بی شک همگان بر این باور نائل هستند که حقیقت لایه های معرفتی دارد و بیان حقیقت در زبان هنر و سینما بس پیچیده تر است. بذل توجهی عمیق روشن میگرداند که این راه سخت بی همراهی دلسوزانه، صعب و مستصعب است و معرض خطر و البته ضرورت مشاوره در همه ابعاد آن امر پوشیده ای نیست که نیاز به تبیین و تعلیل داشته باشد. آنچه باید مورد مداقه اهل نظر در عرصه سینما و رسانه باشد این است که مشاوره در واقعیت موجود سینمای ما با یک رویه ساختار یافته فاصله دارد و به طریق اولی مشاوره دینی فیلم و فیلم نامه مهجورتر است. در فرایند تولید محصولات سینمایی اگر تعهد و دلسوزی متولیان امر، نیاز به مشاوره و خاصا مشاوره دینی را نمایان کند، اما نبود سازوکار ارتباطی و رویه های ساختارمند وصول به این مهم را سخت و ناپیمودنی میکند. این سایت بر آن است که گامی اولین در این عرصه بردارد تا شاید با بذل عنایت هنرمندان اندیشه ورز و متولیان امر در آینده شاهد عمومیت امر مشاوره و خصوصا مشاوره دینی برای هنر و سینما باشیم. طبیعت هر کاری این است که همواره با مشکلات و کاستی هایی مواجه است و ما خود را مبرا از این امر نمیدانیم اما کاستیها آنگاه که حرکتی نوپا باشد بیشتر و شدیدتر خواهند بود. یکی از مشکلات اساسی در این مسیر نبود ادبیات علمی مدون و قابل اتکاء است. مشاوره ادبیات علمی فراوانی در موضوعات مختلف دارد، در تولید علم مانند پایان نامه ها، در علوم تربیتی، در عرصه های اقتصادی، سیاسی، بحث مشاوره بحث مسبوق به سابقه ی زیادی هست و غنای علمی آن بسیار. همچنین است خود فیلم و فیلم نامه و رسانه که هم ادبیات علمی دارد و هم عالمان درخور، از فیلمنامه نویسان تا کارگردانان و خالقان تصویر و هنرمندان نقش آفرین. اما امر مشاوره در حوزه هنر و فیلم چنین نیست و از این بعد حرمانی جانکاه دارد. این واقعیت ما را برآن داشت که در رفع این نقیصه تلاش مضاعف داشته باشیم. اما این را هم به خوبی واقفیم که تولید ادبیات علمی نه ازعهده این سایت برمیآید و نه ما در مقام گزافه گویی برآمده ایم، بلکه راهی را برگزیده ایم که متناسب و عملی و به اندازه توان باشد. اولین و موثرترین اقدام در این راستا البته همراهی اساتید قابل اتکاء و توانمند است که در این راه توفیق یار ما شد و خدا را شاکریم. اما گام بعدی سعی در تدوین و تحریر انباشته های علمی ایشان بود تا به زعم ما پیش نویس ادبیات علمی در حد و اندازه ما باشد. که انجام مصاحبه هایی مستمر با پرسشنامه هایی حرفه ای و با عقبه تئوریک مستحکم، عملی ترین و سریع ترین راه برای حرکت در پی این مقصود بود. مجموعه پیش رو در این بخش سایت نتایج تلاش ما در انجام این مصاحبه ها است که امید داریم مفید فایده درخور برای علاقه مندان باشد. در این مصاحبه ها سعی برآن بوده که از بحث فیلم و فیلم نامه و بحث خود مشاوره احتراز شود و تمرکز گفتگوها بر مشاوره ی دینی برای فیلم باشد. لذا موضوع کلی این مباحثات مشاوره دینی فیلم و مسائل پیرامون آن است هرچند در گفتگوی شفاهی گریزی از مسائل در حاشیه این نیست. در این مسیر سعی کردیم که از مجموعه سوالاتی بهره مند شویم که بتواند سیری عالمانه در مطالب مورد نیاز در باب مشاوره دینی فیلم داشته باشد. طبعا شروع این مجموعه از کلیات و مدخل ادبیات علمی این عرصه خواهد بود که البته در ادامه بنا بر این است که گفتگوها تا جزئی ترین مسائل مورد نیاز ادامه یابد و در این راه حدی برای خود نمی شناسیم. در این مرحله پرسش های ما در شش فصل طبقه بندی شده است: فصل اول به شناخت مشاوره می پردازد و سعی در بازشناسی این معنا از امور مشابهش دارد. فصل دوم از ضرورتها بحث می کند و فصل سوم از اصول کار و باید و نبایدهای آن. در فصل چهارم سوال از پیشینه های معرفتی لازم برای مشاور داریم که به چه دانش هایی در هنر و سینما و در حوزه دینی باید مسلح باشد. در پنجمین فصل فرصت ها و موانع در محیط را سوال می کنیم تا ادامه به واکنش ها و چند و چون پذیرش ها بپردازیم و در نهایت از رودرویی در امر مشاوره را با فرصت امروز بشریت به چالش می کشیم تا از مواهب و کاستی های هرکدام از مشاوره چهره به چهره و فضای مجازی درک کاملتری بدست آید. طبعا در هر گفتگو تنها در بخشی به این موضوعات پرداخته خواهد شد لیکن سعی جدی ما این است که از هر استادی در استمرار گفتگوها بهره ببریم به آن امید که کل مباحث را مرور کرده باشیم. امیدواریم که این تنفس علمی، هم در تدوین ادبیاتی مثمر گامی مفید باشد و هم موجب شادابی و نشاط در عملیات مشاوره ای باشد که این سایت برای آن عرضه شده است.

انتهای مقدمه

سایت مشاور فیلم: بسم الله الرحمن الرحیم
این جلسه ی دوم از سری مباحثه های ما با حضرت عالی درباره ی مشاوره ی دینی فیلم هست. در جلسه ی گذشته به صورت خلاصه دو تا نکته ی محوری مطرح شد. یک محور انتقادی بود که برای اصل سؤال بود که ما ماهیت مشاوره را دادن قواعد برای خواهان مشاوره میدیدیم و سوالمان این بود که آیا با این قواعد میخواهیم که او به خواسته ی خودش برسد یا به خواسته ی ما برسد یا به الگوی مفهومی برسد؟ اما این سؤال و این نگاه متحول شد و به این صورت تغییر کرد که ما مشاور را به مثابه ی مربی و همدلی دیدیم که نگاه کاربردی به این گزینه ها داشت، یعنی پیشبرد در انجام خواست مشاوره گیرنده یا پیشبرد در انجام خواست خود مشاوره دهنده یا ایجاد الگوی مفهومی را، بخشی از راه و راهبرد مربی گری می دانست. و مسئله ی دوم در مورد دینی بودن و آن آرامش خاطر ما در فرایند ارائه ی مشاوره ی دینی بود. عرض کنم که اینجا دینی بودن را شما، نه در موضوع و نه در دینی بودن مشاور و نه در دینی بودن مشاوره گیرنده و نه در دینی بودن روش و شیوه ی تعامل مشاور و مشاوره گیرنده، بلکه دینی بودن را، در حرکت به سوی آموزه ها و حقایق دینی بیان کردید و همچنین آرامش و نقطه ی سکون مشاور را در این حرکت، در رفتن از نقطه ی موجود به نقطه ی بالاتر، از نگاه دین دانستید. به نظر من این طور می آید که این تغییر در خود مشاوره گیرنده و محصولی که مشاوره گیرنده تولید می کند یعنی فیلم یا فیلم نامه باید لمس بشود. آیا از بیان شما این برنمیاید که نه، ما باید صرفا مقدمات حرکت را ایجاد بکنیم، چه ما این تغییر را در خارج، ملموساً و محسوساً ببینیم یا نبینیم؛ به هرحال دینی بودن، در نفس این حرکت میباشد؟

حجت الاسلام رادنیک: بسم الله الرحمن الرحیم، تأثیرگذاری یا تغییری را که مطرح کردیم این به معنای نفی آن موارد و عناوین دیگری که در فرایند هستند مثل موضوع که موضوع دینی باشد یا بحث اخلاق مؤمنانه که مشاور در فرایند مشاوره اش باید آنها را مراعات کند، نافی آنها نیست، اینکه هر اقدامی که شما انجام دادید شاید موضوعش موضوع دینی نباشد یک موضوع انسانی باشد اما مسئله اش در جهت خداوند و در جهت الهی بودن است که می گویید که حتی این اینجا این رفتار را، این منش را، این اصل انسانی را یاد بگیرد. یا اینکه مشاور به او تذکر بدهد که به آن توجه داشته باشد. در جهت هدایت مندی چنین آدمی، که بر اساس قواعد هستی این رفتار درست را انجام بدهد، با توجه اینکه نیت من در جهت الهی بودن است، این را به عنوان مشاوره ی دینی قرار می دهد هرچند که شاید به نظر برسد که موضوع و مسئله اش موضوع و مسئله ی دینی نیست.

سایت مشاور فیلم: یک نکته ی خوبی هم که آن جلسه مطرح شد و خوب است که دوباره تکرار بشود این بود که وقتی ما صحبت از مربی و همدل می کردیم، این تلقی پیش می آمد که ما با خود مشاوره گیرنده کار داریم اما این را شما در یک نگاه واقع بینانه تسری دادید به خود محصول، که ما کار ما اینجا تغییر و اصلاحات دینی در محصول است، یعنی خود فیلم و فیلم نامه. اینکه ما موفق بشویم همدلی کنیم با هنرمند و جهان هنرمند را در این همدلی به آموزه های دینی نزدیک بکنیم، ما اینجا کاری که می خواستیم را، انجام ندادیم، مشاوره ی دینی فیلم و فیلم نامه انجام ندادیم، بلکه مشاوره ی دینی برای یک هنرمند انجام دادیم. اما کار ما زمانی به هدف اصابت می کند که ما این محصول را اصلاح کنیم.

حجت الاسلام رادنیک: بله. اثرگذاری کنیم در محصول تا محصول به آن مقدار اقتضا دینی تر بشود یا فاصله بگیرد از دین گریزی یا دین ستیز بودن، تقلیل پیدا کند. این هدف اصلی ماست، البته این با مراعات، با چارچوب و ضوابط مؤمنانه باید باشد و همان مقدار هم ما کمک کردیم که این آدم با اثرش، با این شکل گیری روابط بین ما و ایشان یک قدم می تواند به آن سبیل الهی، سبیل درست، راه حقیقت رهنمون بشود، میل پیدا کند هرچند که خودش نمی داند، خودش اطلاع ندارد، خودش آگاهی ندارد ولی این تلبس به یک امر درست، امر مفید ثمراتی برای خود هنرمند خواهد داشت که موجبات تعالی و رشدش را فراهم خواهد آورد. شما حساب کنید کسی یک کار خیری انجام بدهد، حتی احتمالاً در آن کار خیرش نیت الهی به آن معنا نداشته باشد. اصل کار خیر دوباره یک فرصتی را، یک پاداشی را، برای این آدم خواهد داشت که در این فضاسازی و در این روابط و همدلی و مربی گری چه بسا با ظریف بینی مربی ، مشاوره دوباره یک سوختی بشود، یک انرژی و یک توانی بشود برای تعالی و رشد و در مسیر قرار گرفتن بیشتر این هنرمند.

سایت مشاور فیلم: با این مرور و صحبت هایی که جلسه ی پیش در خدمتتون بودیم الآن برویم سراغ محور بعدی سؤالاتمان. در محور بعدی ما قصد پرداختن به ضرورت مشاوره را داریم. من ابتدا کلیات این محور را عرض می کنم و امهات مسائلی که اینجا آنها را به سؤال تبدیل کردیم، این کلیات را اول به چالش بکشیم اگر نقد و نظری هست صحبت بکنیم بعد برویم سراغ سؤالات. ما در چهار یا پنج محور ضرورت مشاوره ی دینی را احصا کردیم یا استقرا کردیم. یک بحث، بحث رابطه ی دین و رسانه بود. رابطه ی دین و رسانه در تلقی ما نیاز به نهادینه شدن دارد. در سؤالاتی پیرامون نهادینه شدن این رابطه هست، یک بحث، بحث اجتهاد مستمر است، ما فکر می کنیم که مشاوره ی دینی فیلم، نیاز به اجتهاد مستمر دارد. موضوعاتی که در رسانه مد نظر است، نیاز به اجتهاد مستمر دارد تا اینکه از دین رویکردها و پاسخ ها را دریافت بکنیم. یک بحث، بحث وجود استاد راهنما هست. وقتی که می خواهیم کاری درست انجام بشود، یک استاد راهنمای مستمری ما فکر می کنیم نیاز است که دائماً این کار را راهنمایی کند و کنترل کند، انحرافش را از مسیر یا بودنش را در مسیر ارزیابی کند و توصیه های لازم را انجام بدهد. یک بحث دیگر، بحث رویه ها هست، رویه هایی که در ساختار های موجود تولید فیلم و فیلم نامه موجود است، این رویه ها ما را می کشاند به این سمت که جای مشاور خالی است. ما در این رویه ها حس می کنیم که ضرورت دارد که یک مشاور اضافه بشود تا این ساختارها پاسخگوی کامل تری برای تولید اثر هنری دینی باشند و یک بحث قوانین است، گاهی الزاماتی از طرف قوانین دیده می شود و این تلقی که این الزامات از طرف قوانین یک ضرورتی هست تا سازنده ی اثر، صاحب اثر به مشاور مراجعه بکند. اینها سرفصل های گفتگوی ما و سؤال های ما در محور ضرورت مشاوره هستند؛ که البته برای هر کدام طبعاً نفیاً و اثباتاً به گفتگو خواهیم نشست. اگر در این کلیات شما نظری دارید بفرمایید یا برویم سراغ تک تک سؤالات.

حجت الاسلام رادنیک: فکر کنم موضع گیری ما با توجه به تبیینی که اول بحث کردیم مشخص میشود. ما گفتیم که سرّ نیازمندی به مشاور چه میباشد و مشورت یک متخصص دینی برای یک کار تولید فیلم چیست. با این بیان ما مسئله را تبیین و تحلیل کردیم که ما یک نظام رسانه ای مبتنی بر مبانی شیعی، مبانی دینی نداریم. ما اگر این را داشتیم این مثل خیلی از چیزهای دیگر، مثلاً مثل جریان رسانه در فرهنگ قبل، با توجه به ارتباط گیری و با توجه به جای گذاری که در مقولات فرهنگ حتی مقولات اقتصادی، مقولات سیاسی، بحث اقتصاد فرهنگ، اقتصاد رسانه، به اقتضا، جای خودش را پیدا میکرد، چنانچه آنجا پیدا کرده. من این را با این مثال از علوم انسانی بیان کنم، شما ببینید در مبانی علوم انسانی مثلاً در بحث انسان شناسی، غرب یک سری اصول انسان شناسانه دارد مثلاً ایندیویدوالیسم، فردباوری، این هم یک سری فروعی دارد، یعنی این اصل تقسیم می شود به چند تا اصل دیگر. این یک بحث انسان شناسی به معنای عامش بحث انسان شناسی فلسفی هست، حالا شما می بینید که همین نگاه در نگاه مدیریتی، انسان شناسی مدیریت، در انسان شناسی حتی سازمان، در انسان شناسی رفتار سازمانی جای پا دارد. شما وقتی رفتار سازمانی و نظریه های رفتار سازمانی را تحلیل می کنید قشنگ اشراب آن ایندیویدوالیسم را، آن اصول فردباوری را، دقیقاً به اقتضاء موضوع و مسئله، مثلاً منابع انسانی در سازمان، بعینه لمس می کنید، به عینه برایتان هویداست. البته اگر توجه داشته باشید. این اشراب که در جریان فرهنگی و از مبانی سرریز شده، تسری پیدا کرده در تمامی ابعاد و فرایند زندگی. اما ما، برای بحث رسانه این را نداریم. تو بحث رسانه این را نداریم، ما تلقی نداریم. ما مثلاً الآن من یک مثالی بزنم جهت...

سایت مشاور فیلم: شاید این صحبت یکی از دوستان جالب باشد اینجا می گفت که در حوزه ی فلسفی غرب، فلسفه و نحله های فلسفی و مکاتب فلسفی از اتفاقات اجتماعی و واقعیت های عینی شکل گرفته؛ اما در حوزه ی شرق فلسفه از باورهای ذهنی شروع شده و بعد تلاش شده که در عینیت جامعه و رفتارهای اجتماعی و افراد این نشر پیدا بکند و این مشکل حکیمان و فیلسوفان شرقی بوده که این دوری ارتباط از جامعه را حل بکنند.

حجت الاسلام رادنیک: من وارد این مناقشه نمی شوم چون یک جنبه ی دیگری از این نگاه هم هست می گوید شرق، اندیشه ی فلسفه ی شرق، یک اندیشه ی غنی بوده. منابعش، زیرساخت هاش، آن حجم ادبیاتش، بحثای اصلی و فرعی اش بوده چون جریان اندیشه ی شرق یک جریان دینی و یک جریان الهی دارد البته این در خود اندیشه ی غرب هم هست؛ یعنی آنهایی که سعی می کنند فلسفه را علم حکیمانه بدانند، با تبیینی که از فلسفه می کنند می گویند فلسفه تعالیم انبیاء بوده. سقراط و بعد مثلاً افلاطون و قبل از سقراط کسانی بودند اینها پیامبر بودند. این است که اینها می گویند ببینید با خیلی از تعالیمی که انبیای الهی می گویند  همخوانند. این تعالیم الهی بوده در طول زمان یک شکل علمی و یک شکل معرفت گونه ای، چارچوب مندی به خودش گرفته، چیزهای دیگر هم به او الحاق شده، شده مثلاً فلسفه. شما می بینید که خب الآن ما می تونیم این تحلیل را بکنیم که اندیشمندان شرق با مسائل جامعه ارتباطی نداشتن ولی این را از روی حدس و گمان می گوییم. الآن بر اساس وضعیت الآنمان داریم می گوییم. ما واقعاً نمی دانیم ملاصدرا واقعاً اینگونه بوده است؟ زندگی ملاصدرا، این را نمی گوید. درگیری ملاصدرا و مسائل زندگیش، این را نمی گوید.

سایت مشاور فیلم: زندگی امثال شیخ بهایی هم این را نمی گوید.

حجت الاسلام رادنیک: آن اندیشه ی فلسفی شیخ بهایی بوده که توانمندی و مهارت های شیخ بهایی را در بستر جریان معرفت اندیشه ی اسلامی پیش می برده. حتی اگر آن را از جای دیگری آموخته باشد، یاد گرفته باشد در این بستر شیخ بهایی، شیخ بهایی می شود با اینکه کسان دیگر این توانایی ها، این بلد بودن ها و این مهارت ها را داشتند ولی این نگاه در بستر آن اندیشه یک جولانی پیدا می کند و می شود شیخ بهایی و نگاه ما را به جایگاه و موقعیت شیخ بهایی می سازد. بله می شود این را گفت که این اقتضائات حوزه های تمدنی اینها، نوع نگاه بشر، انتخابش نسبت به وضعیت زندگیش، نسبت به هستی، آن رقم را برای غرب زده، و در شرق هم این رقم را زده برای شرقی ها. برگردیم از این بحث، من به نظرم می رسد که حالا برگردیم به مسئله خودمان، یک کمی آشفته حرف زدیم ولی خب خود این بحثها بدیع هستند گفتگوها را انجام دهیم بعد در جمع بندی دوباره برمی گردید...

سایت مشاور فیلم: بله، جمع بندی می کنیم.

حجت الاسلام رادنیک: یک اندیشمندی میگفت: حالا که شما از رسانه درک پیدا کردید، ما تحلیل می کنیم وضعیت ظهور را، می گوییم حضرت با یک بیان جهانی در کعبه بالای آن سنگ صحبت می کند، کل دنیا می شنوند، ما حالا به این فهم رسیدیم که اینجا لازم نیست خیلی به معجزه و به بعضی از ظرفیت های فرابشری و فرا طبیعی فکر کنیم.

سایت مشاور فیلم: ممکن است تکنولوژی باشد.

حجت الاسلام رادنیک: بله، اصلاً بعضیها همین را می گویند. می گویند تلویزیون الآن هست دیگر، حضرت می رود آنجا جلوی دوربینهای تلویزیونی می گوید کل عالم هم می شنود. الآن موبایل ّها هم هست، دیگر لازم نیست در خانه باشید، موبایل همراه همه هست همه هم به همدیگر ارتباط دارند، همه آن را می بینند. کل شبکه ها همه ی تصاویر عوض می شود، همه ی شبکه های تلویزیونی تصویری جز تصویر حضرت نشان نخواهد داد. الآن با توجه به پیشرفت بحث ارتباطات و رسانه یک چنین تصویرسازی می شود.

سایت مشاور فیلم: بله یک چنین تصویرسازی می شود.

حجت الاسلام رادنیک: ما آن موقع اصلاً در این مورد فکر نکردیم، الآن هم فکر نمی کنیم، ما الآن روایت دستمان هست که قرار است حضرت چی بگوید، ما اصلاً فکر کردیم چرا قرار است کل عالم این را بشنوند؟ خب از این تصور صحبت می کنیم که تو فکر کن یک چنین بهره مندی از تکنولوژی خواهد شد اما اصلاً نرفتیم تحلیل کنیم فرمایش حضرت را، حضرت چرا این را می گوید؟ یعنی از تحلیل این بیان برسیم به تحلیل وضعیت مثلاً رسانه، از تحلیل این بیان برسیم به وضعیت جامعه، از تحلیل این بیان برسیم به تحلیل وضعیت آینده ای که حضرت رقم خواهد زد.، در همین بستر ارتباط ! آن را تصور داریم، آن جامعه ای که می سازد، روابطی که شکل می گیرد، اینها را نداریم. من می گویم اگر این تکّه، دست یک غربی باشد چنان که همین استفاده را می کنند. نشستند در این جنگ سوریه و جنگ عراق و چیزهای دیگر، دقیقاً اینها نشستند روی بحث روایات ما از آخرالزمان کار کردند، اهل فن این کار با مختصات دقیقش نشان می دهند که دقیقاً فلانی تو فلان منبعش این را گفته، بعد این اتفاقات در جریان رسانه افتاد، این فیلمها درست شد، این نشانه ها را می بینیم، این نشانه ها از این روایات است و اینها را نشان می دهند، ما اصلاً از این تصور نداریم. حالا این علتش این است که بر اساس ذهنیتمان زندگی می کنیم، علتش این است که ما قله را می بینیم، فرآیند این را فراموش کردیم که چه جوری قرار است برسیم به قله، چگونه چنین جامعه ای شکل خواهد گرفت که حضرت چنین بیانی گفت، کل عالم این را خواهد شنید، الآن هم می گوییم به طریق رسانه خواهد بود، اصلاً به این فکر نمی کنیم این چه جوری اتفاق خواهد افتاد! یک خورده هم آن بحث حاضری خوری و اعتماد به خواست و اراده ی الهی که خلاصه می آید و این حرف را می گوید و کل عالم می شنود، اصلاً ما را غنی از این کرد است. الآن هم تا کم می آوریم می گوییم ان شاءالله حضرت ظهور کند تا این مشکلات حل بشود! می گفت وقتی تو بن بست مکزیکی گیر می کنیم... می گوید بن بست مکزیکی یعنی چی؟ در فیلم تارانتینو هست، می گوید که یعنی اینکه الآن تو زیرزمینی، راه فرار نداری بخواهی جم بخوری دو تا نارنجک می اندازم کلاً تو می روی هوا. وقتی در موقعیت هایی حتی غیرواقعی، یعنی بن بستی نیست، یک کمی صحنه را شلوغ می بینم همه مان پناه می بریم به حاضری خوری!

سایت مشاور فیلم: و از آن طرف هم اعتماد به اینکه خب امام زمان خودش راه می اندازد.

حجت الاسلام رادنیک: مگر می شود؟ خلاصه این جریان الهی، اراده ی الهی، این وعده ها حتماً محقق خواهد شد، حالا دیگر بار را می بندیم روی آن. و اینکه چگونه خواهد بود؟ ما چه نقشی باید ایفا کنیم؟ آیا این نقش ها ایفا شدنش همان آمادگی جامعه برای ظهور نیست؟ خیلی از مختصات این جوری را ازش تلقی نداریم. ما روی آن اصلاً فکر نکردیم، ما فکر نکردیم که او چرا این را گفته؟ می شد چیز دیگری بگوید؟ چه قصدی از این داشته؟ اگر ما بودیم چه می گفتیم؟ احتمالاً ما به جای اینکه «والله هدمت أرکان الهدی» چه چیزهای دیگری می گفتیم؟ چیزهای دیگری بیان می کردیم؟ فکر نکردیم روی اینها. برمی گردم به اصل بحثمان، ما یک نظام رسانه ای و تصوری از نظام رسانه ای مبتنی بر مبانی مان نداریم. وقتی چنین تصوری نداریم و در یک موقعیت انفعالی، مواجه هستیم با یک مولود، یک مخلوق، یک ظرفیت به اسم ظرفیت رسانه ها که الآن رقیبمان، دشمنمان دارد به شدت از این استفاده می کند و خود ما هم داریم از این استفاده می کنیم، بعضاً قواعدش را خیلی توجه نداریم. حالا من همه جا مسئله ی هیئت را مثال می زنم. تو اصلاً لازم نیست برای بحث هیئتی بودن و تو هیئت بودن مشاور بیاوری توی کار، فرآیند هیئت داری با انواع و اقسام آن موجود است. انتخاب هایی با منوی خیلی باز، می روی هیئتت را انتخاب می کنی فقط مسئله این است که بچه ات را باید ببری به هیئت، دیگر تمام شد. تمام خلق وخو و عادت و چیزهای دیگری که می پسندی از هیئتی ها اتوماتیک وار به بچه منتقل خواهد شد. بچه بعد از پنج سال، بچه بعد از ده سال یک ورژن جدیدی از هیئتی بودن میشود. این نظام را شما داری هرچند که به صورت نظری نداری ولی روی عمل داری. یا مثلاً در نظام کسب وکار ما بچه ی بازاری یا بچه ی اهل فن، مثلاً کسی که مهارتی داشته، هنری داشته، یا مثلاً نوآموز، می رفته کنار کار وای می ایستاده قواعد کار را یاد میگرفته. بعضاً اصلاً با توجه به مبانی یاد می گیرد و بعد از پنج سال، بعد از ده سال می شود نجار. حالا درست است که از این ها تبیین نظری نداریم ولی این فرآیند را داریم؛ ما در بحث رسانه این فرآیند را نداریم! خودش هم یک مسئله ی جدیدالتأسیسی است، علی القاعده باید برویم دنبال دانشش. چون مهارت های لازم را هم نداریم، ما آدمای ماهری هم نداریم که بگوییم آقا می رویم کناردست او می ایستیم این فرآیند را یاد می گیریم. یک امر تازه واردی است. علی القاعده یکی از اصول اساسی هم کشف این جور مهارت آموزی هم هست کم وبیش، ولی کار اصلی و منطقی این است که برویم دانشش را برداریم بیارویم. حالا این دانشش هم کم وبیش در اختیار ماست. خب حالا ما می خواهیم این را در خدمت آن فرایند و ساخت آن نظام قرار دهیم. این اصل را هم داریم که این خلاصه در دل آن فرهنگ، با اقتضائات آن فرهنگ، با اقتضائات رویکردهای کلان فرهنگی آن تمدن، تمدن غرب شکل گرفته و اینجا در همین بحث مثلاً جذابیت ها مثل بحث سکس، مثل بحث خشونت یا بعضی از جذابیت های دیگری که...

سایت مشاور فیلم: هیجان...

حجت الاسلام رادنیک: هیجان با آن صورت بندی اصلا با مبانی ما نمی خواند، با آن نگاه، با آن تبیینی که ما داریم، با آن چیزی که می خواهیم، با آن هدفی که داریم قرار است این انسان ساخته بشود، اینها بعضاً منافی هستند، آثار مخرب دارند، علاوه بر اینکه آثار مثبت ندارند آثار مخرب دارند، نقشی ندارند آثار مخرب دارند. خب چنین وضعیتی داریم، حالا یک اهل فنی هست، دوست هم دارد یا ما یک فرآیندی را چیدیم که به او می گوییم که تو باید این را یک محصول دینی بسازی. نمی داند، بلد نیست. خود ما هم آن دانشش را، آن فرآیندش را نداریم بگوییم بیا ببین. اینجا به چه چیز روی می آوریم؟ اینجا به یک عده آدمهای خاص که این آدمهای خاص که در تبیین اول بحث گفتیم دو تا حالت را دارند هم به مبانی تسلط دارند هم به این مسئله آشنایی نسبی و کم وبیش تسلط دارند، می گوییم حالا اینها با این توانمندی سر صحنه اجتهاد می کنند، مثل مثلاً علامه حلی رفت، رفت سر بئر، سر چاه، خودش چاه کند، خودش آب درآورد، خودش همه چیز را در فرآیند عینیش دید، با مبانی، با مجموعه ی آیات و روایات ابعاد و جزئیات مسئله را تبیین کرد، یا در بازار یا در جاهای دیگر؛ اینجا هم همان است. یا شیخ مثلاً در بحث کسب وکار. حالا این هست یا نیست من با این کار ندارم! جایگاه این جایگاه است. می روند به ابتنای مبانی در صحنه، این ابعاد را، این مسائل را، این اصول را، این فروع را، این جهت را، کشف می کنند. حالا علاوه بر اینکه این کشف اتفاق می افتد ما این را می بینیم که در این فرآیند قرار است این کشف هم خودش را در آن اثر، در آن هنرمند، در آن جریان اتفاق رسانه ای خودش را نشان بدهد؛ یعنی قرار نیست او برود ببیند، بیاید کتاب بنویسد، همان جا این اتفاق می افتد و در نگاه درست و منطقی و پیش بینی شده اتفاق میافتد. اینها هم همین کاری است که شما الآن دارید انجام می دهید. یعنی الآن این چیزی که من می گویم بر ابتنای تجربه ای که انجام دادم هست. حالا می خواهید شما این تجربه را ثبت کنید. این می رود در سر صحنه اجتهاد می کند، مطلب را کشف می کند، انعکاس می دهد، پیگیری می کند، امر در اثر محقق می شود، امر در وجود هنرمند محقق می شود بعد اینها هم ثبت می شوند. بعد از یک مدتی مجموعه ی اینها را ما می توانیم بنشینیم و یک نظام آموزشی از درونش در بیآوریم، نظام رسانه ای از آن در بیاوریم.

سایت مشاور فیلم: این تبیین مستوفایی که داشتید در واقع یک پاسخ مفصلی بود برای سؤال اول که می خواستیم نهادینه سازی و نهادینه شدن رابطه ی دین و سینما را تبیین کنیم. شاید در یک جمله ی خیلی کوتاه و ناقص من بخواهم خلاصه کنم همه ی این فرمایشات را، این است که وقتی که رسانه ای در گفتمانی دیگر، برای حکمتی دیگر، فلسفه ای دیگری است و در حوزه ی دینی ما بازخوانی نشده است درحالیکه حوزه ی دینی ما سخن دیگری دارد، گفتمان دیگری دارد، پارادایم های دیگری دارد و و ویژگیهای خود را دارد، این رسانه آمده و می خواهد مورد استفاده ی این حوزه ی دینی ما قرار بگیرد. تا اینها بخواهد تبدیل بشود این گفتمان دینی بخواهد این رسانه را احاطه کند، بازسازی بکند و هضم بکند و دوباره از نو تولیدش بکند، نیاز به اجتهاد مستمر دارد و نیاز به یک جریان دانشی عظیمی دارد که قطعاً الآن ادامه ی راه بدون حضور مشاور آگاه به دو سوی رسانه و دین امکان پذیر نیست؛ یعنی فعلا این دو تا با هم ارتباط نمی گذارند، جدا از هم همیشه کنار هم زندگی کرده اند؛ اما اینکه این دو تا با همدیگر ارتباط بگذارند و نهادینه بشود این ارتباط به این معنا، این اتفاق نمی افتد مگر اینکه ما به این نکته توجه بکنیم وگرنه همین زندگی که مسالمت آمیز یا بعضی موقع ها با تنش و کم تنش، پرتنش بوده و خواهد بود.

حجت الاسلام رادنیک: در ادامه ی فرمایش شما، این رسالت ماست، این را نباید از فیلم ساز و هنرمند انتظار داشت. البته من نمی خواهم تکلیف و مسئولیت هنرمند و فیلم ساز را به عنوان یک مسلمان نادیده بگیرم؛ من دارم واقعیت را می بینم. اینها را اولاً، از من و شمای آشنا به مبنا و آشنا به موضوع باید طلب کرد نه از فیلم ساز. همان زندگی مسالمت آمیز بگوییم، آن بر اساس احساس قریحه ی خود شاید قدمی بردارد ولی با این اندیشه ی جریان رسانه ی دینی و دانش رسانه ی دینی اتفاق نخواهد افتاد. هرچند که این قدم آجری و بخشی از کار است. ولی مهندس و معماری که این اصول، ضوابط، قواعد را کشف کند، ثبت کند، تجربه کند، کم وبیشش کند، استانداردش کند از او انتظار نیست. لذا به او محول بشود ، همین جوری کج دار و مریض و آرام آرام می رود جلو. شاید در طول قرن ها اتفاقی برایش بیفتد؛ اما این انتظار از کسانی است که با این نگاه وارد این بستر و موضوع اجتهاد شده اند، این انتظار از آنهاست. تا اینها وارد نشوند و این کار را انجام ندهند، خب به نظر می رسد که این اتفاق نخواهد افتاد. به نظر می رسد که ما با این تبیین از این سؤال، علاوه بر سؤال بحث نهادینه شدن رابطه ی دین و سینما در مورد همین تحول فیلم ایرانی و فیلم دینی هم سخن گفتیم که اینجا این کسی که دارد این کار مشاوره را انجام می دهد علاوه بر اینکه کشف می کند، دنبال اثرگذاری هست. اصلاً این کشف بدون جای گذاری این نگاه و بدون اثر در فیلم، و گرفتن انعکاس آن، فاصله گرفتن از آن و دیدن آن، یعنی یک نگاه خودآگاهانه داشتن به اثری که در فیلم گذاشته شده، آن هم بر اساس اجتهاد، به غیر از این، از راهی دیگر، اتفاق نخواهد افتاد.

سایت مشاور فیلم: در این سؤال دوم...

حجت الاسلام رادنیک: یعنی این جوری نیست که تو فقط برای شهودت، برای اجتهادت این کار را انجام می دهی، نه! تو این شهود و اجتهاد را در دل این اثر داری انجام می دهی، اینجا باید این اتفاق بیفتد، در فیلم، در شخصیتش، در روال داستان، در خدمت شما عرض کنم که آن فرم مثلاً قواعد درام یا ژانر یا هر چیز دیگری... شما با این اثرگذاری و بعد دیدن این اثر و بازخوردگیری از این چه مخاطبین، چه فیلم سازان، چه اهل فن، کارشناسان، مشاورین دینی دیگری که نظریه پرداز اجتهادی در این زمینه دارند انجام می دهند از مجموع نگاهشان به آن کشف، خودش را متجلی خواهد کرد؛ یعنی این جور نیست که شما فکر کنید یک فرمول را کشف کردید بیایید بگویید آقا این فرمول برای این اتفاق یا فرآیند است، مانند یک امر تجربی با دیدن ثمرات و ابعاد و تکرار آن می رسید به یک قاعده، می رسید به یک اصل، می رسید به یک فرضیه، می رسید به یک نظریه، اینجا اینطور نیست؛ یعنی می خواهم بگویم اصلاً اینها با هم اند؛ یعنی نمی خواهیم یک نقش اضافی را برای مشاور در نظر بگیریم بگوییم آقا مشاور یک جنبه ی کشفی دارد، کشف کرد حالا از او می خواهیم که تأثیرگذاری هم بکند، دو تا فیلم خوب هم داشته باشیم، نه! اگر این جوری ببینید دارید صحنه را غلط می بینید، اصلاً این به نتیجه نخواهد رسید. بلکه در یک دیالکتیک مستمر رشد می کند و می رود جلو...

سایت مشاور فیلم: دیالکتیک بین مشاور و...

حجت الاسلام رادنیک: بین مشاور و اثر و فضا، جامعه، مخاطبین با بازخوردگیری هایی که در آن اتفاق می افتد. تو یک فهمی داری در فیلم اثر خودت را می گذاری، نشان می دهی، بعد بازخوانی می شود در این بازخوانی ما می رسیم به این فرمول ها، به این برداشت ها، به این نگاه ها.

سایت مشاور فیلم: برویم در بحث نهادینه شدن رابطه ی دین و سینما، در تحول فیلم ایرانی و فیلم دینی. در صحبت هایی که تا اینجا شد از کلیات قضیه صحبت کردیم؛ اما وقتی می گوییم فیلم ایرانی، یک مقدار می خواهیم با شاخصه های ایرانی مسئله را تبیین کنیم. فیلم ساز ایرانی یک ویژگی هایی دارد. بالأخره فیلم ایرانی یک قرابتی با حوزه ی شیعی دارد، فیلم ساز ایرانی هم یک قرابتی با حوزه ی شیعی دارد. این ممکن است بعضی جاها برای ما یک فرصت هایی ایجاد بکند، ممکن است بعضی جاها تهدیدهایی ایجاد بکند. بالأخره این قرابت و این ایرانی بودن را ما باید بتوانیم درک کنیم، تحلیل کنیم به نسبت به همین حرف های کلان و عامی که الآن زدیم و اینجا درست تطبیق بدهیم قضیه را. به خاطر همین فکر کردیم که اصلاً پرسیدن در مورد ایرانی، یک مسئله ی مستقلی هست، ذیل همین مسئله ای که تا اینجا صحبتش شد.

حجت الاسلام رادنیک: من فکر کنم اگر بخواهیم این را عمیق تر بررسی کنیم و ابعاد بیشتری از این را بفهمیم میتوانیم در همین فرآیند اجتهاد در مکاتب فقهی، مثلاً در مکتب قم، در مکتب نجف یا در مکتب سامراء، یا در مکتب های اصولی، می توانیم با تأمل یک سری مختصاتی را برای اینجا بازسازی کنیم. اینجا این مشاور در مکتب حوزه ی ایرانی شکل گرفته، نگاهش، اندیشه اش، نوع هدف گذاری هایی که انجام می دهد، نوع توجهش به مبانی، ارتباط اصول با همدیگر. شما تفاوت ورود به حوزه های اجتهادی را، که چه مسائلی مد نظر قرار بگیرد؟ چه مسائلی مهم باشد؟ چه مسائلی اصل باشند و چه مسائلی فرع باشند؟ پیدا کردن نقطه ی ثقل، مثلاً یک فقیه به این مسئله ی اربعین دارد نگاه می کند به اصطلاح سیاست گذارن مچ پوینت آن را یک چیز می بیند، اما مثلاً یک سیاستمدار به همین واقعه ی اربعین با نگاه خودش نگاه میکند چیز دیگری میبیند. مبانی یکی است مبانی اصلی یکی است. همان آیات، همان روایات، همان اصول کلان، ولی او بر اساس نگاه سیاسی مچ پوینتش را یک چیز دیگر می بیند. مثلاً عرض می کنم ما یک مسئله ی بیرونی داریم، شما می توانید این مسئله ی بیرونی را بر اساس پنج تا هفت تا ده تا نقطه گاه بروید دنبالش. از نقطه گاه ناموسی بروید، از نقطه گاه امنیت بروید، فرق می کند دیگر! از نقطه گاه مراعات حقوق دیگران بروید؛ یعنی وقتی با تو نگاه امر ناموسی می روی، بر اساس غیرتت می روی به مسئله وارد می شوی، این یک ابعادی پیدا می کند، وقتی از نگاه حق دیگران می روی، که حق دیگران را باید مراعات کرد، نباید وارد حریم خصوصی کسی شد، این مال او است باید احترام گذاشت به این مالیت، افراد خانواده ی هر کسی حالا پدر نسبت به فرزندان، پدر نسبت به مادر اینها مال آنهاست، ملک آنهاست و ما نباید ورود بدون اجازه و مخرب داشته باشیم یا اصلاً ورود نامتعارف داشته باشیم و... ببینید شما به این مسئله از ابعاد مختلف می تونید وارد بشوید. می خواهم بگویم که اینجا بر اساس مکتب قم شما از یک نقطه نظر تربیتی به او وارد می شوید.

سایت مشاور فیلم: حوزه ی دانشی مد نظر است اینجا؟

حجت الاسلام رادنیک: معرفتی، آن نظام معرفتی. البته فراتر از نظام معرفتی است، فرهنگ است، در حوزه های اجتهادی این اتفاق افتاده، اینجا هم این است. یک آدم از این فضا در کنار جریان سینمای ایران دارد این اجتهاد و شهود و کشف و اثرگذاری و بازخوانی را انجام می دهد.

سایت مشاور فیلم: یک مثال در حوزه ی سیاسی برای این... می گوید که رهبران مذهبی دینی ایران و عراق معمولاً مشترک بودند، در سطح کلانشان معمولاً مشترک بودند. تو این سده ی اخیر یا دو سده ی اخیر و مردم اتفاقاً حرکت های سیاسی و بافت سیاسی شون را تحت تأثیر رهبران دینی و خاصاً شیعی شکل داده اند، اما جالب این است که حرکت های سیاسی و ساختارهای سیاسی ایران با عراق در این دو سده ی اخیر کاملاً با هم متفاوت است و به هیچ وجه با هم قابل جمع نیست، درحالی که آبشخورشون یکی بوده. این برمی گردد به دو گونه بودن نظام فرهنگی، دو تا به قول شما مچ پوینت، دو تا اقلیم که با اینکه آبشخور یکی بوده ولی این قدر واقعه متفاوت اتفاق افتاده؛ و همین جا ما حس می کنیم که به خاطر همین اصلاً لازم است که ما در ایران یک چنین چیزی را صحبت می کنیم از سینما، فیلم و فیلم نامه ی ایرانی صحبت می کنیم با اینکه یک آبشخور دارند ولی اینجا خاص ایران را باید بتوانیم ببینیم. اقلیم دیگری هم رفتیم آنجا را باید ببینیم...

حجت الاسلام رادنیک: من می خواهم بگویم که مشاوری که از این متن فرهنگی بار آمده، علی القاعده، بر اساس اقتضائات این بوم فرهنگی، با این بخش دیگر از این بوم فرهنگی، که سینماست، مواجهه پیدا می کند.

سایت مشاور فیلم: ما إن شاءالله در یک گفتگوی مستوفاة و مفصل تر دیگر این گفتگو را پی میگیریم و این اقتضائات را باید تفصیلاً صحبت بکنیم، فکر می کنم برای شکل گیری این ادبیات علمی که مد نظر ما در این مباحثات هست، ضرورت دارد. برویم سؤال بعدی، حالا ما با واقعیتی بیرون مواجه هستیم، مشاورهایی داریم که یک حد قابل قبولی از توانایی مشاوره را دارند، آن شاخصه هایی که می خواستیم واقعیت این است که این حد را دارند ولی یک چیزهایی هم ندارند، و یک سری مشاوره گیرنده هایی که یک حد قابل قبولی را در حوزه کاری خودشان دارند و یک چیزهایی را هم اینها ندارند، در این وضعیت مطمئناً تنها عامل برای نهادینه شدن رابطه ی مشاورین دینی برای فیلم و فیلم نامه فقط خود انجام مشاوره نیست، عوامل مختلفی وجود دارد، خود مشاوران، توانایی های مشاوران و نفس اقبال پذیرنده ها، بخش اعظمی از این اوامری هستند که می توانند این را نهادینه بکنند. با توجه به واقعیتی که اینها دارند شما تأثیر این مشاوره ها را برای نهادینه سازی امر مشاوره دینی را تا چه حدی میدانید؟ آیا شما قائل به این هستید که ما برویم درون دل مشاوره؟ و این کنش و واکنش ها در مسیر انجام مشاوره، برای نهادینه شدن رابطه بین دین و رسانه، برکات مهمی خواهد داشت، یا نه ما از عوامل دیگر استفاده کنیم تا این رابطه را مستحکم تر بکنیم و خیلی محتاطانه برویم سراغ مشاوره؟ یعنی بعد از اینکه ما تا حدودی روابط را مستحکم تر کردیم مشاوره را انجام بدهیم. کدام یک از این وجوه را شما الآن می پسندید برای حرکت به سوی مطلوب؟

حجت الاسلام رادنیک: ما اگر مشاوره را که امر مبتنی بر اجتهاد، فهم، کشف، شهود، پیش بینی، پیشنهاد، اجرا، ارزیابی... بدانیم، علی القاعده این رگ حیات ماست برای دینی شدن رسانه، برای دینی شدن فیلم. ما از کجا می خواهیم در صحنه این اجتهاد را انجام بدهیم تا زمانی که با موضوع، با مسئله با تمام ابعادش درگیر نشویم... الآن صد تا فیلم بیاوریم، صد تا دویست تا فیلم بیاوریم بنشینم تحلیلش کنیم، از بالا به پایین، مبتنی بر مبانی، به یک چیزهایی می رسیم ده تا کتاب، بیست تا کتاب، پنجاه تا مستند از پشت صحنه ی فرآیند فیلم سازی را نشان ببینیم ولی آن یک بار نیم ساعت ده دقیقه ای که رفتی سر صحنه... یعنی به عینه با موضوع، با مسئله یا قبل از صحنه در پیش تولید، در شکل گیری ایده، در شکل گیری آن طرح، در شکل گیری آن سیناپس، در شکل گیری آن فیلم نامه شما نباشید، درک نکنید، ارتباطی نگیرید، زیست نداشته باشید خیلی از جزئیات و ابعاد را نمی توانید کشف کنید. چنان که تا حالا هم همین طوری بوده؛ یعنی خیلیها از دور فیلم را دیدند و... اصلاً بیگانه اند از فضا. برگردیم یک مثال دیگری بگویم شما حساب کن آقای هانری کربن امکانش بود از منابع فارسی نظر علامه را می خواند، نظر دیگران را می خواند و خیلی از ظرافت ها و چیزهای دیگر را از نزدیک لمس نمیکرد، اصلاً مگر می شود تو هانری کربنی با این نگاه، با این روند اندیشه ی فلسفه ی غرب رسیده به پدیدارشناسی بعد از آن مشکلات معرفتی که دویست سال، سیصد سال با این فرآیند طی شده و مسئله اش این شده که آقا تو با هر چیزی مواجهه پیدا می کنی باید برای خودت اثبات کنی، ما این جوری نگاه کنیم که اصلاً نمی توانیم زندگی کنیم، عمرمان بر باد رفته، همه ی هزینه هایمان اینجا صرف می شود. آقا می شود این جوری نگاه نکرد، جریان پدیدارشناسی دارد شکل می گیرد در اوج آن پدیدارشناسی با این مطالبه، آن آدم باید بیاید در این اقلیم فرهنگی، ببیند یک سبک خاصی از پدیدارشناسی را علامه دارد اینجا مطرح می کند. اصلاً سبکی که یک چیز متفاوتی است، این همزیستی است که میرود و به آنها هم توصیه می کند، کتاب می نویسد، دوره میگذارد آنجا، یعنی در سیر تکاملیش که رشد می کند در این اقلیم، خدمت علامه به این فهم و درک می رسد. می بینید که تا او پا نمی شد بیاید اینجا تا این ارتباط را بگیرد تحولات درون وی اتفاق نمیافتاد. خود محصولات هانری کربن مگر دست آنها نیست؟ چه می خوانند از آن؟ چه میفهمند؟ خب اتفاقی هم برایشان نیافتاده. پس باید با آن مطالبه، با آن خواسته، پاشه بیاد اینجا این سیر را بکند، این ارتباط را بگیرد. یک مثال دیگر مثلاً جریان جامعه شناسی، جریان علم مدیریت، علم جامعه شناسی، اصلاً می گویند علم جامعه شناسی از کجا پیدا شد؟ می گویند فلان شرکت، دچار مشکل فروش شد، دچار چه شد، دچار اختلافات شد، روابط کار و کارگر و چیزهای دیگر، یک آدمی که کلیاتی از آن چیز می فهمید آمد در متن کار، مطالعه کرد بعد از ده سال بیست سال به یک نظریه رسید بعد کس دیگری آمد بر اساس آن نظریه چهار تا کار انجام داد کار پنجم انجام داد دید این جواب نمی دهد. ده سال بیست سال یک نظریه، هی نظریه ها اینطور، پی در پی تکمل می شوند می آیند جلو، مسائلی مانند اینکه چه قدر سهم فرد است؟ چه قدر سهم جامعه است؟ روابط اینها چگونه قابل تبیین است؟ این اگر این جوری تبیین کند به کجا می رسد؟ پس اگر این جوری نباشد به کجا می رسد؟ چه قدر سهم فرهنگ است؟ چه قدر سهم اقتصاد، قدرته، سیاست؟... هی دارد رشد پیدا می کند. حالا ما می گوییم جریانی نداریم تا هنرمند از این جریان بیاید برسد به آن نقطه ای که می خواهد کار را ادامه بدهد که جریان دینی هم باشد. پس ما می خواهیم این جریان را بسازیم. تا آن ارتباط شکل بگیرد پس وقتی شما مشاوره را اینطور می بیند، اینجا دارید به خودتان خدمت می کنید. فکر نکنیم داریم به فیلم ساز خدمت می کنیم که فیلم خوبی بسازد و به جامعه داریم خدمت می کنیم که آثار خوبی بدهد. بله در نهایت اینطور هست اما در این فرآیند مشاوره داری خدمت اول را به جایگاه و مسئولیت خودت انجام می دهی. یک فرصتی پیدا کردی، با مسئله مواجه بشوی بر اساس مبانی، بفهمی، کشف و شهودش کنی، پیشنهاد داشته باشی، پیشنهاد عملی کنی، ارزیابی کنی، دوباره برگردی، دوباره مرور کنی، دوباره این را در این چرخه بندازی هی این بازخوردگیری به صورت حلقوی می تواند مثل دیگر علوم مثل دیگر اتفاقات، رشد کند و برود جلو.

سایت مشاور فیلم: چنان که در مبانی کلامی فقه شیعی هست اجتهاد یکی از ضروریات حیات تشیع است و البته با نگاه عمیق تر یکی از ضروریات حیات دینی است. از این رو در این جهان جدید به خصوص در عرصه ی هنر و سینما ما می خواستیم دنبال ضرورت اجتهاد مستمر بگردیم که با این بیان الآن در این بحث می رسیم به اینکه این ضرورت نه تنها برای طرف پذیرنده وجود دارد و او نیاز دارد به این اجتهاد مستمر تا محصولش هر چه دینی تر باشد بلکه از طرف مشاور هم نیاز هست تا این مشاور که از این حوزه آمده، خودش را بزند به دل این جریان، برای آنکه هر چه بیش تر در این اجتهاد و فرآیند بارورتر باشد و بتواند حیاتش را ادامه بدهد. خب خیلی عالی این سؤالات این طوری جواب پیدا کرد. به نوعی ما سؤالات بعدی را تا اینجا گفتگو کردیم. الآن از منظر و از یک نگاه خردتری در این مورد صحبت بکنیم ما می دانیم که انتظار عالمانه بودن رفتار دینی -نه خود رفتار دینی- عالمانه بودن رفتار دینی از فیلم ساز طبعاً انتظار دقیقی نیست. البته فیلم سازان بسیاری رفتار دینی درستی دارند اما عالمانه بودن به معنای دانش خب انتظار درستی نیست. کسی رفتار دینی را می تواند عالمانه تحلیل کند که خودش عالم دین باشد. ازاین جهت مشاور دینی فیلم می تواند نقش مکمل در رفتار آگاهانه و عالمانه در فیلم نامه و فیلم داشته باشد.. ضرورت وجود مشاوره ی دینی را ازاین جهت شما تحلیل بکنید.

حجت الاسلام رادنیک: بحث همان استاد راهنما که چه طور نقش مکمل می تواند داشته باشد...

سایت مشاور فیلم: بله.

حجت الاسلام رادنیک: به یک نوعی آن چارچوبی که چیدیم مبنای پاسخ به این سوال را در ضمن دارد. هنر و اثر هنری و کار هنرمند هم و خلق یک اثر هنری، یک امر استقلالی است حالا این با ورود و خروج مشاور به این بحث و تأثیرگذاری که دارد تأثری که هنرمند می گیرد، چه بلایی بر سر آن استقلال اثر هنری می آورد. من به نظرم به یک نوعی حتی بعضی از جزئیات بیشتری را در پاسخ به این سؤالات گفتیم تقریباً همین طور است یعنی انتظار معقولی نیست. به خاطر همین هم آن مسائل را برای پروسه ی دانشی و خودآگاهی به فرآیند، گفتیم و شما ببینید در فرآیند یک کار هنری، هنرمند بر اساس دانش ها و سرمایه هایی که دارد، یک مسئله ای را می فهمد. این را هم گفته باشیم بر اساس مبانی ما یک معرفت هنری نداریم بلکه هنر یک بیانی از معرفت هنرمند است که این معرفت یا یک معرفت تجربی، یا یک معرفت عقلی، یا یک معرفت شهودی، یا عرفانی همراه است. هنر یک چیز مستقلی به اسم معرفت هنری ندارد. هنر از مجموعه ی اینها استفاده می کند هرچند که سهمش به اقتضائاتی که دارد از شهود بیشتر است اما این به معنای منسلخ شدن از معرفت تجربی و معرفت عقلانی نیست. با این حساب... این بیانی را که عرضه می دارد ما به علت عدم تسلط هنرمند به مبانی هنری یا یک مقدار با اغماض، به علت ناخودآگاه بودن توجه هنرمند به مبانی هنری، کسی در این مسیر به عنوان مکمل، به عنوان استاد راهنما، به عنوان مشاور قرار می گیرد که با توجه به خودآگاهیش به مبانی، خودآگاهیش به این امر هنری، کشفی که اتفاق می افتد و مأموریتش برای این ثبت و ضبط و مستندسازی این خودآگاهی، حتماً این انتظارات را از مشاور داریم، می گوییم این مشاور یک نقش مکمل را با این نگاه دارد ایفا می کند که این هم یک امر علاوه بر اینکه گریزناپذیر است، تماماً منحصر به فرد هم هست. ما علی القاعده بر اساس تبیین هایی که کردیم حتماً یک آدم این جوری می خواهیم تا بتواند در یک فرآیند خودآگاه ما را برساند به یک سیستم و نگاه دانشی برای بحث رسانه ی دینی یا هنر دینی.

سایت مشاور فیلم: یکی از دوستان تبیینی که داشت در این مورد این بود که هنرمند یک تفاوتی در درک از اثر هنری با منتقد دارد این است که منتقد آن چیزی را که خلق می شود، می تواند به کلام و تحلیل بیاورد ولی هنرمند آن چیزی که این به کلام و تحلیل می آورد را، خلق می کند از این جهت می گفت که منتقد نیازمند فلسفه و شناخت آگاهانه ی جهان قصه و درام و ارزش های حاکم است اما هنرمند نیازمند این فلسفه نیست اگر داشته باشد چیزی بیشتر دارد، نیازمند چیزی در درونش هست از این جهان و این ارزش ها، و همان را او را خلق می کند.

حجت الاسلام رادنیک: و اینکه این به این معنا که نیازمند خودآگاهی نیست. البته این هنر تا هنر هم فرق می کند. کسی که در حوزه ی ادبیات است، کسی تو حوزه ی شعر است، کسی تو حوزه ی تصویر است، تجسم، اینها به خاطر مواد کارشان یک تفاوت هایی با هم دارند. به خاطر همین هم ادبیات شعر بیشتر نزدیک است به دامنه های معرفتی و بحث فلسفه و بحث این جریان خودآگاهی و دانش.

سایت مشاور فیلم: این صحبتی که الآن شد... این صحبت تقریباً بیشتر ناظر به نقش مکمل بودن مشاور در جریان تولید اثر هنری فیلم یا فیلم نامه است؛ اما در مورد نقش استاد راهنما بودن، بحث این نگاه معرفتی نیست. آنجا یک بحث عملیاتی است. صحبت این است  که آیا یک نفر مستمراً نیاز هست که در فرآیند تولید این اثر کنار هنرمند باشد؟ آن طوری که استاد راهنما هست. وقتی می گوییم استاد راهنما این ویژگی مد نظر است که وقتی که یک پایان نامه نوشته می شود یک استاد راهنما مستمراً کنار این نویسنده ی پایان نامه هست، دائماً در حال رفت و برگشت هستند با همدیگر؛ این کنترل را این دانشجو نیاز دارد، این نظارت را نیاز دارد، تذکرات استاد راهنما را نیاز دارد. یعنی الآن ما اینجا از یک مسئله ی معرفتی حرف نمی زنیم از یک امر اجرایی داریم حرف می زنیم.

حجت الاسلام رادنیک: ناظر به تحقق و خلق و نحوه ی مواجهه ی ما با این تحقق و بهره مندی ما از این تحقق داریم حرف می زنیم.

سایت مشاور فیلم: از این جهت می خواهیم ببینیم آیا مثل استاد راهنما، هنرمند و مشاور باید کاملاً همراه باشند با همدیگر تا به آخر کار یا...

حجت الاسلام رادنیک: من فکر می کنم با این تبیینی که ما کردیم مربی همراه است، فهم دارد، اجتهاد می کند، مکاشفه می کند و خطاهای... می دانید. استاد راهنما ناظر به آن موضوع اطلاعات کلی دارد، اصلاً آن دانشجو می آید تو این مسیر قرار می گیرد و می گویند وقتی دانشجو مسیر را درست کرد استادتر از خود استاد راهنمایش در آن موضوع می شود. چرا؟ چون استاد راهنما یک چارچوب کلی دارد بر اساس آن چارچوب کلی دارد این آدم را هدایت می کند. ما آنجا فکر میکنم آن تبیینی که کردیم شامل همه ی اینها می شود یعنی واقعاً اینجا شما نگاه می کنید می بینید که کار را، بار را چنان چه که آنجا دانشجو دارد می برد جلو، اینجا هم هنرمند دارد می برد جلو و دقیقاً اینجا شما ناظر به صحنه دارید به او کمک می کنید، دارید نقش تکمیلی را ایفا می کنید و دائم این فرآیند را هم ثبت می کنید؛ در مباحث تجربی مثل پروژه های فیزیک، شیمی، نانو اینها بیشتر مشهود است. استاد از بیرون خودش دارد اینها را کم و زیاد تست می کند علاوه بر اینکه به دانشجو می گوید که برو این را تو آزمایش کن، بر اساس این فرمول این را بزن، این را کم کن، این را زیاد کن خودش هم تجربه انجام می دهد یا کنترل می کند که این تجربه به این مقداری که گفته، در آن موقعیت، آیا این را درست انجام داده یا نداده؟ در این پروسه هم که ما می گوییم، مکمل است، کنارش است، ناظر به صحنه است، می فهمد، کشف می کند، پیشنهاد می کند، پیگیر اجرایش است. دقیقاً مجموعه ی اینها را شامل می شود هرچند که در حقیقت اصل کار را چه کسی انجام می دهد؟ در حقیقت اصل کار هنرمند دارد انجام می دهد و آن کار، خروجی هنرمند است و هنرمند به آن چیزی که رسیده حداقل حساً و درکاً از این استاد جلوتر است، شاید نسبت به اشراف و استفاده کردن از آن، تواناییش را ندارد، استاد دقیقاً آن را برمی دارد و میگذارد درون پازلش، می داند کجا باید بگذارد، چه چیزی را باید کامل کند، چگونه از آن رفرنس بدهد، چطور آن را ارایه بدهد، چه جریان های دانشی علمی باید در آن حلقه های مفقوده شکل بگیرد و کامل بشود، دانشجو خیلی آنها را نمی داند؛ اما دانشجو حساً و درکاً جلوتر از استادش است چون آن این را ساخته، چون این را پرورانده، این را درآورده؛ دقیقاً همان جایگاه. وقتی با این نگاه، نگاه می کنیم همه ی اینها هست و تا زمانی که این پروسه تکمیل نشده یعنی آن آدم اگر به آن جایگاه استادی می رسد دیگر نیازی به استاد راهنما ندارد این پروسه کامل شده؛ اما جریان دانشی مستمر نیاز به استاد راهنما دارد یعنی اگر ناظر به هنرمند می گویید بله هنرمند می تواند در آن درک، در آن حس، در خلق چنین کاری، دیگر نیاز به مشاور نداشته باشد، خط سیر را گرفته، کارهای دیگر را می تواند خودش برود و انجام بدهد. اگر در همین چارچوب باشد، اگر نیاز به کشف و درک و شهود جدید باشد شاید فرق کند. ولی اینکه همان گونه که انجام داده دوباره بتواند برود انجام بدهد، نیازی نیست، حس کرده، درک کرده، دریافته دوباره نیازی ندارد به استاد راهنما می تواند یا مشاور می تواند برود... اما این جریان دانشی اساساً مبتنی بر استاد راهنما می رود جلو.

سایت مشاور فیلم: یک فضای دیگری که الآن شما باز کردید! ما استاد راهنما را از این جهت مثال می زدیم که حضور مستمرش لازم است برای راهنمایی یک پایان نامه. آن را تطبیق می کردیم به اینجا که حضور مستمر مشاور نیاز است برای هر چه دینی تر شدن این فیلم یا فیلم نامه اما شما علاوه بر این اشاره کردید به نقش فعال فیلم نامه نویس یا سازنده ی فیلم، به نقش فعال هنرمند.

حجت الاسلام رادنیک: من حالا از همین جا پل بزنم به... یک سؤال دیگری بودید شما گفتید که مثلاً سؤال چهارده یا پانزده. می گوید تحقق کدام سیاست های ابلاغی حوزه ی فیلم و سینما مستلزم وجود مشاوره ی دینی است؟ یا تحقق کدام رویه های اجرای تولید فیلم مستلزم وجود مشاوره ی دینی است؟ من می گویم جریان مشاوره و راهنما یک جریان پذیرفته شده و یک جریان قطعی جریان تولید دانش... یعنی چیزی مانند پایان نامه دانشجویی نداریم که بگوید آقا من نمی خواهم خیلی بیشتر از همه فهمیدم. هر چه قدر هم فهمیده باشد باید بیاید این مسیر را برود تا مطمئن بشوند، آن سیستم مطمئن بشود. بله چه بسا یک دانش آموزی، یک دانشجویی خیلی ظرفیت دارد استاد راهنمایش هم ویژه است، چه بسا چند تا استاد راهنما و پروژه اش هم پروژه ی بزرگی است و می دانند این در می آورد و مجموعه این را کمک می کنند بتواند این را در بیاورد، این زایمان را بتواند انجام بدهد ، کمک می کنند تا بتواند انجام بدهد. ولی این سیستم ما، هم از آن طرف آقا چی کار کنیم فیلم ساز این را بپذیره؟ بابا باید... چه سازوکاری بچینیم؟ باید برویم دنبال این سازوکار یعنی باید یک وضعیتی را، یک زیرساختی را، یک نحوه روابطی را باید درست کنیم که تو این نحوه روابط دیگر یک امر، یک بخشی از یک فرآیند این سیستم که جزء اصول سیستمی باید مراعات بشود. البته آسیب ها فرمالیته است و اصلاً استاد راهنما نمی آید و اینها مثلاً همین بحثا تو فضای مشاوره است تلفنی ازش می پرسم... اینها دیگر برمی گردد به نحوه ی اجرا و تحقق که الآن از آسیب ّها... اینها یک حمل دیگر است آن چیزی را که باید خلق کنیم این است؛ یعنی باید به نحوی این سیستم پایه گذاری و اجرا بشود که این نوع مشاوره برای دینی کردن آثار، جزو ارکان سیستمش باشد.

سایت مشاور فیلم: به نظر می آید که اصلاً در سیاست های ابلاغی و رویه های جاری، اینگونه پرادختن به بحث مشاوره خیلی معمول نیست!

حجت الاسلام رادنیک: اصلاً چنین تلقی ای از مشاوره نیست! چنین تلقی از نقش مشاور، چنین تلقی از خودآگاهی ندارند، چنین تلقی از ضرورت های تسلط به مبانی و موضوع که مثلاً می گوییم آقا یک آدمی با این وضعیت بیاید در صحنه ی اجتماعی... اصلاً از اینها تصور ندارند. این مطلوب درون نگاهی ماست. ما الآن رسانه و فیلم را گذاشتیم مثل یک موضوع فقهی یک موضوع که در موردش باید اجتهاد کنیم، دقیقاً تمام آن فرآیندها را می خواهیم براش بار کنیم. از کجا می توانند آنها چنین درکی را داشته باشند؟ چه بسا موضع گیری هم بکنند، چه بسا بترسند، چه بسا احساس کنند که مسئله و مطلب دارد ذبح می شود. این شاید هم بیشترش هم می خواهم بگویم تعینی است یعنی اینطور نیست که برویم بخش نامه کنیم که الا و لابد که آقا هر چی بشود باید از این سیستم بیاید رد بشود. نه، هنرمند ناچار است تا به مشاور برسد. ما تو بحث مشاوره هایمان دیدیم، مشاور خودش به این جایگاهی می رسد. آقای مثلاً اسعدی اگر بخواهد در این زمینه فیلم بسازد الا و لابد خودش را ناچار می بیند، نیازمند میبیند از روی سیستم حرفه ایش، می گوید این کار را نکنم کار خراب می شود. شعیبی این را می بیند و فلان فیلم نامه نویس این را می بیند. الا و لابد... حالا آن تنگناهای مدیریتی که بدهیم این تصویب بشود، گاهی چنین ملازماتی هست اما آن نگاه که شما چنین رابطه ای را شکل می دهید و طرف به این تلقی می رسد، یک تلقی واقعی، چنان که احساس میکند که اگر مثلا نرود بیمارستان را ببیند، نرود فرآیند دکترها را ببیند، نرود با چهار تا دکتر بنشیند و گفتگو نکند، نرود دانش فیزیکی این امر را بفهمد، کار را نمی تواند در بیاورد. اینجا هم همین جوره. و اصلاً از خدایش هم هست.

سایت مشاور فیلم: اینجا ما فکر می کنیم حتی منفی می شود که بیایند و بخواهند به الزامات قانونی برسند.

حجت الاسلام رادنیک: بله. علی القاعده تا آن زمینه اش فراهم نشود، این الزامات، این نوع نگاه مدیریتی بار منفی هم ممکن است داشته باشد.

سایت مشاور فیلم: اصلاً به نظرتون ممکن است با الزامات قانونی؟

حجت الاسلام رادنیک: الآن تو این فضا نه. اصلاً زمینه ها را از بین می برد و خراب می کند. می شود شغل، می شود کسب وکار. بعد از این ور ما یک عده ای داریم که... کسب وکار است دیگر، موقعیت است دیگر، وضعیت است، درآمد است، شغل است، وجهه است. از این طرف سریع می آیند وارد می شوند که این کارا را بکنند. از آن طرف هم آنها فرمالیته اش می کنند می شود تقریباً وضعیتی که...

سایت مشاور فیلم: من فکر می کنم اگر بخواهیم برای سیاست گذاران و قانون گذاران اینجا توصیه داشته باشیم می گوییم که بهتر است که شما در سیاست های ابلاغی طوری رفتار بکنید که طرفین یعنی مشاوره گیرنده و مشاوره دهنده سوق پیدا کنند به طرف مشاوره. چنین چیزی را درست تر نمی دانید شما؟ و اصلاً عملی می دانید؟

حجت الاسلام رادنیک: بله همین طور است.

سایت مشاور فیلم: ما الآن عرض کنم که در بخش ضرورت های مشاوره تقریباً سوالاتی که داشتیم تمام شد. دو سه تا نکته ی مهمی بود که ما اینها را احاله می دهیم برای آینده که اگر در خدمت شما بودیم اینها را حتماً تبدیل به پرسش های دقیقی بکنیم و بپرسیم، از جمله اینکه فعال بودن مشاوره گیرنده در فرآیند مشاوره به چه معنایی می تواند باشد؟ این نیاز است که خیلی باز بشود، مسئله ی مهمی بود. ولی الآن سؤال های ما تمام شد. اگر شما نکته ی پایانی یا مسئله ای دارید برای جمع بندی بفرمائید.

حجت الاسلام رادنیک: نه تقریباً گفتیم. ما یک کلیتی را گفتیم که و در هر بخش به نسبت سؤال بعضی از ابعادش را در رفت و برگشت با یک جزئیاتی مورد بررسی قرار دادیم، لذا آن تبیین اولیه تقریباً همین جمع بندی است. دیگر تکرار مکررات می شود.

سایت مشاور فیلم: ممنون و متشکر.