باید فکر
کرد که وقتی خبری (برای نمونه مرگ ناگهانی آنا نیکول اسمیت[19]) مورد
توجه عدة زیادی قرار می گیرد، در آن صورت تهیه کننده هم اغوا میشود تا درباره آن گزارش
هایی تهیه کند و این چنین کاری ممکن است در نهایت به ضرر خبرهای کمتر محبوب، ولی مهم
تر، تمام شود. در واقع وقتی نام بریتنی اسپیرز[20] بر سر
زبان ها افتاد، معاون بخش خبری شعبه لس آنجلس خبرگزاری آسوشیتدپرس، یادداشتی برای خبرنگاران
خود فرستاد که حاوی این توصیه بود: در حال حاضر و تا آینده ای نامعلوم، هر آنچه به
نحوی به بریتنی اس مربوط می شود، خبر داغی خواهد بود.
رواج دستگاه های ضبط کننده ای چون TiVo، که در سال 2007 در %14 خانه های مردم آمریکا وجود داشته است، به انتشار
سه جور رقم در جدول رده بندی نیلسن منجر شد؛ چند نفر برنامه را در موقع نمایش زنده
آن تمام می کنند؛ چند نفر آن را ضبط کرده و به فاصله یک روز می بینند و در نهایت چند
نفر هم آن را ظرف یک هفته تماشا می کنند. آگهی دهندگان می خواهند بدانند که از آن عده
ای که برنامه را ضبط و بعدها تماشا می کنند، چند درصد واقعا آگهی های میانه برنامه
ها را می بینند و چند درصد از کنار آنها عبور می کنند. افزون بر آن، اطلاعات در این
باره که مردم چه برنامه هایی را تماشا می کنند، به لحاظ دیجیتالی توسط ماهواره ها و
شبکه های کابلی و دستگاه هایی چون TiVo نیز قابل دسترسی است. TiVo
اطلاعات مربوط به 4٫4 میلیون مصرف کننده خود درباره مشاهده یا عبور از
آگهی ها را به مشتریان خود می فروشد؛ اطلاعاتی که براساس تجزیه و تحلیل الگوی ثانیه
به ثانیه نمونه برداری شده از 20 هزار مصرف کننده این دستگاه به دست می آید.
همه اینها به این معناست، در حالی که شما مشغول
دیدن تلویزیون هستید، به لحاظ آماری مورد مشاهده، آن هم مشاهده دقیق مدیران، مشاوران
و دست اندرکاران امور تجاری قرار می گیرید. آنان این بحث را مطرح می کنند که باید شما
را بشناسند تا بتوانند از علایق شما اطلاع حاصل کنند و بر آن اساس چیزهایی را به شما
بدهند که می خواهید. اینان برای اینکه بتوانند به این هدف دست یابند، باید آگهی بگیرند
و پخش کنند. آنان همچنین خاطرنشان می کنند که دیگر رسانه های خبری - برای نمونه روزنامه
ها - رسانه های پول سازی هستند و درست به اندازه تلویزیون، بیش از هر منبع درآمد دیگری،
روی آگهی ها حساب می کنند. این بحث ها در اقتصاد بازار آزاد که در آن مسئولیت اجتماعی
جایگاهی ندارد، کاملا معقول و منطقی جلوه می کند ولی بحث ما این است که ادارة شبکه
های تلویزیونی، با اداره شرکت های تجاری و اقتصادی تفاوت دارد. اینجا پای کاری در میان
است که مجوز آن را دولت صادر کرده و طول موج هایی که امواج شبکه های رادیویی و تلویزیونی
بر آن سوار هستند، جزیی از اموال عمومی به شمار می روند و در نتیجه شبکه های رسانه
ای این تعهد را دارند که نه تنها کسب و کار سودآوری را ادامه دهند، بلکه گزارش های
خبری و برنامه هایی تحلیلی بسازند که دارای مطالب جدی و آموزنده ای نیز باشد و به درد
همه مردم در سنین گوناگون بخورد. با این حال شبکه های تلویزیونی در برابر چنین بحثی
این استدلال را مطرح می کنند که تلویزیون دموکرات ترین نهاد جامعه آمریکا است. هر هفته
آمار و ارقام متعددی درباره میزان محبوبیت یا عدم محبوبیت هر برنامه به دست می یابد.
آن دسته که محبوب هستند باقی می مانند و بقیه از روی آنتن برداشته میشوند. به گمان
جماعت حسابداران این شبکه ها، همین امر خود گواه آن است که تلویزیونها آن برنامه هایی
را پخش می کنند که مردم می خواهند تماشا کنند. ولی تا آنجا که به مسئله پخش برنامه
های خبری مربوط می شود، روزنامه نگاران و منتقدان اجتماعی، که در کار خود جدی هستند،
جوابی برای این ادعا دارند: وقتی شبکه ها برنامه های سرگرم کننده می سازند، نظر افکار
عمومی باید بیش از هر چیزی اهمیت داشته باشد ولی درباره اخبار وضع فرق می کند. چیزهایی
هست که جامعه، چه دوست داشته باشد یا نه، باید از آنها خبر داشته باشد. درک رویدادهای
جهان و معنای آنها، نیازمند کسب اطلاعات درباره مسائل تاریخی، سیاسی و اجتماعی است.
رسالت و وظیفه روزنامه نگاران و دست اندرکاران برنامه های خبری این است که این آگاهی
را به مردم بدهند. خبر سرگرمی نیست، بلکه نیاز هر جامعه دموکراتیک است. در نتیجه برنامه
های خبری تلویزیون باید نه تنها آنچه را که مردم می خواهند به آنان بدهد، بلکه آنچه
را «لازم دارند، بدانند» نیز تامین کند. راه حل این کار آن است که اخبار در قالبی عرضه
شوند که بتوانند توجه عموم را جلب کنند، بی آنکه هدف آگاه سازی مردم نادیده گرفته شود.
با این حال در حال حاضر نکته اساسی آن است که هر بیننده ای وقتی تلویزیون خود را روشن
می کند و پای برنامه خبری آن می نشیند باید این نکات را درک کند:
1. تلویزیون در آمریکا یک ماشین پول ساز وقفه ناپذیر
است.
2. حالی که خبرنگاران دنبال رویدادهای دارای ارزش
خبری می گردند، مدیرانی که فکر و ذکرشان تنها متوجه امور مالی است، معمولا بر اساس
همان امور هم تصمیم گیری می کنند
3. بسیاری از تصمیمها درباره قالب و محتوای برنامه
های خبری، بر اساس اطلاعات به دست آمده از تماشاگران اتخاذ می شود و اهداف این تصمیم
گیری ها مبتنی بر این است که تماشاگران را درگیر برنامه نگاه دارند تا هر چه بیشتر
آگهی تجاری نگاه کنند.
البته اینها تنها نکاتی نیستند که می توان درباره برنامه های خبری تلویزیون گفت. اگر بود که نوشتار ما هم همین جا به اتمام می رسید ولی هر حرف دیگری که بتوانیم بزنیم و خواهیم زد، باید بر اساس این چهار چوب درک شود که برنامه های خبری تلویزیون یک جور سرمایه گذاری تجاری است.
[1] . این اثر توسط دو نفر با دو شناخت متفاوت از تلویزیون
ولی با دیدگاه هایی مشابه نسبت به آن نوشته شده است. اگر این مشابهت وجود نمی داشت،
به همدیگر کاری نداشتیم. اگر این تفاوت ها هم نبود، احتمالا علاقه خواننده را جلب نمی
کردیم. یکی از ما دو نفر، نیل پستمن، استاد دانشگاهی بود که چند کتاب درباره تاثیر
رسانه ها و به ویژه تلویزیون نوشته و در این باره که تلویزیون چگونه بر زندگی اجتماعی
مردم اثر نهاده است، پژوهشهای زیادی انجام داده بود. گرچه خود او زمانی یک برنامه تلویزیونی
داشت . 48 برنامه نیم ساعته با نام ترم طلوع ( Sunrise
Semester) - و احساس
می کرد که آنقدرها در هنر استفاده از رسانه تلویزیون به عنوان رسانه ارتباطی مهارت
ندارد. فرد دیگر، استیو پاورز، خبرنگار رادیو و تلویزیون است که در طی حیات حرفه ای
45 ساله خود، هزاران گزارش خیری، گفت و گو و گزارش زنده تهیه و پخش کرده است. او دارای
مدرک دکترای مطالعات رسانه ای است ولی بخش عمده زندگی حرفه ای خود را به کار در رادیو
و تلویزیون گذرانده است. ذهن پستمن سرشار از نظریه ها، دانش تاریخی و بینش تازه در
این باره بود که فناوری درخشانی چون تلویزیون، چه امکانات وسیعی برای رشد فرهنگ دارد.
در عین حال، ذهن پاورز پر است از داتش عملی درباره تلویزیون، نحوه عملکرد آن و اینکه
چگونه کار می کند و از عهده چه کارهایی بر می آید. ما چند سال پیش به این نتیجه رسیدیم
که آنچه اخبار تلویزیونی مدعی عرضه آن است و آنچه واقعا عرضه می دارد، دو چیز گوناگون
هستند. ما به این نتیجه رسیدیم که نوشتار جمع و جور و صادقانه ای چون این، در این باره
که مردم باید چگونه خود را برای تفسیر و برداشت برنامه های خبری تلویزیونی آماده کنند،
می تواند مفید باشد. پیش از آنکه در این باره حرف دیگری بزنیم، باید بگوییم که طبق
تعریف، آدمی که خواننده مشتاق روزنامه، مجله و کتاب نباشد، نه
تنها آمادگی لازم را برای تماشای برنامه های خبری تلویزیونی ندارد، بلکه هیچ وقت هم
نخواهد داشت. این نکته ای است که بارها و بارها چهره های سرشناس برنامه های خبری و
اطلاع رسانی تلویزیون، از جمله والتر کرانگایت، بیل مویرز و رابرت مکنیل بر آن تاکید
نهادهاند. هر کسی که برای کسب اطلاع درباره رویدادهای جهان تنها به تلویزیون اتکا می
کند، اشتباه بزرگی مرتکب میشود. درست همان طور که تلویزیون می تواند چیزهایی را درباره
رویدادهای جهان نشان دهد که از عهده رسانه های چاپی برنمی آید، رسانه های چاپی هم می
توانند پیچیدگی ها و حقایقی را درباره رویدادها به اطلاع برسانند که نمایش آنها در
تلویزیون امکان پذیر نیست؛ برای نمونه، به گزارش های تصویری تلویزیونی از قیام دانشجویان
چینی و تظاهرات آنان در میدان تیان آن من شهر پکن توجه کنید. هر کسی که همه این گزارش
ها را با صبر و حوصله دیده باشد، هرگز تصویر آن دانشجوی تک و تنهایی را فراموش نمی
کند که جلوی تانکی ایستاد و مانع از پیشروی آن شد. مائوتسه دونگ همیشه می گفت که قدرت
در دست کسی است که اسلحه در دست دارد و پشت سلاح ایستاده است ولی همان طور که جی ژین
زمانی گفت، با این تصویر نشان داده شد که قدرت در ضمن به آن کسانی هم تعلق دارد که
رو در روی اسلحه می ایستند، البته مشروط بر اینکه تصویر آنان مورد مشاهده جمع کثیری
قرار گیرد. اهل فیه گزارش های خبری این رخداد را ژورنالیسم تلویزیونی در بهترین حالت
آن نامیده اند ولی اگر دانش کسی درباره ای وقایع تنها به مشاهده همین گزارش های تصویری
محدود می شد، باید گفت که دانش گسترده ای نبود. لازم بود که درباره رهبران چین، خاستگاه
عقاید و میزان اقتدار آنان و اینکه دانشجویان چینی معنای آزادی و دموکراسی را چگونه
تعبیر و از آن چه برداشتی داشتند، تحقیق و بررسی می شد. این ها مسایل پیچیده ای هستند
که بررسی آنها ورای گزارش های ساده خبری است و احاطه بر آنها مطالعه گسترده مطالب روزنامه
ها و کتابها را می طلبد بنابراین، اولین درسی که باید یاد بدهیم این است که آماده سازی
برای تماشای خبرهای تلویزیون، آماده سازی نی از طریق مطالعه ای جامع و گسترده است.
حال که بر این نکته مهم و اساسی انگشت نهادیم، وقت آن است که توجه خود را به مسائل
دیگری معطوف سازیم.
[2]
Tivo: نام یک دستگاه ضبط ویدیویی دیجیتال است که در سال 1999 با نام Tivo عرضه
شد. این دستگاه در حال حاضر در ایالات متحده، نیوزلند، کانادا، استرالیا، تایوان و
بریتانیا قابل خریداری است. این دستگاه همانند دستگاه ویدیو کار می کند و به مخاطب
اجازه میدهد تا برنامه های مورد علاقه خود را ضبط کند. البته در این دستگاه اطلاعات
بر روی نوار ویدیویی ضبط نمی شود بلکه بر روی حافظه دستگاه ضبط می شوند. یکی از مهمترین
تفاوت های این دستگاه با نمونه های مشابهش در نرم افزار پیچیده ای است که دارد. این
نرم افزار قادر است نه تنها برنامه های مورد علاقه کاربرش را ضبط کند بلکه می تواند
برنامه هایی را که احتمال می رود مورد علاقه کاربر باشد ضبط کند. نمونه های جدیدتر
این دستگاه را می توان به اینترنت وصل کرد و از آن طریق موزیک، فیلم و به طور کلی برنامه
های مورد علاقه را ضبط کرد. (م.)
[3]
Jeopardy: نام یک مسابقه تلوزیونی است که تاریخ، ادبیات، هنر، فرهنگ عامیانه،
علم، ورزش، جغرافیا، بازی با کلمه ها و بسیاری چیزهای دیگر در آن مطرح می شوند. این
مسابقه ساختار پرسش و پاسخ بسیار خاصی دارد. در این ساختار جواب به افراد شرکت کننده
داده میشود و از آنها خواسته می شود تا پرسش آن را مطرح کنند. تاریخچه این مسابقه به
سالهای دور باز می گردد به زمانی که این ابتکار در سال 1964 به ذهن میرو گریفین رسید.
نسخة ابتدایی آن در سال 1964 به روی آنتن شبکه NBC رفت.
در اینجا نویسنده از این واژه، برداشتی معادل شوخی یا سرگرمی داشته است. (م.)
[4] مروین گریفین (2007-1925)، یکی از افراد با نفوذ در
حوزه رسانه، خواننده و مجری تلویزیون بود. او در خانوادهای ایرلندی آمریکایی در ایالت
کالیفرنیا به دنیا آمد. او هم چون یک مسیحی معتقد به کلیسای کاتولیک روم تربیت شد.
او کار خود را به عنوان خواننده در رادیو و یک گروه موسیقی شروع کرد و بعدها کارش را
با حضور در فیلم ها و برادری ادامه داد. در دهه 60 مجری برنامه خودش The
Mery Griffin Show بود. او فردی مطرح در امر سرگرمی سازی بود. (م.)
[5]
Wheel of Fortune: نام یک مسابقه تلویزیونی است که توسط مرو گریفین ساخته شده است که
در آن شرکت کنندگان در تلاش اند تا بتوانند جورچین کلمه ها را تکمیل کنند و برنده مسابقه
شوند. این مسابقه اولین بار در سپتامبر سال 1983 روی آنتن رفت. نسخه اصلی آن از شبکه
NBS
و CBS
با اجرای گویندگان گوناگون در طول سال های 1975 تا 1991 به روی آنتن
رفته بود. (م.)
[6]
Orpah Gail
Winfrey: اپرا گیل وینفری (1954)، مجری مشهور تلویزیونی آمریکایی است و از
شخصیت های مطرح تلویزیونی در جهان به شمار می رود. وی در حال حاضر در کارهای فراوانی
فعالیت دارد ولی مهم ترین شغل وی برنامه تلویزیونی اپرا است. وینفری که اولین زن میلیاردر
سیاهپوست در آمریکا به شمار میرود فعالیت های زیادی در زمینه های مختلف انسان دوستانه
دارد. وی در میان قدرتمندترین افراد جهان در رتبه 45 قرار دارد و از چنان نفوذ چندجانبه
ای در میان افکار عمومی آمریکا برخوردار است که با حمایت و جهت گیری خود می تواند یک
کتاب یا یک رییس جمهور را در این کشور به موفقیت برساند. اپرا ثروتمند ترین شخص در
هالیوود است. او در روستا متولد و در فقر بزرگ شد. در سن نوزده سالگی در رادیو به عنوان
یکی از مجریان خبر شبانگاهی محلی مشغول به کار شد. در آن زمان او هنوز دانش آموز دبیرستان
بود. موفقیت او باعث شد او را به برنامه گفت و گوی روزر منتقل کنند. پس از آنکه توانست
رتبه این برنامه را از برنامه های درجه سه به یک برساند، شرکت تولید خود را تاسیس کرد
و جزو سندیکای بین المللی شد. او در سالهای 2006 تا 2008 در انتخابات ریاست جمهوری
آمریکا از باراک اوباما حمایت کرد. (م.)
[7]
Everybody Loves
Raymond: نام یک طنز کمدی موقعیت تلویزیونی آمریکایی است که از 13 سپتامبر
1996 تا 16 می 2005 از شبکه CBS
پخش می شد. بسیاری از موقعیت های کمدی این برنامه برگرفته از تجارب شخصی
هنرپیشه آن ری مانو (Ray
Romano)، کارگردان تهیه کننده آن فیل ژزنتال ( Phil Rosenthal) و دیگر
اعضای گروه نویسندگی در زندگی واقعیشان است. داستان حول محور زندگی ریموند بارن ورزشی
نویس چند روزنامه و خانواده اش می گذرد. او فردی حراف است که هیچ چیز را جدی نمی گیرد
و در هر موقعیتی روحیه طنز خود را حفظ می کند و اصلا برای او اهمیت ندارد که حرف های
او چقدر می تواند برایش مشکل ساز باشد. او یک دختر و یک جفت دوقلوی پسر دارد که با
آنها و همسرش زندگی می کند. برادر و پدر و مادر بری در خانه ای آن طرف خیابان زندگی
می کنند و اغلب حضور آنها باعث ناراحتی ری و همسرش میشود. ری همواره خود را در میان
مشاجرات و مشکلات می بیند. همسرش و مادرش به طور مرتب با یکدیگر مشاجره می کنند و خود
ری هم با برادرش همواره در نزاع و درگیری است؛ زیرا برادرش از اینکه می بیند ری مورد
توجه والدینشان است، بسیار ناراحت است و به موفقیت های ری حسودی می کند. این برنامه
از طریق شبکه های کابلی گوناگون بارها بخش مجدد شده است و جوایز متعددی را نیز از آن
خود کرده است. عوامل این سریال بارها جزو نامزدهای دریافت جایزه امی و گوی طلایی بوده
اند. (م.)
[8] Frasier: نام یک سریال کمدی موقعیت تلویزیونی آمریکایی است که از 16 سپتامبر 1993 تا 13 می 2004، در یازده فصل از شبکه NBC پخش شد. این سریال ادامه سریال Cheers است. این اثر به عنوان یکی از بهترین و موفق ترین ادامه سریال های تلویزیونی آمریکا شناخته شده که به خاطر محتوای انتقادی آن بارها مورد تحسین قرار گرفته است. سریال، داستان زندگی روان پزشکی به نام دکتر فریزر کیرئین است که پس از طلاق از همسرش به زادگاهش باز می گردد. زمانی که او تصمیم می گیرد یک زندگی مجردی تازه را شروع کند، مجبور میشود از پدرش که یک بازپرس بازنشسته اداره پلیس سیاتل است، نگهداری کند؛ زیرا او در زمان خدمت هدف گلوله قرار گرفته و اکنون نمی تواند به تنهایی زندگی کند. فریزر از یک فیزیوتراپیست میخواهد که در نگهداری از پدر به او کمک کند. برادر فریزر به نام نیلز که او هم روان پزشک است، که گاه به خانه آنها سر می زند و در نهایت عاشق این خانوم فیزیوتراپ میشود و این موضوع را تا پایان اپیزود آخر بازگو نمی کند. فریزر که یک برنامه رادیویی با عنوان The Dr. Frasier Crane Show اجرا می کند، با تهیه کننده برنامه روابط صمیمانه ای پیدا می کند. او و دیگران اغلب به کافه ای می روند که در آنجا بسیاری از موقعیت های کمدی سریال ایجاد میشود. به طور کلی سریال تصویر کننده روابط نزدیک و البته پر کشمکش این دو برادر و زندگی خصوصی هر یک از آنها است. این سریال در طی دوران پخشش (11 سال) توانست موفق به کسب 37 جایزه امی شود که در این زمینه رکوردشکنی کرده است. در نظرسنجی ای که کانال 4 بریتانیا انجام داد، این سریال عنوان بهترین ادامه سریال همه دوران را کسب کرد. (م.)
[9] Home Improvement: نام یک کمدی تلوزیونی است. در این کمدی یک مجری تلوزیونی به نام تیم تیلر، سه پسربچه شیطان دارد که در تلاش است به همراه همسر و همسایه باهوشش آنها را تربیت کند. موقعیت های کمدی این مجموعه حول محور ماشین، اسباب بازی، ابزارالات، گاراژ و مانند اینها می گذرد. (م.)
[10] Freinds: دوستان، یک مجموعه کمدی درباره شش دوست است که در منطقه منهتن شهر نیویورک زندگی می کنند. این مجموعه توسط دیوید کرین و مارتا کافمن از سال 1994 تا سال 2004 ساخته شده است. این سریال متمرکز بر زندگی سه مرد و سه زن بیست و چند ساله که در روند سریال به سی و چند سالگی می رسند) است. این سریال یکی از محبوب ترین مجموعه های کمدی روزمره در تاریخ تلویزیون آمریکا است که دهها میلیون طرفدار در سراسر جهان به دست آورده است. این سریال با همکاری شرکت تلویزیونی برادران وارتر برای شبکه NBC در ایالات متحده ساخته شده است و برای اولین بار از همین شبکه پخش شده و پس از آن شبکه های دیگری در کشورهای متعدد جهان آن را پخش کردند. قسمت اول آن در ایالات متحده در 22 سپتامبر سال 1994 روی آنتن رفت و آخرین قسمت آن در 6 می سال 2004 پخش شد. مجموعه دوستان در طی پخش، جوایز زیادی به دست آورد، از جمله شش جایزه امی برای عالی ترین سریال کمدی، یک جایزه گوی طلایی، 56 جایزه دیگر و در مجموع این سریال 152 مرتبه کاندید جایزه های گوناگون شده است. این مجموعه به طور مداوم از شوخیهای اغراق شده که معمولا به طرح اصلی مربوط نیستند، استفاده می کند. بعضی از طنزها مربوط به مسائل جنسی، سیاست و کنایات بوده و گاهی بی منطق هستند. مجموعه دوستان در سطح های مختلف اثر قابل توجهی بر فرهنگ عامه به ویژه بر زبان و مد داشت. کاربرد SO به معنای «خیلی» یا «واقعأ» توسط نویسندگان دوستان اختراع نشد ولی استفاده زیاد این عبارت در سریال باعث رواج زیاد استفاده از آن در میان مردم شد. همچنین است وضعیت استفاده از عبارت I Know. سریال دوستان از سوی برخی منتقدین به عنوان بهترین برنامه تلویزیون در دهه 90» خوانده شد و منتقدان آن را بهترین کمدی تلویزیونی تاکنون نامیدند. (م)
[11] Reality Television: مجموعه های تلویزیونی (سریال) واقع نما برنامه هایی هستند که داستان واقعی آدم های واقعی را دنبال می کنند. تلویزیون واقع نما، نام یک ژانر از برنامه های تلویزیونی مستند از حوادث واقعی، موقعیت های دراماتیک یا خنده دار حقیقی است که معمولا توسط افراد عادی و نه هنرپیشگان حرفه ای اجرا میشود. آغاز این نوع برنامه ها در دهه 40 بود. در سال 1948 برنامه دوربین مخفی (Candid Camera) توسط آلن فانت (Allen Funt) ساخته شد که در آن عکس العمل مردم نسبت به شوخی هایی که با آنان می شد، ضبط و پخش می شد. این برنامه را پدربزرگ ژانر تلویزیون های واقع نما می دانند. در سال 1948 برنامه های کشف استعداد Ted Macks Original Amateur Hour و Arthure Godfrey' Talent Scouts پخش شدند که در آن شرکت کنندگان آماتور با یکدیگر مسابقه می دادند و از تماشاچیان برای انتخاب برنده رای گیری میشد. پس از آن در سال 1954 مسابقه بانوی برگزیده آمریکا برای نخستین بار پخش تلویزیونی شد که در آن فرد منتخب به شهرت جهانی می رسید. تا امروز ساخت این برنامه ها ادامه دارد البته در شکل های جدید و بکر، این گونه از مجموعه های تلویزیونی از سال 2000 ابتدا در تلویزیون های آمریکا و سپس در دیگر کشورهای جهان فراگیر شدند. این نوع برنامه ها در دهه 90 محبوبیت پیدا کردند و در طی سالهای 1999 تا 2000 از طریق پخش مجموعه هایی مانند برادر بزرگتر (Big Brother) و Survivor سبقه ای جهانی پیدا کردند. گفتنی است که شبکه تلویزیونی MTV یکی از پیشگامان در عرصه سریالهای واقع نما بوده و هست. این برنامه ها گه گاه که در مسابقه ها شرکت کرده اند، جوایزی را نیز کسب کرده اند. این برنامه ها در قالب های متنوعی اجرا میشوند. قالبهایی مانند مسابقه و سرگرمی. این برنامه ها احساسات تماشاگران را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند و البته سودهای سرشاری از طریق پخش آگهی میان برنامه به دست می آورند. معمولا شرکت کنندگان در این برنامه ها در فضاهای وهم آلود و عجیب و غریبی قرار می گیرند و گاه آنان توسط افرادی که در صحنه دیده نمی شوند، آموزش داده می شوند تا بر طبق یک متن نوشته شده رفتار کنند. به این شکل واقعیتی دروغین را از طریق ویرایش و دیگر تکنیک های پس از ساخت خلق می کنند. در سال 2001 آکادمی هنرها و علوم تلویزیونی reality genre را به بخش جایزه امی اضافه کرد. (م.)
[12] Houres 48: 48 ساعت، نام برنامه مستند و خبری تلویزیونی است که از 19 ژانویه 1998
از شبکه CBS پخش میشود. در اصل این برنامه از وقایعی که در 48 ساعت
گذشته رخ داده است، اطلاعاتی به بینندگان میدهد و آنها را بررسی می کند. در حال حاضر
این برنامه با نام Hours Mystery 48 به بررسی اطلاعات مربوط به جنایات واقعی می پردازد.
اکنون این برنامه در ساعت 10 شنبه شب به روی آنتن می رود. البته این برنامه با نام
Crimetime Saturday نیز شناخته می شود. نام این برنامه برگرفته از برنامه
ای است که در شبکه CBS News با نام Houres
on Crack Street 48 پخش میشد که در آن برنامه به بررسی بحران موادمخدری که در بسیاری از کشورهای
همسایه آمریکا وجود دارد، می پرداختند. این برنامه برنده 20 جایزه امی، دو جایزه Peabody و یک جایزه از ایالت هایو شده است. این برنامه در 2
ساعت پخش می شود و با توجه به حوادئی که رخ داده است، گاه دو رخداد را بررسی می کند.
(م)
[13] Minutes 60نام یک مجله خبری است که از سال 1968 به روی آنتن شبکه CBS رفته است. سازنده و تهیه کننده آن دان هویت (Don Hewit است که با استفاده از سبک ویژه ای در پرداخت گزارشها - گزارش هایی با محور تحقیق - آن را نسبت به دیگر نمونه ها ممتاز کرده است. این برنامه در طول دوران پخشش در رده 10 برنامه برتر قرار داشته است و توانسته جوایز زیادی کسب کند؛ از جمله این جوایز میتوان به 78 جایزه امی از سال 2007 تا کنون اشاره کرد. به اعتقاد بسیاری، این برنامه از شاخص ترین برنامه های تحقیقی در حوزه تلوزیون است(م)
[14]
20 /20 : نام یک مجله خبری تلویزیونی آمریکایی است که دقیقا شبیه به
مجلات خبری چاپی است. این برنامه از تاریخ 6 ژوئن 1978 از شبکه ABC پخش
شد، خالق این برنامه رون أراج (Roon Arledge)، مدیر اجرایی شبکه
خبری ABC
است. طراحی این برنامه بسیار شبیه به برنامه خبری 60 دقیقه شبکه CBS است
با این تفاوت که این مجله خبری بیشتر بر روی موضوعات و حوادث مورد علاقه مردم تاکید
دارد تا اتفاقات سیاسی و بین المللی. نام این برنامه از روی آزمون 20 / 20 که جهت سنجش
تیزی بینایی به کار می رود، گرفته شده است. (م.)
[15] CNN: مخفف شبکه کابلی خبر (Cable News Network)، شبکه تلویزیونی متعلق
به شرکت رادیو و تلویزیون ترنر از زیر مجموعه های گروه تایم وارتر است. CNN در سال 1985 تبدیل به نخستین شبکه پخش 24ساعته برنامه
های خبری اروپا شد، همچنین در سال 1982، CNN برای اولین بار اقدام به راه اندازی یک شبکه خبری با
عنوان Headline News کرد که در این شبکه مهمترین اخبار داخلی آمریکا و بین
المللی به صورت برنامه نیم ساعته پخش می شود. از آگوست سال 2010، این تلویزیون کابلی
در خانه های بیش از 100 میلیون آمریکایی قابل مشاهده بود. در سطح جهان برنامه های این
شبکه را می توان در 212 کشور و منطقه مشاهده کرد. این شبکه کار خود را در روز 1 ژوئن
1980 با مقدمه ای که توسط دیوید واکر (David
Walker) و لویز
هارت (Lois Hart) خوانده شد، آغاز کرد. از همان ابتدا این شبکه توانست بسیاری از شبکه
های کابلی و شرکتهای تلویزیونی و چندین وب سایت را در اختیار بگیرد. CNN 36 شرکت وابسته دارد که 10 تای آن بومی و 26 تای آن
بین المللی است و بیش از 900 پایگاه وابسته دارد. همچنین چندین شبکه منطقه ای و خارجی
زبان دارد. وقایع مهمی که توسط این شبکه اطلاع رسانی شده اند عبارتند از پرتاب سفینه
فضایی، جنگ خلیج فارس، حملات 11 سپتامبر، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال
2008 (م.)
[16]
ABC News
Nightline: نام یک برنامه خبری است که آخر شبها از شبکه ABC در
آمریکا پخش می شود. معمولا زمان این برنامه 31 دقیقه است و در طول هفته هر شب پخش می
شود. مجری اصلی این برنامه از سال 1980 تا 2005 د کابل (Ted Koppel) بود که در نوامبر سال 2005 بازنشسته شد و از این برنامه بیرون رفت.
اولین پخش این برنامه در تاریخ 8 نوامبر 1979 بود که مقارن شده بود با گروگان گیری
کارمندان سفارت آمریکا در ایران. رییس شبکه ABC News معتقد
بود بهترین راه برای رقابت با بخش خبری شبکه NBC گزارش
این رویداد از تهران است؛ بنابراین گزارشگری در ایران برای آنان مستقیما گزارش تهیه
می کرد. (م.)
[17] Good Morning America (GMA): صبح به خیر آمریکا، نام
یک برنامه خبری و نمایشی آمریکایی است که از 3 نوامبر 1975 از شبکه تلوزیونی ABC پخش میشود. مدت زمان این برنامه هفتگی 2 یا 3 ساعت است.
برنامه یک ساعته آن که آخر هفته ها پخش می شود، اولین بار در سال 2004 به روی آنتن
رفت. این برنامه شامل اخبار، گفت وگو، پیش بینی وضع هوا و گزارش های جالب و خاص است.
ABC News تهیه کننده آن است. از سال 1995 معمولا صبح به خیر آمریکا،
در رتبه بندی ای که NBCS Today انجام میدهد، رتبه دوم را کسب می کند. این برنامه تا
کنون دو بار در سالهای 2007 و 2008 توانسته جایزه امی را از آن خود کند. (م.)
[18]
The Early Show : نام یک برنامه نمایشی گفت ومحور خبری صبحگاهی است که از شبکه CBS پخش
میشود. این برنامه از ساعت 7 تا 9 صبح روزهای دوشنبه تا جمعه و در روز شنبه از ساعت
8 تا 10 پخش میشود. بخش های این برنامه شامل بخش های خبری، هواشناسی، گفت و گو با سلبریتیها
و همچنین بخش های سرگرم کننده است. اولین پخش آن در نوامبر سال 1999 بود و می توان
آن را جوان ترین برنامه در بین برنامه های صبحگاهی دانست. (م.)
[19] Anna Nicole Smith: ویکی لین مارشال (2007-1967) که با نام هنری آنا نیکول اسمیت به شهرت جهانی رسید، مدل و هنرپیشه آمریکایی بود که در فرهنگ عمومی به یک نماد زیبایی در ایالات متحده آمریکا تبدیل شده بود. ازدواج جنجالی وی با هاوارد مارشال، میلیاردر نودساله و صاحب یکی از عظیم ترین کارتل های نفتی جهان، در حالی که اختلاف سن آن دو به 67 سال می رسید، باعث به وجود آمدن این شائبه در افکار عمومی آمریکایی ها می شد که وی در اوج زیبایی و جوانی تنها به خاطر پول و ثروت حاضر به این ازدواج شده است ولی وی همواره این مسئله را رد و پدید آمدن عشق را نامربوط به اختلاف سنی می دانست. مرگ هاوارد مارشال نودساله تنها کمتر از یک سال بعد و رسیدن میلیاردها دلار از ثروت وی به آنا نیکول اسمیت، شکایت فرزندان میلیاردر پیر و خانواده هایشان به دادگاه های آمریکا و در نهایت صدور حکم دادگاه عالی ایالات متحده آمریکا به نفع آنا نیکول اسمیت به عنوان همسر قانونی وی، موضوع تمام نشدنی رسانه های آمریکا بود که وی را به شهرت جهانی رساند. جالب آنکه وی در دوران جوانی برای پرداخت خرج زندگی به رقصیدن برهنه در کلوپ های مخصوص استریپتیز میپرداخت. در آنجا بود که یکی از عکاسان مجله Play Boy وی را کشف کرد. انتخاب وی به عنوان دختر برگزیده سال در شماره ژوئن 1993 این نشریه، باعث معروفیت وی نزد افکار عمومی جهانیان شد. این شهرت تا مرگ وی در سال 2007 میلادی همچنان ادامه داشت. مرگ وی در اثر مصرف بیش از اندازه مواد مخدر و ترکیب چند ماده مخدره با هم بود. (م.)
[20]
Britney Jean
Spears بریتنی جین اسپیرز (-1981)، خواننده، رقاص، ترانه سرا،
بازیگر و نویسنده آمریکایی است. وی نخستین آلبوم خود با نام Baby One More Time
را در سال 1999 عرضه کرد که او را به سمت شهرت سوق داد. در سال 2005
تک آهنگ وی با نام Toxic
اولین جایزه گرمی را برای اش به ارمغان آورد. همواره زندگی شخصی وی مورد
توجه رسانه ها قرار داشته و دارد. وی نیز مانند دیگر ستارگان عالم هنر آمریکا که برساخته
رسانه ها هستند، در سال 2008 به خاطر بیماری افسردگی در بیمارستان بستری شد. موسسه
RIAA
رتبه هشتم پرفروش ترین هنرمند زن تاریخ موسیقی آمریکا را به او داده
است؛ او در جریان جوایز MTV
سال 2008 موفق شد سه جایزه اصلی بهترین خواننده زن، بهترین ویدیو پاپ
سال و بهترین ویدیو موزیک سال را برنده شود. وی 32 میلیون آلبوم در آمریکا به فروش
رسانده است. موفقیت او به عنوان خواننده به او اجازه فعالیت در دیگر زمینه های هنری
را داد. او در سینما و تلویزیون بازیگری کرده، دو جلد کتاب نوشته، همچنین قرارداد چندین
محصول دیگر مانند خط تولید عطر خودش (عطر بریتنی) و همچنین در سال 2009 و 2010 خط تولید
لباس با طراحی خودش را با کمپانی candies امضا
کرده است. وی در سال 2003 در راهروی مشاهیر هالیوود ستاره دار شد. با این حال منتقدین
رسانه وی را بیش از آنکه هنرمندی قابل توجه بدانند، یکی از محصولات کمپانی های سرگرمی
ساز آمریکا می دانند که تلاش می کنند افرادی چون اسپیرز را به عنوان بت و الگوی نوجوانان
جهان مطرح کنند. علاقه وی به مدونا، دیگر خواننده جنجالی آمریکایی و رفتار غیراخلاقی
این دو در جریان یک کنسرت مشترک روی صحنه، از جمله دیگر نکات حاشیه ای مطرح درباره
وی است. به هر روی بریتنی اسپیرز و مدونا را باید دو روی یک سکه دانست. جالب آنکه وی
سال های ابتدایی زندگی اش را در موسسه ای مذهبی وابسته به باپتیست های جنوبی گذراند.
برای درک اهمیت حضور گاه و بیگاه وی در نوشته های منتقدین رسانه، بد نیست اشاره کنیم
که نام وی برای 4 سال پیایی بیشترین نام جست وجو شده در موتور جستوجوگر Yahoo بوده
است. (م.)