بی شک همگان بر این باور نائل هستند که حقیقت لایه های معرفتی دارد و بیان حقیقت در زبان هنر و سینما بس پیچیده تر است. بذل توجهی عمیق روشن میگرداند که این راه سخت بی همراهی دلسوزانه، صعب و مستصعب است و معرض خطر و البته ضرورت مشاوره در همه ابعاد آن امر پوشیده ای نیست که نیاز به تبیین و تعلیل داشته باشد. آنچه باید مورد مداقه اهل نظر در عرصه سینما و رسانه باشد این است که مشاوره در واقعیت موجود سینمای ما با یک رویه ساختار یافته فاصله دارد و به طریق اولی مشاوره دینی فیلم و فیلم نامه مهجورتر است. در فرایند تولید محصولات سینمایی اگر تعهد و دلسوزی متولیان امر، نیاز به مشاوره و خاصا مشاوره دینی را نمایان کند، اما نبود سازوکار ارتباطی و رویه های ساختارمند وصول به این مهم را سخت و ناپیمودنی میکند. این سایت بر آن است که گامی اولین در این عرصه بردارد تا شاید با بذل عنایت هنرمندان اندیشه ورز و متولیان امر در آینده شاهد عمومیت امر مشاوره و خصوصا مشاوره دینی برای هنر و سینما باشیم. طبیعت هر کاری این است که همواره با مشکلات و کاستی هایی مواجه است و ما خود را مبرا از این امر نمیدانیم اما کاستیها آنگاه که حرکتی نوپا باشد بیشتر و شدیدتر خواهند بود. یکی از مشکلات اساسی در این مسیر نبود ادبیات علمی مدون و قابل اتکاء است. مشاوره ادبیات علمی فراوانی در موضوعات مختلف دارد، در تولید علم مانند پایان نامه ها، در علوم تربیتی، در عرصه های اقتصادی، سیاسی، بحث مشاوره بحث مسبوق به سابقه ی زیادی هست و غنای علمی آن بسیار. همچنین است خود فیلم و فیلم نامه و رسانه که هم ادبیات علمی دارد و هم عالمان درخور، از فیلمنامه نویسان تا کارگردانان و خالقان تصویر و هنرمندان نقش آفرین. اما امر مشاوره در حوزه هنر و فیلم چنین نیست و از این بعد حرمانی جانکاه دارد. این واقعیت ما را برآن داشت که در رفع این نقیصه تلاش مضاعف داشته باشیم. اما این را هم به خوبی واقفیم که تولید ادبیات علمی نه ازعهده این سایت برمیآید و نه ما در مقام گزافه گویی برآمده ایم، بلکه راهی را برگزیده ایم که متناسب و عملی و به اندازه توان باشد. اولین و موثرترین اقدام در این راستا البته همراهی اساتید قابل اتکاء و توانمند است که در این راه توفیق یار ما شد و خدا را شاکریم. اما گام بعدی سعی در تدوین و تحریر انباشته های علمی ایشان بود تا به زعم ما پیش نویس ادبیات علمی در حد و اندازه ما باشد. که انجام مصاحبه هایی مستمر با پرسشنامه هایی حرفه ای و با عقبه تئوریک مستحکم، عملی ترین و سریع ترین راه برای حرکت در پی این مقصود بود. مجموعه پیش رو در این بخش سایت نتایج تلاش ما در انجام این مصاحبه ها است که امید داریم مفید فایده درخور برای علاقه مندان باشد. در این مصاحبه ها سعی برآن بوده که از بحث فیلم و فیلم نامه و بحث خود مشاوره احتراز شود و تمرکز گفتگوها بر مشاوره ی دینی برای فیلم باشد. لذا موضوع کلی این مباحثات مشاوره دینی فیلم و مسائل پیرامون آن است هرچند در گفتگوی شفاهی گریزی از مسائل در حاشیه این نیست. در این مسیر سعی کردیم که از مجموعه سوالاتی بهره مند شویم که بتواند سیری عالمانه در مطالب مورد نیاز در باب مشاوره دینی فیلم داشته باشد. طبعا شروع این مجموعه از کلیات و مدخل ادبیات علمی این عرصه خواهد بود که البته در ادامه بنا بر این است که گفتگوها تا جزئی ترین مسائل مورد نیاز ادامه یابد و در این راه حدی برای خود نمی شناسیم. در این مرحله پرسش های ما در شش فصل طبقه بندی شده است: فصل اول به شناخت مشاوره می پردازد و سعی در بازشناسی این معنا از امور مشابهش دارد. فصل دوم از ضرورتها بحث می کند و فصل سوم از اصول کار و باید و نبایدهای آن. در فصل چهارم سوال از پیشینه های معرفتی لازم برای مشاور داریم که به چه دانش هایی در هنر و سینما و در حوزه دینی باید مسلح باشد. در پنجمین فصل فرصت ها و موانع در محیط را سوال می کنیم تا ادامه به واکنش ها و چند و چون پذیرش ها بپردازیم و در نهایت از رودرویی در امر مشاوره را با فرصت امروز بشریت به چالش می کشیم تا از مواهب و کاستی های هرکدام از مشاوره چهره به چهره و فضای مجازی درک کاملتری بدست آید. طبعا در هر گفتگو تنها در بخشی به این موضوعات پرداخته خواهد شد لیکن سعی جدی ما این است که از هر استادی در استمرار گفتگوها بهره ببریم به آن امید که کل مباحث را مرور کرده باشیم. امیدواریم که این تنفس علمی، هم در تدوین ادبیاتی مثمر گامی مفید باشد و هم موجب شادابی و نشاط در عملیات مشاوره ای باشد که این سایت برای آن عرضه شده است.
بسم الله الرحمان الرحیم
سایت
مشاور فیلم: ابتدا بهتر است کمی هویت امر مشاوره را واکاوی بکنیم و نسبت آن
را با آنچه به عنوان کارشناس و ناظر وجود دارد، بسنجیم تا مفهوم مورد گفتگوی ما به
صورت عینی تبیین شود. در خدمت شما هستیم تا طرح بحث بفرمایید
حجت الاسلام میرخندان: بله به نظر بنده هم
مسئله هویت مشاوره، نکته شروع خوبی برای گفتگوی ما است. در این باره باید عرض کنم
که شما مشاوره می کنید برای اینکه تعامل بکنید با آن فرد برای اینکه یک تغییراتی و
اصلاحاتی انجام بشود مثلاً فرض کنید در سطح فیلم نامه به عنوان مشاوره ی فیلم، شما
با او تعامل می کنید تا اینکه مثلاً یک اتفاقاتی بیافتد حالا نمی دانم در سؤالات
دیگر هست یا نه، این مشاوره، کم تر جنبه ی دستوری دارد. به نظر من در مشاوره کمتر
آن سطح استعلاء مطرح است. به هرحال من به عنوان طلبه، با یک فیلم نامه نویسی که
درس حوزوی نخوانده است و حالا فیلم نامه اش در یک ساحتی با دین تعاملی دارد، نسبتی
دارد، من می خواهم با او گفتگو کنم. به نظر من مشاوره ما به گونه ای در سطح مساوی
و تعاملی اتفاق میافتد چون شما می خواهید که او با شما هم افق بشود. گفتگوی آمرانه
و یک حالت استعلایی که مثلاً آقا تو حالا بنشین گوش کن دیگر! خیلی در این مسئله
وارد نیستی! این ادبیاتها راه به جایی نمیبرد. اما ناظر البته یک کمی متفاوت است.
به نظر من شاید ناظر همان جنبه استعلائی را دارد...
سایت مشاور فیلم: همان بالاسری را دارد.
حجت الاسلام میرخندان: بله و برای همین هم خیلی
تحلیل ناظر را نمی پسندند. اصلاً کار ناظر را یا تحلیل ناظر را در نظام تولید
سینمایی و تلویزیونی ما نمی پسندند. لذا تعبیر مشاور یا کارشناس مناسب تر است به
نظر من. حالا مشاور این طور است. شاید مثلاً مشاور آن جنبه ی به قول امروزه
دموکرات منش بودنش بیشتر از حتی کارشناس است. کارشناس بار مفهومی خودش را دارد
دیگر، می گویند این آقا کارشناس است خب، باید مثلاً سطح شما را نسبت به آن کسی که
بخواهی با او تعامل کنی بالاتر ببرد و ناظر هم یک قدی بیشتر از کارشناس دارد، یعنی
حالت دستوری و حالت آمرانه اش بیشتر است. ولی مشاور بده بستانش، تعامل دوسویه اش،
جنبه ی تعاملی بودنش به نظرم بیشتر است.
سایت مشاور فیلم: اگر مناسب میدانید همینجا
یک گریزی هم بزنیم به قید دینی یعنی مشاوره ی دینی
حجت الاسلام میرخندان: بله مشاوره ی دینی
رویکرد می دهد؛ البته توجه کنید، من فکر می کنم که وقتی ما می گویم «دینی» در
ادبیات عرف موجود یک قدری سوءتفاهم ایجاد می کند. سوءتفاهم، به این دلیل که وقتی
می گویند آقا مثلاً این آقا مشاور دینی است، برایش یک دایره ای، محدوده ای تعریف
می کند می گویند ایشان در این زمینه ها می تواند مشاوره بدهد. آن بحث تعامل بین
ساحت های مختلف اثر، محتوا و فرم با هم، در فیلم را دارم عرض می کنم، اینها یک
قدری این تلقی که من دارم را متفاوت می کند از آن تلقی عامی که الآن وجود دارد. می
گویند این آقا مشاور دینی است، مثلاً فرض کنید در این عرصه مشخصا دینی باید رفت
سراغش، یا حتی توی عرصه محتوا، این عرصه دینی است، آن یکی عرصه را خیلی سراغ حاج
آقا چی کار داریم برویم! مثلاً آنکه ما دین را حوزه ی دخالتش را، تم دینی را چه
جوری تعریف کنیم؟ چه سطحی ببینیم؟ دایره را، گستره اش را چه ببینیم؟ بحث هایی که
در معرفت شناسی هست و در بحث های کلان دینی هست. چه عرصه هایی دارد؟ گستره ی بحث
های هنری را عرض می کنم و فیلم به طور خاص. مثلاً در چه موضوعاتی محصول دینی می
شود؟ بحثی که یک خرده آنجا کار دشوارتر و سخت تر است این است که خب مثلاً این آقا
الآن فرض کنیم می خواهد مشاوره ی دینی بدهد، می گویند آقا ایشان مشاور دینی است،
چرا در حوزه ی فرم مثلاً دخالت می کند؟ مثلاً آقا اینجا شخصیت این جوری است، این
ویژگی شخصیت چرا این طوری است؟ بحث های فرمی مثلاً در حوزه روایت فیلم نامه اینها
کار حاج آقا نیست دیگر! یعنی جایگاهی برایش قائل نیستند درحالی که این غلط است.
سایت مشاور فیلم: ما در بعضی سؤالاتمان به
این مسئله میپردازیم که یکی از مشکلات مشاوران این است که پذیرش ندارند، مشاور
تفاوتی که با کارشناس و ناظر دارد یک بخشی از آن به این است که کارشناس و ناظر
بهتر ساختار می پذیرند، یعنی مدیریت دستور می دهد که یک ناظر باید باشد یا بخشی از
فرآیند کار این است که یک کارشناس باید باشد که کارشناس تأیید کند مثلا این مسئله
تاریخی درست است یا این فکت به این شکلی درست است یا نه. ولی در مورد مشاور این
طور نیست یعنی ساختارپذیری در خود ذات مشاوره یک مقداری سخت است.
حجت الاسلام میرخندان: می دانید در مشاوره
اتفاقاً از نظر من یک امتیاز است! در مشاوره یک جوری من خودم این فضا را بیشتر می
پسندم؛ فکر می کنم در هنر این بیشتر جواب می دهد. اصلاً غیر از هنر هم این جوری
است! ولی در هنر به طور خاص این طوری است که شما به عنوان مشاور باید به یک سطحی
از روابط با طرف برسید. باید با طرف مقابل به یک سطحی برسید که او به شما یک کششی
داشته باشد، یک مقبولیتی حس کند.
سایت مشاور فیلم: و در واقع میفرمایید همین
مقبولیت و رابطه، زمینه ی مشاوره است نه قانون و مدیریت و این بالادستی بودن و این
خودش یک فرصت است.
حجت الاسلام میرخندان: به نظرم اینکه گفتم در
هنر این جوری است ... حالا بعضی فیلم نامه نویس ها، بعضی فیلم نامه ها این جوری
اند که طرف با این زندگی کرده است، حالا یک هفته، دو هفته، چه می دانم دو ماه، نمی
گویم همه ی فیلم نامه ها این جوری است! شما الآن می خواهید با این آقا تعامل کنید
دیگر، این تعامل باید به گونه ای باشد تا در آن فضا کار کند. این تعامل باید اتفاق
بیافتد، اینکه گفتم در هنر باید این جور باشد، مقبولیت باشد، یک جوری هم افقی
باشد، ببینید من خودم خیلی معتقدم به این بحث هم افق کردن، هم افق شدن، طرف بتواند
تنفس کند در آن افق و فضای شما، آن افقی که شما می بینید، در آن فضایی که شما تنفس
می کنید او هم تنفس کند. یعنی اگر تو بوی یاس به مشامت می خورد، او هم آن بوی یاس
به مشامش بخورد. این است دیگر! برای همین، در هنر خصوصاً این مهم است؛ یعنی هنرمند
باید آن تجربه را داشته باشد شما مثلاً بخواهی بنشینی آنجا، بنشینی پشت میز، این
هم مثلاً بنشیند این طرف، حالا به قول معروف دست به سینه هم بنشیند، خیلی مؤدب بنشیند
و حرف شما را گوش کند، این ها نیست.
سایت مشاور فیلم: یک بحث دیگر، بحث ضرورت
مشاوره هست. ما ضرورت هایی از جنبه های قانونی داریم، از رویه هایی که دارد انجام
می شود داریم، بحث ضرورت تعامل بین دین یا حوزه ی دانشی دین یا متدینین، طلاب، به
هر بیانی که بخواهیم بگوییم با فیلم و جریان فیلم سازی است. در آنجا صحبتمان بحث
اجتهاد مستمر بود که اصلاً به دلایل مختلف وقتی دین می خواهد در حوزه ی فیلم و
فیلم نامه جریان پیدا کند، نیاز به اجتهاد مستمر دارد. طبعاً ما این را توقع
نداریم فیلم ساز بیاید این کار را انجام بدهد. اینجاست که وجود کسی مثل استاد
راهنما ضروری مینماید. خلاصه در بحث ضرورت شاید دو تا بحث برجستگی داشته باشد. یکی
بحث اجتهاد مستمر، دیگری بحث تعامل دو حوزه دانش دینی و جریان رسانه ای است.
حجت الاسلام میرخندان: ببینید یک نکته ای
بگویم، حالا اینها دیگر به نظرم شاید خیلی بحث در محور سوال شما نباشد. کسانی که
به این ضررت میرسند و اقدام می کنند و پا جلو میگذارند، چه از طرف مشاور، چه از
طرف کسی که خودش دنبال این هست که برود سراغ مشاور، مبتنی بر این است که متفتن به
این باشد که ما کامل نیستیم. ببینید ما خودمان حرفه ای هستیم، فرض کنید من طلبه که
مثلاً در این فضا تنفس کردیم و تأمل کردیم و بودیم در این فضاها اما آدم یک
وقتهایی در ساحت هایی از همین حوزه ها، حوزه ی دین و هنری که تعامل با دین دارد،
فیلمی که تعاملی با دین دارد، آدم به گونه ای احساس می کند که نیاز به یک گفتگو دارد،
نیاز به این دارد که از یک کسی استفاده کند. این واقعاً این طوری است! این فضا
خیلی طبیعی است، چون ما آدمهای کاملی نیستیم، آدمهای تام و تمامی که نیستیم.
سایت مشاور فیلم: بله.
حجت الاسلام میرخندان: مثلاً فرضاً من ممکن است
برسم به آقای فلانی، بگویم فلانی یک همچین ایده ای، یک همچین چیزی در ذهنم من هست.
حالا ایشان در کار فیلم نامه نویسی و فیلم سازی است. اینکه می گویم برای خود من
اتفاق افتاده. به ایشان گفتم که فلانی یک همچین ایده ای هست! این ایده می تواند
دست مایه ی یک تیزر خوب باشد. اتفاقاً بعد دیدم تیزرش را هم ساخت. گفت فلانی این
تیزر از همان ایده بود، ببینید حالا این یک طلبه بود. ممکن است اشخاص دیگر متفاوت
باشند، ساحت های آدمها فرق می کند. مثلاً من الآن رفتم چرخیدم یک تجربه ای کردم و
این تجربه یک تجربه ی دینی است، این تجربه برای دوست من مغتنم است، برای رفیق من
مغتنم است. حالا من اصلاً خیلی رفاقتی هم نگاه می کنم. برای یک فیلم ساز، فیلم
نامه نویس هم همین طور است. آن بیاناتی که آقای صفایی دارد آدمها نقشهایشان یکی
است. آن فیلم ساز کارش با من فرق می کند، شغلش فرق می کند، اما نقش های ما مشترک
هستند، همان نقشی که من به آن اعتقاد دارم و از روی آن دارم کار انجام می دهم، او
هم همان نقش را قائل است، حالا شغلش با من فرق می کند، خب؛ بنابراین اینکه می
گویند مثلاً رفاقت و این ها، واقعاً همین است منتها تفاوتی که این آقا الآن دارد
این است که مثلاً فیلم نامه می نویسد، فیلم می سازد حالا طلبه است یا نه طلبه
نیست، آن هم اینکه می گویم زوایه و ساحت ها، آن به این معنا نیست که یکی شان
بالاتری دارد من واقعاً به این اعتقاد دارم اینکه می گویم تعارف نیست! اینطور نیست
که مثلاً من خودم را از ایشان بالا می بینم، نه، وقتی آدم نگاه می کند این فیلم
سازی که متدین است نوع نگاهی که به یک پدیده ای، به یک صحنه ای، تصویری، یک اتفاق،
یک رویدادی، دارد که شاید من نداشتم، فرض کنید ایشان این نگاه را داشته، وقتی با
من صحبت می کند می خواهم به او بگویم ببین الآن مثلاً سه وجه منشوری را دیدی، ببین
یک وجه این جوری هم دارد! می شود اینجا قضیه را طور دیگری هم نگاه کرد؛ بنابر همین
است که ما آدمها کامل نیستیم، ما آدمها حتی در مرحله ی خلاقیت هم کامل نیستیم،
حالا در حوزه ی مثلاً معنا نگاه کنیم، در خلاقیت معنا، ما در نگاه به موضوعات کامل
نیستیم، حتی در بحث اینکه ما می خواهیم یک بیان فیلمیک از آن معنا بکنیم، در آن هم
کامل نیستیم و می توانیم از دیگران استفاده کنیم. این آن چیزی است که برمی گردد به
اینکه ما ضعف را بپذیریم. بگوییم آقا ما موجوداتی هستیم که کامل نیستیم دیگر! نقص
و ضعف در خودمان را بپذیریم آن وقت یک مقداری کار راحت تر می شود.
حالا
به نظرم بخواهیم برویم در حوزه ی متن و در تلویزیون خصوصاً کمی نقص بیشتری دیده
میشود البته سینما هم همین است! من نمی خواهم بگویم من رجم کنم اینها را به نقص و
خودم را تبرئه کنم بگویم نه من کاملم، ولی واقعیت این است که تلویزیون ما شما
ببینید کسایی که فیلم نامه نویسند، فیلمهایشان ساخته می شود، آدم نگاه می کند می
بیند واقعیت این است که نقصهایی دارند. خودشان هم وقتی می آیند همین را می گویند . یعنی این
قضاوت من نیست! چندتا تجربه بوده علی رضا افخمی بوده، سیروس مقدم بوده، فلانی
بوده، فلانی بوده برای تلویزیون کار کردند، وقتی می بینند، می آیند اینجا صحبت می
شود، می گویند چه نکات خوبی! ما بعداً مثلاً از شما استفاده کنیم که بعدش می رود
دیگر... حالا دلایلش بماند که چرا این اتفاقات نمی افتد. ولی ببینید می خواهم این
را بگویم که ما اگر می خواهیم رسانه ی ما در حوزه ی سینما در تراز مطلوب باشد، در
سطح فرهنگ دینی، -فرهنگ ایرانی هم شما بگویید، از سینمای ملی، هر تعریفی بخواهید
بکنید یک وجهش بالأخره اسلامی است، فرهنگ دینی است- اگر ما اهتماممان این باشد که
فیلم فرهنگ ما را بازتاب بدهد، رسانه فرهنگ ما را بازتاب بدهد، این ها به شدت
مقوله های فرهنگی هستند، باید برویم به اینکه یک سازوکاری برایش فکر کنیم، مثلاً
در نظام تولیدمان یک فکری برایش بکنیم. چرا؟ برای اینکه خب بالأخره فیلم نامه نویس
مان، آقای افخمی در یک سطح درک می کند با اینکه آدم متدینی هم هست. آقای مثلاً
لطیفی، آقای فلانی، آقای فلانی، اینها در یک سطحی درک می کنند. این هم یک بخش از
ضرورت وجود مشاور است. اینکه می گویم ما نقص داریم واقعش شما می روید مثلاً در
حوزه ی تولید فیلم، فیلم نامه نویسی، کارگردانی، عوامل مختلف، واقعاً اینها نیاز
به کمک دارند؛ یعنی نقص آنجا وجود دارد. آدم می رود می بیند. فلانی متأثر از جریان
عمومی عرف جامعه ازدواج مجدد را یا حتی ازدواج موقت را مثلاً خیلی منکر عظیم می
داند، بعد می آید اینجا با او که صحبت می شود خیلی راحت می بیند نه، شاید مثلاً
تفطن بهش نداشته. توی جمع مشاوری و کارشناسی قرار می گیرد. یادم هست آقای سیروس
مقدم، اینجا یک جمعی بود بهش این را گفتند. سال بعدش ما ازش یک فیلم دیدیم نگاهش
به ازدواج مجدد تلطیف شده بود. واقعش این است دیگر، ما مگر در جامعه ی هنری مان چه
قدر دینی تنفس میکنیم؟
سایت مشاور فیلم: یعنی در واقع شما به دو
ساحت از کار اشاره می کنید. یکی این است که اصلاً چرا این جمع طلبه هایی که توی
رسانه هستند و می توانند در جایگاه مشاور قرار بگیرند، چرا با فیلم سازها، با
کننده ها، با هنرمندها دم خور نیستند؟ چرا با اینها زندگی نمی کنند؟ یعنی وقتی با
اینها زندگی کنند، با هم باشند، رفت وآمد باشد، با هم هم زبانی بکنند لازم نیست که
حتماً یک پروژه ی مشخصی باشد ولی همین بودن ها کنار هم، زیستن کنار هم خودش همین
برکات را دارد.
حجت الاسلام میرخندان: حالا من ایده را که گفتم
به خاطر اینکه آن دوست ما با هم یک نشست و گپ و گفتی داشتیم. مثلاً هرازگاهی
همدیگر را می دیدیم، نه نشست منظم. یک موقعی من بهش گفتم فلانی مثلاً یک همچین
ایده ای هست...
سایت مشاور فیلم: گاهی هم یک پروژه ی مشخص
است، آنجا او می پذیرد که بیاید بنشیند...
حجت الاسلام میرخندان: الآن از بحث ضرورت ها که
شما گفتید، خوب است که توجه کنیم به واقعیت های موجود در سینمای ما، واقعیت های
موجود در تلویزیون ما در کار های نمایشی، واقعیت این است فیلم ساز، فیلم نامه نویس
های ما نیاز به کمک دارد. وقتی ما به واقعیت نگاه کنیم یعنی واقع بین باشیم، این
به ما می گوید که آقای فیلم ساز اگر می خواهی فیلمت متناسب با فرهنگ دینی باشد،
این مواردش نیاز به کمک دارد، واقعیت به ما این را می گوید.
سایت مشاور فیلم: این مطلب کمی صریح تر
توضیح میخواهد...
حجت الاسلام میرخندان: من نمی خواهم خیلی تصریح
کنم، بگویم بابا فلانی سطح تدینش تا اینجا، سطح فهم دینیش تا این سطح است بیشتر از
این نیست. آقای فلانی که از فیلم سازهای خوب ماست که فیلم نامه نویس هم هست، ایشان
تا این سطح... کم هستند، کم شما پیدا می کنید آدمایی که دقیق هستند، عمیق هستند. ببینید به عنوان مثال می
گویم در میان مثلاً فیلم سازان غربی مثل کوبریک شما چند تا پیدا می کنید؟ ببینید
کسی که هم تفکر داشته باشد و هم یک نگاه عمیق به ساحتهای هستی و زندگی داشته باشد
کم هست، هر فیلم کوبریک به یک ساحت زندگی غربی، یک نگاه متأملانه و دقیق و
متفکرانه دارد و درعین حال فیلم ساخته، فیلم است یعنی هنر هم هست، یعنی علاوه بر
اینکه این آقا ذوق هنری هم دارد، خلاقیت هنری داشته، درک عمیق از زندگی غربی هم
دارد. خب ببین شما چند تا کوبریک پیدا می کنی؟ یک موقعی با آقای خجسته یک صحبتی
بود، یک مصاحبه ای برای همایشی بود ما داشتیم، گفت : آقا تلویزیون گرایش به کثرت
دارد، کثرت هم یعنی کارهای متوسط مثلاً به تعبیر من متوسط به پایین، حالا در میان
اینها شما بگو هشت درصد، ده درصد کار خوبِ مثلاً سطح فاخر باشد، بگوییم آقا خوب
است دیگر تلویزیون است. می خواهم بگویم این حرف اولاً حرف مسلمی نیست، بعد متوسط
را شما کجا میگذارید؟ متوسط شما کجاست؟ این متوسط را می شود آورد بالا؟ یعنی
بگوییم آقا متوسط فیلم های ما اینهاست، متوسط کارهای تلویزیونی اینهاست. بعد اینکه
این متوسط عددش بیاید بالا، رنجش. مثلاً بگوییم متوسطهای ما مثلاً از بیست، مثلاً ده
می سازند، یازده می سازند ما این متوسط را بکنیم مثلاً پانزده، بکنیم شانزده. خب؟
برای اینکه این اتفاق بیافتد... در بحث ضرورت هستیم دیگر، برای اینکه این اتفاق
بیافتد من در حوزه ی بحث مشاوره ی دینیش عرض می کنم. برای اینکه این اتفاق بیافتد
باید چه کرد؟ به نظرم راه حل همین بحث مشاوره است. حالا البته در سازمان یک قدری
چون بحث کارشناس جا افتاده است آن وقت حتی ممکن است شما بگویید یک کارشناس، بگویید
آقا این فیلم شما، این سریال شما، این تله فیلم شما، این تله تئاتر شما باید
کارشناس داشته باشد. آن وقت باز کارشناس نباید از این رانت استفاده کند آقا سازمان
من را به یک معنی گمارده، به یک معنی تحمیل کرده، به یک معنی الزام کرده اینها را
که آقا بنشینید حرف اینها را گوش کنید. اینها به همان شکلی که عرض کردم باید اتفاق
بیافتد. بعد کارشناس باید تمام همّش این باشد که این ها را با هم هم افق کند. آن
وقت اگر شد، اگر پذیرفت بشود و الا نمی شود دیگر...
سایت مشاور فیلم: در واقع کارشناس یک
تفاوتی که با مشاور دارد این است که کارشناس به صدق و کذب گزاره ای که می گوید
تمرکز دارد. می گوید این واقعه ی تاریخی را شما این طوری نقل کردید درست نیست و
اصل واقعه ی تاریخی فلان است.
حجت الاسلام میرخندان: نه الآن تعریفی که ما از
کارشناس می دهیم از این وسیع تر است، محدوده ای که برای کارش قائلیم وسیع تر است
ولی واقعش مثلاً شاید شما بگویید برای تلویزیون اصلاً باید همین کار را کرد.
تلویزیون که یک نهاد حاکمیتی است، حالا تلویزیون ما که این جوری است، یک سازمان
حاکمیتی است، شاید مثلاً آنجا کارشناس که بالأخره یک نحوه به لحاظ سازمانی یک
موقعیت سازمانی خاص دارد، برایش یک جایگاهی قائل شده اند که آقا اگر کارشناس تأیید
نکند این اصلاً روی آنتن نخواهد رفت. خب، یک جاهایی ممکن است شما بگویی در سینما
اصلاً کارشناسی جواب نمی دهد، آنجا فقط مشاوره کارساز است ولی مثلاً در تلویزیون
ممکن است. من الآن نمی خواهم خیلی قاطع بگویم در رسانه کارشناس جواب می دهد نه
مشاور. ولی به نظرم بحث، جای تأمل دارد. منتها کارشناس با همان ویژگی هایی که گفتم. من خودم
واقعش بگویم خیلی با اکراه، با اکراه، بگویم آقا کارشناس بیاید از آن شأن الزامی
خودش، آن هم در نهایت آخرِ آخرِ کار که آقا کار دیگر بسته شد، ببیند مثلاً یک گیری
اینجا وجود دارد که این گیر در اثر، یک مشکلی هست مثلاً فرض کن به مدیر بگوید آقا
این مشکل دارد، خودت می دانی می خواهی پخش کنی، پخش کن یا می خواهی در بیاور.
بالاخره کارشناس این قدرت بر الزام را دارد ولی مشاور یک قدری از جهت این الزامات
و استفاده از این اهرم، با کارشناس متفاوت است. آن الزام سازمانی در کار مشاور
خیلی کمتر است.
سایت مشاور فیلم: در یک مثال بگوییم
کارشناس مثلاً پزشکی، می گوید که اتاق جراحی این شکلی است، عمل جراحی هم مثلاً به
این صورت انجام می شود، نگاه می کند می گوید بله، اتاق را درست درست کردید، این
عملی هم که بازیگر دارد بازی میکند ، درست بازی می کند یا غلط بازی می کند، همین،
بیشتر از این نمی گوید ولی مشاور می رود داخل کار این یعنی در ذهن این کارگردان و
نویسنده...
حجت الاسلام میرخندان: حوزه ی ورود و دخالتش
بیشتر است. من خودم آن موقع آن تعبیر کارشناسی که بحثش را آنجا کردم فکر می کردم
که عنوان کارشناس می تواند این بار را با خودش حمل کند. منتها به شرطی که چه جوری
تعریف بشود در سازمان. آن هم برای سازمان یعنی برای تلویزیون نوشتم نه سینما. ولی
قبول دارم که آنجا می شود این جوری تعریف کرد که شما کارشناس را آنگونه در کار
ورود بدهید که دخالت کند. یک مسئله ای که وجود دارد آن بحث الزام است بالأخره در
سازمان های رسانه ای که مثل رسانه ی ما حاکمیتی است، ناگزیر است. مثلاً شما یک
شبکه ی خصوصی داری آنجا هم البته ممکن است یا در شبکه ی تجاری هم ممکن است مالک
شبکه الزاماتی داشته باشد. در سازمان های رسانه ای که قضیه خیلی سازمانی است و جدی
تر است و جنبه ی حقوقی قوی تر است، مسئله الزام جدی تر است و می دانیم یکی از
تفاوت های تلویزیون با سینما این است که تلویزیون بالأخره آن فرهنگ عمومی و فضای
سیاسی و فرهنگی که تنفس می کند رسمیت بیشتری دارد و واقعیتش این است. شاید در
آمریکا و اروپا هم همین است حالا آن مقدار مطالعات جسته گریخته ی من این را می گوید.
شما نگاه بکنی کارهای تلویزیونی ملاحظه گرتر است در حالیکه سینما بازتر است،
آزادتر است حتی در پرداخت های مردمی می گویند سینما جسورتر است.
سایت مشاور فیلم: سینما جسورتر است.
تلویزیون ساختار سیاسی و فرهنگی را ملاحظه می کند...
حجت الاسلام میرخندان: بیشتر تحت تأثیر آن است
چون به یک معنا تلویزیون مخاطبش هم عام تر است. بعد فرق می کند با سینما، طرف آنجا
هم اگر مخاطب دارد، می رود پول بلیت می دهد می گوید آقا من می خواهم بروم این تم
اجتماعی را ولو اینکه خیلی نگاه تلخی دارد یا مثلاً فرض کن خیلی روی خط قرمز است
یا هر چه، می خواهم بروم ببینم، پول می دهد و میرود سینما. ولی تلویزیون دیدید که
در بحث پرداخت به مسائل اجتماعی هم به ناچار محتاط است یعنی سراغ هر سوژه ای
نمیرود. به لحاظ تماتیکی هم نگاه کنید تم سینما جسورتر است! گستاخ تر است! از این نظر
خاص تر است. حالا علی أی ّ حال روی این ملاحظات ممکن است بگویید آقا اینجا ممکن
است برای تلویزیون بگوییم کارشناس، ولی برای کارشناس برویم یک دایره ی کاری و
وظیفه ی فراتر ببینیم. بله در کارشناس پزشکی یا کارشناس نیروی انتظامی یا کارشناس
حقوقی، حوزه ی تأثیر کار کارشناسی در فیلم نامه یا فیلم بسیار محدودتر است تا
کارشناس مذهبی و دینی. می دانید چرا؟ چون دین حوزه ی دخالتش وسیع است. شما اینجا
یک حرفی می زنید که شاکله ی فیلم نامه را به هم می زند. من به آقای افخمی گفتم... آقای برازش و افخمی.
مشاورش برازش بود... گفتم آخه کجای دین گفته که این قدر شیطان تمثل پیدا می کند؟
خب بالأخره توی آموزه های دینی ما داریم که شیطان تمثل پیدا می کند از نظر تفکر
اسلامی در روایات داریم که شیطان می تواند خودش را به شکل آدم ها در بیارد. گفتند
بله شیطان خودش را متمثل میکند. اما آیا تفکر دینی این جوری است که شیطان برای هر
یغنعلی بقالی می آید خودش را متمثل به صورت انسان می کند و می رود مقابل او؟
سایت مشاور فیلم: اصلاً حیات بشر با این
توهم ورق دیگری می خورد...
حجت الاسلام میرخندان: بله. همین است که می
گویم به هم می زند. وقتی شما یک حرف را مطرح می کنی آن وقت می دانی چه طور می شود؟
کل سریال را آن وقت خراب می کنی. توجه میکنید؟ یعنی این نیست مثلاً شما بگویید
ایشان چرا اینجا این تفنگ را این جوری گرفته، چرا الآن تفنگ را آورده بیرون، اینجا
مثلاً ایشان حق ندارد تفنگ را بیرون بیاورد...
سایت مشاور فیلم: نه. اصلاً کل درام را به
هم میریزد...
حجت الاسلام میرخندان: همان، می گویم کارشناس
نیروی انتظامی حوزه ی تأثیر و تغییرش محدود است؛ بنابراین ما اگر تعبیر کارشناس هم
بکنیم مشکلی نداریم اما در مورد کارشناس دینی مذهبی، حوزه ی تأثیرش قاعدتاً بسیار
وسیع تر است
سایت مشاور فیلم: یکی از اصلاً مسائلی که
با دوستان دیگر مصاحبه می کردیم همین مسئله بود، بعد با هنرمندها هم که صحبت می
کنیم این مسئله را به نحو دیگری بازگو می کنند یعنی یکی از دغدغه ها و مشکلات شده،
یک نگاه دیگری به همین مسئله است. وقتی در حوزه ی پزشکی یا در حوزه ی مثلاً نیروی
انتظامی یا در این حوزه ها صحبت می کنیم این سازنده ی اثر فقط می خواهد ببیند
فیزیک این اتاق عمل چگونه است، در همین حد فقط با کارشناس ارتباط می گذارد. ولی
وقتی می آیی در حوزه ی دینی صحبت می کنی هیچ کس خالی از مکتب نیست؛ یعنی قبلاً این
هنرمند برای خودش مکتبی دارد، نگاهی دارد.
حجت الاسلام میرخندان: عیبی ندارد. البته همین
یک مقداری کار را سخت تر میکند اینکه می گویم تعامل باید کرد همین است. آمریت کمتر
است، بله درست است.
سایت مشاور فیلم: اصلاً اینجا دیگر آمریت
نمی شود. مشاور می خواهد بیاید کل شالوده ی فکری این را که درباره برای حیات بشر
دارد، یا به هم بریزد یا با آن تعامل کند
حجت الاسلام میرخندان: بله اصلاً هنر همین طوری
است. هنر با این سر و کار دارد.
سایت مشاور فیلم: ببخشید این مسئله را شاید
بازتر ببینیم بهتر باشد، این نکته ای است که هنرمندان از این نکته استوحاش دارند
یعنی فرار می کنند از اینکه این چرا دارد با جهان فکری من، با مکتب من، با رویکردی
که من با آن زندگی می کنم، مشاور دارد با این کنتاکت پیدا می کند.
حجت الاسلام میرخندان: بله، اینها یک قدری
ظرافت هایی می خواهد، تحمل هایی می خواهد، حلمی می خواهد، قدم برداشتن می خواهد.
یک روایتی داریم از حضرت رسول، از ائمه هم نقل شده، روایت متعدد دارد. روایت
درباره ی والدین است با کودک که من از این معنا در اینجا استفاده می کنم؛ کسی که
بچه دارد «فلیتصاب»، من کان له صبی فلیتصاب؛ یعنی چه؟ یعنی با او کودکی کند، من
خودم این تعبیر را می کردم، می گفتم که تعبیر این است که، بعضیها بزرگ هستند. ما
در یک وادی هایی واقعاً طفل راهیم. خب، آن که بزرگ است باید کودکی کند با این تا
این بیاید چهار تا قدم بردارد، چیزی ببیند، به یک فهمی برسد ببینید اینکه می گویم
حلم، همه ی این بار مفهومی را دارد! شما می خواهی با این آقا مثلاً تعامل کنی.
بالأخره اینها هست دیگر. شما فرض کنید به یک فهمی رسیدی، یک چیزی را وجدان کردی،
حالا می خواهی این را با این آقا به اشتراک بگذاری، اینکه می گویم حلم، باید تحمل
کنی، باید راه بیایی، اینجا است.
سایت مشاور فیلم: من یک سؤال دیگر هم در
همین جا مطرح کنم، یک بحثی که در پی این صحبت ها جدی است و می تواند مطرح باشد. یک
نگاهی هست که مشاور باید تکلیف خودش را در آن نگاه حل بکند. بحث این است که توی
رابطه ی مشاور با هنرمندی که دارد فیلم نامه را می سازد، این مشکل را داریم که
شاید این مشاور یک فیلم نامه ننوشته، این مشاور یک دانه فیلم هم نساخته، بعد اینکه
تعامل می کند از آن طرف آن هنرمند گارد می گیرد می گوید آقا این اصلاً نمی بیند،
نمی فهمد من دارم چه کار می کنم، این دنیای ما را درک نمی کند، نمی فهمد...
حجت الاسلام میرخندان: حالا عرض می کنم. ببینید
من قبول دارم این می تواند یک مانع و مشکل باشد منتها به نظر من این مانع می دانید
کی به طور واقعی و جدی مطرح است؟ وقتی که شما می خواهید تعامل کنید اولاً آن ساحتی
که این آقا درش ورود دارد، آن را می خواهی نادیده بگیری، همان که گفتم می خواهی
استعلا داشته باشی از بالا، از بالا می خواهی به طرف امر کنی این نکته وجود دارد.
یک کسی می گفت که ببین این چه قدر قشنگ مثلاً این نان را خمیر می کند مثلاً
میگذارد توی تنور پهن می کند بعد برشته در می آورد. ولی این آقا چی بلد است؟ به
نفر دومی اشاره کرد. جواب داد این آقا این ویولونیست است، این در جای خودش، در
حوزه ی خودش یک جور ویولون می زند که بابای در توی قبر تکان می خورد! این در حوزه
ی کار خودش وارد است. عرض من این است که شما اولاً یکی از چیزایی که مانع ایجاد می
کند این است که شما بخواهی ساحت ها را نادیده بگیری. بگویی آقا ببین، دیگر ما طلبه
ایم، داریم با هم حرف می زنیم، بعضی از آقایون این جوری هستند دیگر! آقا فکر می
کند که خب حالا من بالأخره مثلاً طلبه ام، من حجةالإسلامم یا والمسلمینش هم هستم
بعد در تعامل با طرف می گوید آقا تو عامی هستی، مکلّا هستی بنشین حالا تو چه می
فهمی؟ فیلم نامه نویس قرتی! مثلاً می خواهی در برابر من حرف بزنی؟ تو حرف من را
باید بشنوی. یک وقتی هم این جوری شما می خواهید تعامل کنید و واقعاً برای آن طرف
چیزی قائل نیستید این یک مانع ایجاد می کند. شاید از این مهم تر یک بحث مهمی در
بحث مشاوره هست که من آنجا در کارشناسی گفتم این هست که یک مقدار برمی گردد به آن
شرایط. منظور شروط و ویژگی هایی که یک مشاور باید داشته باشد. ببین بله ساحت ها را
باید پذیرفت، این حرف نپذیرفتنی است که بگوییم آقا تو که فیلم نساختی. ببین ساحت
نقد، ساحت نظری هست، ساحت توضیحی هست اینها جداست و اگر هم کسی این را نفهمد باید
فهماند بهش که اینها هر کدام جایگاه خودش را دارد، به منتقد باید فهماند که آقا تو
منتقدی، این آقا فیلم ساخته، تو داری فیلم هایی که این ساخته را نقد می کنی، به آن
هم باید گفت آقا نقد و نظریه هم جایگاه خودش را دارد. درست شد؟ اینها در جای خودش
در فرهنگ باید جا بیافتد. این یک بحث است. الآن من می خواهم به این بعد اشاره کنم
کسی که می خواهد مشاوره بدهد بایستی حرفهایش به درد بخورد، علم این کار را داشته
باشد. درست است که این آقا فیلم نساخته، آن آقا ده تا فیلم تا الآن ساخته، این
آقایی که مشاوره می دهد، اگر آن شرط حلم و تعاملی که گفتم آن را رعایت کند و مهم
تر، آقای حسنی، اگر این فیلم ساز احساس کند که این آقا شمّ فیلمی دارد و به درد
میخورد، قطعا تعامل اتفاق خواهد افتاد. یکی از رفقا می گفت که من با آقای صفایی
تجربه ی فیلم دیدن را دارم، یکی از کارگردان ها می گفت، گفت جالب بود ایشان فیلم
را می دید روی یک چیزهایی دست میگذاشت که برای من خیلی جالب بود. کسی که می خواهد
تعامل کند با این فضا بیگانه نباشد، یکی از شرایط مشاور همین است. آن وقت آن فیلم ساز به
این فکر نمی کند که آقا من فیلم ساختم این آقا هیچ اصلاً تجربه ای در فیلم سازی
نداشته، این چه جوری می خواهد به من کمک بدهد؟ اصلاً چه حقی دارد؟ اگر احساس کند
که نه این آقا به قول معروف اگر خیاط نیست اهل بخیه هست، دستی بر آتش دارد، حرفی که
می زند این حرفش به درد او می خورد، راه گشاست برایش. و البته برای اینکه راهگشا
باشد مشاور باید آن عرصه را بشناسد.
سایت مشاور فیلم: بدون ساختن، بدون
نوشتن...؟
حجت الاسلام میرخندان: بله، من اصلاً معتقد
نیستم که لازم است که آن هم خودش تجربه ی فیلم سازی داشته باشد، اما به شدت به این
معتقدم که باید به لحاظ دانش نظری در حوزه ی سینما و فیلم باید آشنا باشد. حتی در
اطلاعات عمومی، مطالعات عمومی خوب باشد، حتی از هنرهای دیگر یک خبرهایی داشته باشد. نمی شود بگویی آقا من
اصلاً درباره ی تاریخ هنر هیچ نمی دانم... فقط فیلم خواندم، درباره ی نقاشی هیچ
نمی دانم، فقط فیلم خواندم، درباره ی موسیقی هیچ نمی دانم فقط فیلم خواندم! حتی من
می خواهم بگویم نه فقط فیلم، یک سری مطالعات عمومی درباره ی فیلم سازها هم هست!
رفقا از فیلم سازی پرسیدند که فیلم های فلانی را دیدی؟ فیلم های تاریخی مذهبی بود،
گفت فلانی کیه؟ نه! من اصلاً نمی شناسم این را! ببین این فیلم ساز فیلم می سازد،
نمی گویم فیلمش هم لزوماً فیلم بدی است! ولی می توانست فیلمش خیلی بهتر باشد اگر
آن دانش نظریش، اطلاعاتش بیشتر بود. در مشاوره هم همین است. من نمی خواهم خیلی
آرمانی و ایده آلش کنم بگویم ولی می خواهم بگویم ما باید برویم به این سمت، آن وقت
هست که کار ما می تواند نتیجه ی بهتری بدهد. یک کسانی مثل آقای براهیمی دانش نظری
شان خیلی خوب است، یعنی دانش نظری دارند. حالا در رشته های دیگر هنری نمی دانم چه
قدر ایشان ورود دارد ولی بالأخره تئاتر را می داند، یک مقدار با تئاتر آشناست،
بیشتر! یک مقدار هم نه، زیاد. بیشتر از یک مقدار. اگر مشاوری این جوری باشد آن
وقت آن طرف مقابل اقبال میکند و شما الآن مثلاً در حوزه ی فیلم نامه می توانی به
او نکته ای بدهی، در حوزه ی اجرا، حتی کارگردانی. من خودم این را تجربه کردم! به
نظرم در این فرضی که گفتگو می کنیم اصلاً مشکل پیش نخواهد آمد اگر مشاور کسی باشد
که خودش در این عرصه آشنا باشد، توجه می کنید؟ خیلی می تواند...
سایت مشاور فیلم: من یک تجربه ای خودم
داشتم، یکی از دوستانی که سریال تلویزیونی می ساخت. خودش آمد گفت که این فیلم نامه
را بخوانید البته مراحل تصویبش هم طی شده بود، خلاصه منظورش این بود که نکند یهو
نفهمیم و یک کار خلاف دین انجام داده باشیم؛ یعنی خودش داوطلب آمده بود دنبال
مشاور، خارج از مراحل رسمی هم آمده بود. ما فیلم نامه را خواندیم و با اینکه اینها
تقریباً به شوتینگ رسیده بودند، ولی یک توضیحاتی در مورد سریال دادیم که مهم ترین
مسئله این بود که تصوف و آداب مضمومش جریان داشت در کل سریال، یعنی در حد نفی
پیامبر، توی سریالش جریان داشت...
حجت الاسلام میرخندان: عجب!
سایت مشاور فیلم: البته نه به صراحت، ولی
زیرمتنش بود، بعد این صحبت ها را کردیم همه ی این حرف ها را قبول کرد و نگران هم
شد از وضعیت. اصلاحات خوبی هم کرد ولی یک نکته ای را گفت، گفت آقای حسنی من چه کار
کنم الآن؟ یعنی ببین الآن در این وضعیت من نزدیک شوتینگم، برای من درام بدهید،
پیشنهاد بدهید.
حجت الاسلام میرخندان: بله حالا آن هم یک جنبه
ی ماجراست.
سایت مشاور فیلم: می گفت الآن دیگر اینها
را من نمی توانم از ممیزی رد کنم، این حرف را که زد ما دیدیم یک واقعیت دیگری از
ساخت پیش آمد، فقط جنبه ی هنری قضیه نبود! یک موانع دیگری از قضیه رو شد. باز خدا
خیرش بدهد که خودش این حس مسؤلیت را داشت و تا حدی تا جایی که می توانست قضیه را
اصلاح کرد. سریال ساخته شد، پخش هم شد، دیده هم شد ولی از همین بود که خودش این
اقبال را داشت و همت خودش بود که یک اصلاحی کرد.
حجت الاسلام میرخندان: بله یک نکته هم این است!
البته من خودم خیلی ذوق این جوری ندارم یعنی در توانم نیست ولی این هست که اگر شما
بتوانید یک پیشنهادی بدهید، مثلاً شما فرض کنید الآن در فیلم نامه یک گیری دیدید
به عنوان یک کسی که کارشناس هستی، مشاوری، یک جای فیلم نامه دیدی مشکل دارد، اگر
بتوانی این را با یک چیزی جایگزین کنی و حل کنی، یعنی ضمن اینکه بحث خودت را مطرح
می کنی، آن وقت دیگر آن مشکل را هم نخواهد داشت یعنی یک پیشنهاد هم بدهی خیلی
راهگشاتر است. این خیلی خوب است منتها خب برای همه ی مشاوره ها مقدور نیست خصوصاً
حالا یک خورده برویم در فضای بالاتر، این سخت می شود. می دانید طرف دیگر خودش باید
عمل خلاقانه داشته باشد.
سایت مشاور فیلم: از این طرف غیر واقعی می
شود.
حجت الاسلام میرخندان: بله دیگر، یعنی شما
ببینید یا باید تا انتها ظاهر بشوید یا آقا خودش یک فیلم نامه نویس باشد. یک خورده
سخت می شود؛ یعنی باید یک کارشناس، نه فقط فیلم نامه بشناسد، فیلم نامه نویس هم
باشد، ذوق فیلم نامه نویسی هم داشته باشد تا بر اساس آن بداند چه کار کند و مثلاً
مشاوره ی شش دونگ بدهد.
سایت مشاور فیلم: ما همین جا سوالاتمان را
تمام میکنیم. این مصاحبه ها برای در جریان بودن و زنده بودن ادبیات علمی در بین
مشاورین میباشد. ما برای این کار دو سه ساحت علمی در نظر گرفتیم. یک سری نظریه
هایی که از صاحب نظریه های قابل اطمینان و اعتماد را بیشتر منتشر کنیم. یک کرسی
برای اندیشیدن و گفتگو در سایت در نظر گرفتیم. یک بحث هم همین مصاحبه ها هستند. این مصاحبه ها بخش خوبی
است برای شور و حال و نشاط. از این جهت قصد داریم که مستمر باشد که ان شاءالله باز
خدمتتان خواهیم رسید. بسیار ممنونیم که در این مصاحبه شرکت کردید، اگر صحبت پایانی
دارید بفرمایید
حجت الاسلام میرخندان: ان شاءالله، نه دیگر عرضی نیست.