بی شک همگان بر این باور نائل هستند که حقیقت لایه های معرفتی دارد و بیان حقیقت در زبان هنر و سینما بس پیچیده تر است. بذل توجهی عمیق روشن میگرداند که این راه سخت بی همراهی دلسوزانه، صعب و مستصعب است و معرض خطر و البته ضرورت مشاوره در همه ابعاد آن امر پوشیده ای نیست که نیاز به تبیین و تعلیل داشته باشد. آنچه باید مورد مداقه اهل نظر در عرصه سینما و رسانه باشد این است که مشاوره در واقعیت موجود سینمای ما با یک رویه ساختار یافته فاصله دارد و به طریق اولی مشاوره دینی فیلم و فیلم نامه مهجورتر است. در فرایند تولید محصولات سینمایی اگر تعهد و دلسوزی متولیان امر، نیاز به مشاوره و خاصا مشاوره دینی را نمایان کند، اما نبود سازوکار ارتباطی و رویه های ساختارمند وصول به این مهم را سخت و ناپیمودنی میکند. این سایت بر آن است که گامی اولین در این عرصه بردارد تا شاید با بذل عنایت هنرمندان اندیشه ورز و متولیان امر در آینده شاهد عمومیت امر مشاوره و خصوصا مشاوره دینی برای هنر و سینما باشیم. طبیعت هر کاری این است که همواره با مشکلات و کاستی هایی مواجه است و ما خود را مبرا از این امر نمیدانیم اما کاستیها آنگاه که حرکتی نوپا باشد بیشتر و شدیدتر خواهند بود. یکی از مشکلات اساسی در این مسیر نبود ادبیات علمی مدون و قابل اتکاء است. مشاوره ادبیات علمی فراوانی در موضوعات مختلف دارد، در تولید علم مانند پایان نامه ها، در علوم تربیتی، در عرصه های اقتصادی، سیاسی، بحث مشاوره بحث مسبوق به سابقه ی زیادی هست و غنای علمی آن بسیار. همچنین است خود فیلم و فیلم نامه و رسانه که هم ادبیات علمی دارد و هم عالمان درخور، از فیلمنامه نویسان تا کارگردانان و خالقان تصویر و هنرمندان نقش آفرین. اما امر مشاوره در حوزه هنر و فیلم چنین نیست و از این بعد حرمانی جانکاه دارد. این واقعیت ما را برآن داشت که در رفع این نقیصه تلاش مضاعف داشته باشیم. اما این را هم به خوبی واقفیم که تولید ادبیات علمی نه ازعهده این سایت برمیآید و نه ما در مقام گزافه گویی برآمده ایم، بلکه راهی را برگزیده ایم که متناسب و عملی و به اندازه توان باشد. اولین و موثرترین اقدام در این راستا البته همراهی اساتید قابل اتکاء و توانمند است که در این راه توفیق یار ما شد و خدا را شاکریم. اما گام بعدی سعی در تدوین و تحریر انباشته های علمی ایشان بود تا به زعم ما پیش نویس ادبیات علمی در حد و اندازه ما باشد. که انجام مصاحبه هایی مستمر با پرسشنامه هایی حرفه ای و با عقبه تئوریک مستحکم، عملی ترین و سریع ترین راه برای حرکت در پی این مقصود بود. مجموعه پیش رو در این بخش سایت نتایج تلاش ما در انجام این مصاحبه ها است که امید داریم مفید فایده درخور برای علاقه مندان باشد. در این مصاحبه ها سعی برآن بوده که از بحث فیلم و فیلم نامه و بحث خود مشاوره احتراز شود و تمرکز گفتگوها بر مشاوره ی دینی برای فیلم باشد. لذا موضوع کلی این مباحثات مشاوره دینی فیلم و مسائل پیرامون آن است هرچند در گفتگوی شفاهی گریزی از مسائل در حاشیه این نیست. در این مسیر سعی کردیم که از مجموعه سوالاتی بهره مند شویم که بتواند سیری عالمانه در مطالب مورد نیاز در باب مشاوره دینی فیلم داشته باشد. طبعا شروع این مجموعه از کلیات و مدخل ادبیات علمی این عرصه خواهد بود که البته در ادامه بنا بر این است که گفتگوها تا جزئی ترین مسائل مورد نیاز ادامه یابد و در این راه حدی برای خود نمی شناسیم. در این مرحله پرسش های ما در شش فصل طبقه بندی شده است: فصل اول به شناخت مشاوره می پردازد و سعی در بازشناسی این معنا از امور مشابهش دارد. فصل دوم از ضرورتها بحث می کند و فصل سوم از اصول کار و باید و نبایدهای آن. در فصل چهارم سوال از پیشینه های معرفتی لازم برای مشاور داریم که به چه دانش هایی در هنر و سینما و در حوزه دینی باید مسلح باشد. در پنجمین فصل فرصت ها و موانع در محیط را سوال می کنیم تا ادامه به واکنش ها و چند و چون پذیرش ها بپردازیم و در نهایت از رودرویی در امر مشاوره را با فرصت امروز بشریت به چالش می کشیم تا از مواهب و کاستی های هرکدام از مشاوره چهره به چهره و فضای مجازی درک کاملتری بدست آید. طبعا در هر گفتگو تنها در بخشی به این موضوعات پرداخته خواهد شد لیکن سعی جدی ما این است که از هر استادی در استمرار گفتگوها بهره ببریم به آن امید که کل مباحث را مرور کرده باشیم. امیدواریم که این تنفس علمی، هم در تدوین ادبیاتی مثمر گامی مفید باشد و هم موجب شادابی و نشاط در عملیات مشاوره ای باشد که این سایت برای آن عرضه شده است.

انتهای مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

سایت مشاور فیلم: متشکر از اینکه پذیرفتید در این مصاحبه همکاری فرمودید. این پرسش نامه ای که خدمتتون هست در رابطه با موضوع مشاوره ی دینی برای فیلم هست. احتراز می کنیم از بحث فیلم و فیلم نامه و بحث خود مشاوره، بحث ما مشاوره ی دینی برای فیلم است. مشاوره ادبیات علمی فراوانی دارد، البته در عرصه های دیگر، عرصه ی علمی مثل پایان نامه ها، عرصه های علوم تربیتی، عرصه های اقتصادی، سیاسی. بحث مشاوره بحث مسبوق به سابقه ی زیادی هست و ادبیات علمی زیادی دارد. بحث خود فیلم و فیلم نامه و رسانه هم ادبیات علمی بسیار فراوانی دارد و دانش بسیار بزرگی است؛ اما در حوزه ی کاری ما یا لااقل در ایران، در ادبیات علمی، بحث مشاوره ی دینی فیلم و بحث مشاوره برای فیلم، ادبیات علمی قابل توجهی ندارد یا حداقل ما این طور فکر می کنیم، تلقی ما این طور است. می شود این تلقی هم مورد بحث قرار بگیرد. این سایت که بناست ابزاری باشد برای ارتباط مشاورین با سازندگان و نویسندگان فیلم و فیلم نامه، به این نیاز رسیده است که این ادبیات علمی نیازمند تولید است و این ادبیات علمی باید برای مشاورین پشتیبانی بشود. این پرسش نامه ازاین جهت طراحی شد که یک شروعی و یک مقدمه ای برای طرح مباحثی که رو به تولید ادبیات علمی باشد. در ادامه چند فصل برای این پرسش نامه پیش بینی شد. فصل اول مفهوم شناسی مشاوره بود که چیستی مشاوره و تفاوت مشاوره با کارشناسی و نظارت و مباحثی که ذیل این می توانست مطرح بشود. بحث دوم ضرورت مشاوره بود؛ چه در فضای فنی کار و چه در فضای اجرایی و قانونی کار. بحث سوم بحث اصول سیاست های حاکم بر مشاوره است به این معنی که اگر می خواهیم این مشاوره محقق بشود چه اصول و سیاست هایی برای مشاور، مشاوره گیرنده و این فرآیند باید حاکم باشد و چه چیز هایی لازم است از صدر تا ذیل رعایت بشود. بحث بعدی بحث تمحض های علمی برای مشاوره است. یک مشاور با توجه به اینکه مشاور دینی برای فیلم است به چه تمحض های علمیِ دینی و چه تمحض های علمیِ فیلمی و رسانه ای نیازمند است. بحث بعدی بحث محیط و زمینه های مشاوره است که ذیل این بحث پذیرش ها و واکنش ها از طرف مشاوره گیرنده ها و مشاوره دهنده ها؛ و نیز بحث انحاء مشاوره به معنای فضای فیزیکی و فضای سایبری برای ما مهم تر بودند. این ارائه ی گزارشی از کار بود، مطلبی دارید شما بفرمایید تا موضوع را ادامه بدهیم.


حجت الاسلام رادنیک: بسم الله الرحمن الرحیم

فکر کنم طرح مباحث بحث مشاوره ی دینی برای فیلم، مسبوق به این نگاه است که با توجه به آسیب شناسی هایی که الآن انجام دادیم فیلم ها یک سری ابعاد دینی کم دارد یا ندارد. حالا چه حوزه هایی که دینی است و فیلم وارد می شود چه حوزه هایی که دینی نیست اما یک موضع گیری و نگاه دینی، یک مسئله ی دینی، یک حکم دینی در آن می تواند وجود داشته باشد ولی نیست و از فیلم ساز یا تیم فیلم سازی هم به اقتضا، به تناسب، علی القاعده انتظار نداریم این تسلط را داشته باشد. لذا احساس کردیم که اگر بخواهیم فیلم ها را دینی کنیم یا بخواهیم فیلم ها را متناسب با فرهنگ دینی کنیم، یا لااقل بخواهیم فیلم ها را از این حالت تقابل و از این حالتِ -¬¬نمی خواهم عنوان ضد دینی بودن استفاده کنم- بی تفاوت بودن، بی مناسبت بودن جایگاه و مناسبات دینی در یک فیلم، این ها را کم داشته یا نداشته باشد، برای رفع این نقیصه می خواهیم یک جریانی در کنار فیلم و تیم فیلم سازی راه بیندازیم که آن جریان با توجه به اقتضائاتی که دارد کمک کند؛ کمکش هم به این است که مشاوره بدهد تا این اقتضائات دینی در فیلم، حالا مثلاً دینی بودن یا بی توجه به دین بودن یا ضد دینی بودن در فیلم مورد توجه قرار بگیرد و اگر مسئله ای هست، اگر مثلاً مشکلاتی هست رفع بشود. تقریباً همچین تلقی ای درست است؟


سایت مشاور فیلم: یک تلقی دیگر می تواند این باشد که ما اگر دین را نه به معنای یک نهاد در کنار نهادهای دیگر بلکه دین را حاکم بر کل حیات بشر بدانیم، پس هر اتفاقی و هر درامی که بخواهیم بسازیم، حتماً باید ما وجود و حاکمیت دین را درونش ببینیم. اگر این طور نگاه کنیم نگرانی از این نیست که یک نهادی به نام دین کمرنگ شده، بلکه نگرانی از کمرنگ بودن و کم عمق بودن دین در نهاد ها و در مرتبه ی بالاتر دغدغه استمرار و عمق بخشی برای حضور دین است. معنی این حرف این است که لزوماً این نیست که ما نگران سکولاریزاسیون باشیم بلکه حضور دین نیاز به استمرار دارد و نیاز به دانشی برای استمرار در عرصه ی فیلم و فیلم نامه دارد. شاید نگاه ما در این امر مشاوره از این بابت هم باشد. این هم که می گویم شاید، نه از این بابت که به یک اتقانی نرسیدیم، بلکه بحث این است که محل گفتگو می خواهیم قرار بدهیم. دو تا نظر هم می تواند باشد، یک نظر اینکه ما نگران سکولاریزاسیون باشیم، یک نظر اینکه اعم از سکولاریزاسیون و تعمیق دینی. هر اتفاقی دارد می افتد، هر اتفاق در هر رتبه ای، در هر مرتبه ای نسبت به دین نیازمند نظارت و مشاوره ی مستمر دینی است.


حجت الاسلام رادنیک: این دغدغه که دین یک نهاد بالادستی است و علی القاعده...


سایت مشاور فیلم: دین حاکم بر نهادهاست.


حجت الاسلام رادنیک: حاکم بر نهادهاست و در تمام جزئیات و اجزاء و آثار، ثمرات، خروجی های نهادها باید دیده بشود؛ حالا این دیده نمی شود، چی کار می شود کرد که این دیده بشود من فکر کنم یکی از نگاهها این است که مشاوره چیز خوبی است یعنی میشد این نگاه باشد که خب بروید یک فیلم ساز دینی تربیت کنید که برود دین را بفهمد، دین را درک کند و آن توانایی را هم داشته باشد یک فیلم دینی بسازد دیگر. آن ابعاد دینی را... اصلاً فیلم سازهایتان را جوری آموزش بدهید چنان که فیلم ساز اصول فنی را یاد می گیرد، بعضی از اصول فرهنگی را یاد می گیرد، همان ها را هم یاد می گیرد، دقیقاً طبق آنها عمل می کند دیگر بحث مشاوره اینجا خودش عنوان مستقل نیست؛ اما وقتی نگاه، نگاه آسیب شناسانه است شما می گویید ما این مشکلات را داریم، این مسائل را داریم، نمی تواند این جریان، این نهاد فیلم سازی ما همچین خروجی هایی را داشته باشد، علی القاعده برای رفع این آسیب می آیید پیشنهاد می کنید که ما یک جریان مشاوره را راه بندازیم. می خواهم بگویم این تلقی تأثیر دارد در نگاه شما به بحث مشاوره و جایگاه مشاوره. علی القاعده با این نگاهی که هست ما واقعاً اقتضائات خود نهاد فیلم سازی را برای دینی شدن دچار مشکلات می دانیم. حالا یک بخشی از این مشکلات، مشکلات عملی است مثل اینکه فیلم ساز آشنا نیست، بلد نیست؛ بخشی از مشکلات، مشکلات نظری است یعنی که ما یک نظریه ی مدون و مشخصی نداریم؛ چون یک نظریه ی مدون، مشخصی نداریم که آموزش بدهیم به فیلم ساز، جریان فیلم سازی ما بر اساس این شکل بگیرد و فیلم ساز بیاید با توجه به ابتنای این، در این چارچوب، فیلم های دینی را بسازد، فیلمش دینی باشد، جوهره ی فیلمش جوهره ی دینی باشد، اثر دینی داشته باشد، حالا نمی گویم حتماً موضوع دینی را مدنظر داشته باشد و چون این ها اتفاق نمی افتد پس ما آن را نداریم. خب! پس ما یک شاخصه هایی را طراحی کنیم بگوییم آقای فیلم ساز این شاخصه ها را مراعات کن. یا مثلاً وقتی ما داریم ارزیابی می کنیم در ارزیابی فیلم نامه اش بگوییم مثلاً اینها مشکل دارد، با توجه به این دیدگاه این اصلاح ها را انجام بدهیم. چرا به مشاوره روی می آوریم؟ تلقی مان از مشاور این است که مشاور یک نقش، یک حالت مجتهد گونه را دارد آنجا انجام می دهد؛ یعنی مشاور سر صحنه است به مبانی تسلط دارد، به مباحث و موضوعات فیلم سازی تسلط دارد، الآن روی صحنه مشکل و موضوع را بعینه می بیند. حالا در مجموع این سه تا جریان باید تکلیف مسئله را آن جا روی زمین مشخص کند که آیا می شود این کار را انجام داد؟ آیا این کار بشود؟ یا نشود؟ آن وقت تطابقش با مبانی، با مسائل، با احکام دینی چه خواهد بود؟ یعنی حتی از این مقوله هم ما تعریف شفافی چون نداریم، اصلاً می خواهیم مشاور را در کنار این کار داشته باشیم و خود مشاور در فرآیند مشاوره اش دارد به فهم می رسد، به کشف می رسد و آن فهم و آن کشف را دارد مثلاً در فرآیند فیلم سازی با توجه به مأموریتش -که یا حالا دینی بودن یا بی تفاوت نبودن به دین یا ضد دین نبودنش است- آن را بر اساس توصیه هایی اعمال می کند. می خواهم بگویم که خود این انگاره در تصور ما از جایگاه مشاوره و مجموعه ی این سؤالات و مباحث تأثیر دارد. خب می شود بگذریم از این.


سایت مشاور فیلم: مناسب است به یک نکته ای اشاره کنیم، خب واقعیت این است که ما لااقل با سکولاریزاسیون یا سکولاریسم به معنی حداقلیش بالأخره مواجهیم یعنی با بی تفاوتی نسبت به دین یا دین گریزی بالأخره مواجهیم. شاید دین ستیزی را نگوییم خیلی، شاید این اشتباهاتی که وجود دارد از دین ستیزی نیست؛ و یک بخش دیگر این است که قطعاً واقفیم به اینکه نظریات وجود ندارد، یعنی یک نفر از حوزه ی دانشی دین، از آموزه های دین می خواهد منتقل بشود به درام، به یک اثر هنری، این نظریه ها آنقدر وجود ندارد، آنقدر عملیاتی نیست، هم در مبانی، هم در نظریات کاربردی، بالأخره کمبود وجود دارد قطعاً این اتفاق نیاز به مشاوره را مضاعف می کند، اما حتی اگر این دو نقص هم نبود و ما هنرمندهایمان، نویسنده هایمان اتفاقاً همه رغبت هم داشتند و نظریاتی هم داشتیم، اما چنانچه در فرآیند نگارش یک پایان نامه که کنارش یک مشاور لازم دارد و یک استاد راهنما لازم دارد، در اینجا هم برای بهبود کار ما به مشاور و راهنما نیازمند بودیم؛ اما فکر می کنم این صحبتها و در اندازه آرمان های ما هستند، الآن واقعیت این است که بالأخره این نقص ها وجود دارد.


حجت الاسلام رادنیک: حالا علی أی حال بگویم که از یک نگاه آسیب شناسانه این واقعیت ماست، الآن روی زمین برای فیلم ها همچین اتفاقی می افتد، تحلیل و تعلیلش این است که نداریم تا سرریز آن در حوزه ی مباحث فیلم باشد. پس چی؟ پس بخواهیم اگر مشکل را، عارضه را به یک نحوی مدیریت کنیم و آسیب ها را کمتر کنیم پیشنهاد می کنیم که در کنار جریان فیلم سازی، یک جریان مشاوره ی دینی اتفاق بیفتد.


سایت مشاور فیلم: عرض کنم که من به ذهنم می رسد که با بیانی که ما تا اینجا داشتیم مشاوره شان بالایی پیدایی کرد، شأن استقلالی پیدا کرد و خب این در تعریف مشاور که اصلاً معنای لفظیش هم دارد می گوید که وجودش ربطی است، نمیگنجد. اگر فیلم سازی نباشد مشاوره به چه درد می خورد؟ به نظر می آید که شاید توضیح و تشریح بخواهد که آیا نگاه استقلالی به مشاوره داریم یا نه.


حجت الاسلام رادنیک: همین طور است؛ یعنی اصلاً در بحث مشاوره نگاه استقلالی نیست، مشاوره با مضافٌ الیه خودش یعنی مشاوره گیرنده معنا پیدا می کند؛ مشاوره گیرنده ای نباشد یا توجه به مشاوره گیرنده ای نباشد مشاوره بی معناست. شاید یک وقتی مشاوره گیرنده ی بالفعل نیست ولی شأنی را تصور می کنید می گویید آقا یک مشاوره گیرنده ای هست، حالا آنجا امر مشاوره معنا پیدا می کند. اینجا بحث ما سر مشاوره ی به معنی استقلالی نیست که اصلاً امکان بروز و ظهور نمی تواند داشته باشد. علاوه بر اینکه مشاوره برای فیلم است ما صورت مسئله مان این است و نگاه آسیب شناسانه مان این جور تبیین می شود: ما فیلم های دینی در جامعه نمی بینیم، کم می بینیم؛ می خواهیم این مسئله را حل کنیم که چه جوری می شود فیلم های دینی را زیاد کرد؟ چه جوری می شود ابعاد دینی فیلم ها را زیاد کرد؟ این به این نحوه میشود که خب بدانیم فیلم دینی یعنی چه؟ چه جوری ساخته می شود؟ داستانش، شخصیتش، ابعاد فردیش همه ی اینها باید مشخص بشود. می گوییم برای این دیدگاهی نداریم خب پس چی کار می کنیم؟ ما یک عده آدم های آشنا به مبانی دین داریم که هدف دین را حداقل می فهمند، در ادامه مبانی را می فهمند، در ادامه احکام و مسائلش را هم می فهمند یعنی می توانند بفهمند. (این را در توضیحات بعدی خواهم گفت؛ یعنی می توانند بفهمند، این به این معنا نیست که همه چیز را باید بداند. آن چیزی را که حتماً باید بداند و بر آن تسلط داشته باشد هدف دین است، آن چیزی را که باید حتماً بداند و بر آن تسلط داشته باشد مبانی است، مبانی کلام؛ اما اینکه این همه مسائل و موضوعات هست آیا مشاور حتماً باید به آنها تسلط داشته باشد؟ نه، اما می تواند. مثل تعریفی که در بحث اجتهاد می گوییم: مجتهد کیست؟ کسی که می تواند، این توانایی را دارد اگر خواست برود به مبانی، آیات، روایات مراجعه کند، به عرف مراجعه کند استنباط کند که حکم این مسئله چه خواهد شد. این را آنجا اشاره خواهم کرد.) آقا چه جوری این را ما حل کنیم؟ خب یک نسخه بدهید برود فیلم ساز تکلیفش روشن! یا به فلان طریق آموزشش بدهید، نداریم! پس چی کار می کنیم؟ یک آدم مسلط به مبانی دینی و آشنا و مسلط به مبانی فیلم سازی را در صحنه می کاریم این با شهودی که انجام می دهد به ابتنای تسلطش به هدف دین، به مبانی و موضوعات، مسائل و آشنایی و تسلطش به مسائل فیلم سازی، با شهودش مسائل را آنجا حل می کند که اتفاق غیر دینی یا مثلاً دین ستیزانه یا دین گریزانه درونش اتفاق نیفتد، اتفاق دینی درونش اتفاق بیفتد. بحث ما سر این بود اگر آن گفتگوی ما همچین تلقی ای را پیش آورد که اصلاً شأن مشاوره خودش یک شأن استقلالی شده نه منظور ما آنطور نبوده؛ اما اگر وقتی مشاوره ی دینی برای ما مهم شد دیگر اینجا مشاور با این اقتضائات برای ما مهم خواهد بود.


سایت مشاور فیلم: به این معنای مشاور و تفاوتش با کارشناس هم اشاره بکنیم که مشاور با سیر فکری با جهان فکری و ذهنی مشاوره گیرنده سر و کار دارد، اما کارشناس یک فکت یا یک اکت را یادآوری می کند. کارشناس می گوید که وضو شکلش این است، نماز شکلش این است، فلان آموزه ی دین شکلش این است. یا کارشناس پزشکی می گوید که فرض بفرمایید که مریض این حالت را دارد، عمل قلب این شکل را دارد، مثلاً بیمارستان این شکل را دارد، اتاق عمل این شکل را دارد؛ اما مشاور اگر این صحبت ها را هم بکند به عنوان مقدمات کارش است. مشاور با جهان ذهنی مشاوره گیرنده ارتباط دارد. خب طبعاً بدون مشاوره گیرنده معنایی ندارد. اصلاً این وجودش فقط به این اعتبار محترم است که جهان ذهنی مشاوره گیرنده وجود دارد و پذیرنده ی این هست؛ اگر آن نبود یا اگر پذیرش این را نداشت وجود این هم اعتباری نداشت.


حجت الاسلام رادنیک: تا اینجا بحث در کلیات بود. حالا بروید اصلاً از مفهوم شناسی بیایید.


سایت مشاور فیلم: این صحبت ها این حس را می داد سه تا سرفصل جزء حساسیت هاست، یک بحث اصول سیاست ها، یکی بحث تمحض های علمی و یکی هم بحث محیط و واکنش و نگرش ها به مشاوره بود. اگر خاص تر روی این ها شما تمرکز دارید یکی از این ها را موضوع قرار بدهیم، اگر نه هر جور که... هر مسئله ای که شما اراده میکنید


حجت الاسلام رادنیک: نه. من می گویم سیر را برویم جلو بهتر است. از همان مسئله اول، مفهوم مشاوره.


سایت مشاور فیلم: در اینکه مشاوره چیست و چه تلقی ای ما از مشاوره داریم چند تلقی به ذهن ما میرسد. این به معنای انحصار این تلقی ها نیست. و ممکن است شما رد کنید تلقی چهارمی پنجمی هر چیزی که مد نظرتان هست ارائه بدهید. یک حالت این است که ما چیزی که مشاوره گیرنده می خواهد را کاملاً محترم می شماریم و آن را کمک می کنیم به آن چیزی که خودش دلش می خواهد و در نظرش هست و در جهان ذهنی و فکریش قبلاً سامان داده به آن برسد. تلقی دوم می گوید که شاید چیزی که او می خواهد مشکل دارد و ما باید این مشکل را حل بکنیم بنابراین مشاوره دهنده جهان فکری و ذهنی خودش را به او انتقال می دهد و کمک می کند که این آموزه ها را بگیرد. یک تلقی سوم این است که بگوییم نه، مشاوره دهنده راه و روش و طی مسیر را با مشاوره گیرنده در میان می گذارد و آن را از جهان خودش بیرون می آورد، جهان خودش را هم به مشاوره گیرنده عرضه می کند؛ و فرآیند سیر در این افکار و سیر در اعتقادات و سیر در آموزه ها را و روش سیر را نشان می دهد. در واقع به عبارت درست الگوی مفهومی می دهد و توقع دارد که با این الگوی مفهومی که به او داده، او یک تفکراتی و اعتقاداتی و باورهایی و آموزه هایی برای خودش اخذ کند که این آموزه ها به درستی و به حق نزدیک ترند. حالا شما کدام یک از این سه معنا را برای مشاوره بیشتر می پسندید یا معنای دیگری مد نظرتان هست یا هر گونه که...


حجت الاسلام رادنیک: فکر کنم آن عنوان سوم برمی گردد به یکی از این دو تا یا ترکیبی از این دوتاست. یکی اینکه می بینی کسی کاری را انجام می دهد و شما احساس می کنی که نگاهش مشکل دارد، می گویی من چه جوری می توانم در چهارچوب رفتار و نگاه این آدم این مشکل را حل کنم؟ مثلاً یک کسی به بچه ش بی احترامی می کند، می زند دم گوش بچه ش به خاطر یک نکته ی تربیتی که شاید درست هم نباشد. بر اساس این سه تا الگو نگاه می کنی می گویی که خب! این بچه ش را درک می کند، بچه هم شأنیت و شخصیت و فهم دارد. من باید یک کاری کنم که این مراقب شأن و شخصیت بچه ش باشد. یک بحث سر این است که من یک انگاره ای دارم از روابط پدر فرزند، می گویم در این انگاره این رفتار درست نیست و می خواهم به او توصیه کنم که آقا رفتارت درست نبوده، تو باید این کار را انجام می دادی، نباید آن کار را انجام می دادی، تو باید این کار را انجام بدهی تا آن اشتباه اصلاح بشود، درست بشود. آن نگاه سوم هم این است که حالا جمع این دوتاست. حالا می خواهد مبتنی بر فرضیات جهان مشاوره پذیرنده باشد یا مبتنی بر فرضیات جهان مشاوره دهنده باشد. تنها کاری که اینجا انجام می دهیم می خواهیم خودآگاه کنیم این را به این دو تا جهان در عنوان سوم؛ که من احساس می کنم که عنوان سوم یک جورایی برگشت روشی به آن دو تا انگاره است. دوباره من تبیین کنم. یک وقت وقتی شما به یک کسی مشاوره می دهید، توجه مشاور به جهان آن مشاوره پذیرنده هست. نگاه می کند می گوید کجا را من مهندسی کنم تا خروجی این اثر درست بشود. یک وقتی ناظر به جهان خود مشاور است می گوید در جهان خود من این کجای کار است؟ چه اتفاقاتی نیفتاده؟ چه اتفاقاتی باید بیفتد تا این خروجی درست بشود. یک وقتی هم ناظر به این است که من کاری به این ندارم، من می خواهم فاصله بیندازم بین این اتفاق و این آدم، تا این را به خودآگاهی برسانم. بگویم ببین مبتنی بر جهان تو این اتفاق می افتد، مبتنی بر جهانی دیگر آن اتفاق می افتد، حالا تو ببین کدام را می خواهی انتخاب کنی؛ یعنی تنها کاری که من می کنم این است که به خود او یک خودآگاهی می دهم، در آن دوتای قبلی خیلی خود آگاه نیست. طرف در مرحله ی عمل است، طرف سر صحنه است، می گوید چی کار کنم؟ می گویی این کار را بکن. تأملی می کند، همان کار را انجام می دهد. یک وقت می گویی فلانی این کار که تو انجام می دهی ابعادش این است مسئله اش این است، تو باید به اینها توجه داشته باشی، این کار را بکنی چنین و چنان می شود، فلانی هم یک همچین توصیه هایی دارد این کارها را بکنی این اتفاق می افتد، حالا انتخاب کن ببین کدام را می خواهی انتخاب کنی.


سایت مشاور فیلم: اینجا به یک نکته ی خوبی رسیدیم، یک سؤال دیگر مطرح کنیم. شما یک ویژگی متمایزی برای مشاور شمردید اینکه مشاوره گیرنده را نسبت به جهان فکری که باید اخذ کند خودآگاه کند تا او یک حالت فعال پیدا کند. از همین جا یک نقبی بزنیم به اینکه مشاوره چه رکن یا ارکانی دارد؟ که ما به مشاور بگوییم که اگر این رکن یا ارکان را در فرآیند کار خودت حفظ کنی تو مشاور هستی، خب ما اینجا مفاهیم موازی هم مثل ناظر داریم، کارشناس داریم مفاهیم این جوری هم داریم؛ اما این می خواهد مشاور باشد. حالا میخواهیم این را متمایز کنیم. شما یک ارکانی یا یک شاخصه هایی بیشتر از این هم که گفتیم را بشمارید


حجت الاسلام رادنیک: بله. من فکر می کنم که مفهوم مشاوره در طول مفاهیم کارشناسی است. کارشناسی هم چند تا حالت بروز و ظهور دارد. یک وقتی مثل استاد راهنما کارشناس در حین انجام کار است، یک وقتی کارشناس وظیفه اش ارزیابی و کنترل، یعنی دو تا جایگاه متفاوت. یک وقتی دست کارشناس در دست مجریِ انجام دهنده ی کار است و کارشناس هدایتش می کند، این کار را بکن این اتفاق بیفتد، یک وقتی کارشناس در مقام ارزیابی و کنترل و نظارت است. مثلاً جهت گیری ها را مشخص می کند یا بعداً مثلاً ارزش کار را می سنجد از نگاهی که یک حالت پسینی یا پیشینی هست اینجا من به نظرم مفهوم مشاوره در یک فرآیند طولی مجموعه ی این ها را دارد و باید داشته باشد. من نگاهم این است که انتخاب مشاوره برای فیلم و مشاوره ی دینی برای فیلم شاید ناخودآگاه انتخاب خیلی درستی است. فیلم، جریان فیلم، فرآیند فیلم یک فرآیند پیچیده ای است. درونش حوزه های شناختی هست، درونش حوزه های هنجاری هست، درونش حوزه های حسی عاطفی رفتاری هست، مجموعه ای از این ها هست. خود فیلم ساز، خود آن اثری که می خواهد تولید بشود. -من این مختصات را می گویم برگردم ! شاید جاهای دیگر هم به اینها به تفصیل بپردازیم- این اثری که می خواهد تولید بشود یک اثر هنری است، خلق است. این باید استقلال خودش را داشته باشد، این باید مزه ی خالق خودش را داشته باشد، این را با چوب کارشناسی که بزنند این ور و آن ورش را، یک دیوار کج ومعوجی، یک اثر و مخلوق ناقص الخلقه ای در می آید، هرچند که در مقیاس های کارشناسی این حرف ها درست بوده ولی این حرف ها قرار است در یک ترکیبی خلق بشود، زایمان بشود. بعد آن وقت مجموعه ی این ترکیب ها به صورت ارگانیک در یک روابط سیستمی درست که خالق آن باید آن را اشراب کند، آن را تجلی بدهد اتفاق نمی افتد، لذا یک مخلوق ناقص الخلقه ای اتفاق می افتد. لذا توجه کنیم به این نکته که انتخاب عنوان مشاوره اینجا انتخاب دقیق و ظریفی است و دقیقاً به این فهم از مشاوره برمی گردد که مشاور مجموعه ی این ها را دارد. مشاور نگاه کارشناسی و فهم کارشناسی را دارد و نگاه ارزیابانه، چنان که من این مثال ها را خواهم زد بر اساس تجربیاتی که داشتیم. آقای مشاور بالاسرِ کار است، می گوید این رفتار به نظرم رفتاری دینی است ولی همان جا حالا خودآگاه، ناخودآگاه خودش را می کشد بیرون. می گوید من اگر نشسته باشم یک کسی بیاید این صحنه را به من نشان بدهد، به عنوان یک طلبه، آیا می توانم از دینی بودن این دفاع کنم؟ یعنی اینجا دارد خودش را در جایگاه ارزیاب قرار می دهد، در جایگاه ناظر قرار می دهد. یک تفاوت هایی بین ارزیاب و ناظر هست و مشاور در طول این ها در انتهاست. حالا نکاتی هست در سؤال بعدی که ارکان مشاوره چیست، من به نظرم می رسد که حالا در توضیح همین، یکی از ارکان مشاوره همین همراهی است، همدلی است؛ یعنی مشاور که باید تسلط داشته باشد، یعنی کارشناس باشد علاوه بر این باید همدلی و همراهی را هم داشته باشد و مهم تر از این ها مشاور نقش مربی را دارد. اینجا برمی گردیم به تعریف شما در آن سه تا جهان. من می گویم آن سه تا جهان باز برمی گردد به نگاه مربی. شما پرسیدید مشاوره چیست؟ من می گویم اینها این سه تا جهانی که گفتید در کار مشاور در طول هم هستند. یک وقتی من می بینم که اینجا لازم نیست جهان این آدم را اصلاح کنم، اینجا من باید در جهان این آدم بگردم دنبال حلقه ی مفقوده. به خاطر دارید رفته بودیم سر فیلم آقای اسعدیان، فیلم طلا و مس، خب، ما از کجا شروع کردیم؟ ما از نگاه کارشناسی، از جهان خودمان شروع کردیم. آقای اسدی زاده بعداً می گفت، اینها هنگ کرده بودند، از این انسان شناسی و از روابط انسان و رابطه ی انسان و خدا و... که چه می گویید؟ ما نمی فهمیم! مطالب قابل فهمه ها! حالا چه ربطی به فیلم من دارد این حرفایی که شما می گویید؟ چراکه خب این مبتنی بر جهان ما بود ولی یک وقتی وارد جهان آن آدم شدی، گفتی تو چی می خواهی؟ تو می خواهی بگویی که طلبه متحول شده،(طلبه فیلم طلا و مس) داری اشتباه می کنی! در آن جهانی که توجه داری طلبه متحول می شود، دوست داری متحول شدن طلبه را نشان بدهی، باید بدانی نشان دادن متحول شدن طلبه با رقص زن طلبه نیست! بلکه باید نشان بدهد که طلبه در این فرآیند روابط انسانیش بهتر شده. گفت چی کار کنم؟ گفتم یک کاری کن که این به زنش بگوید دوسِت دارم. زمینه سازی کن که این کلمه را بهش بگوید. این را ببر بازار، به این طلبه ای که ازش بعیده، برود یک رژ بگیرد برای زنش، یک برس بگیرد، یک روسری بگیرد، یک چیز شادابی بگیرد که از خودِ آن خریدن، خود در آن موضع قرار گرفتن، آن را خریدن، آوردن دادن، از اینها در مرحله بعد می خواهیم بهره برداری بکنیم، فضاسازی کنیم تا اینکه من دوسِت دارم را بتواند بگوید و برای مخاطب هم باورپذیر باشد، این با خود آن ها نشانه ی تحول طلبه ا ست؛ یعنی آنجا ما دست گذاشتیم به ابتناء جهان فیلم ساز. یک وقتایی مثلاً با برزو نیک نژاد داشتیم صحبت می کردیم اصلاً به آنجاها نمی رسیدیم! ما اینجا آن حالت سوم را داریم. نیک نژاد را خودآگاه می کنیم به تصمیمی که گرفته. چون اسعدیان می گفت حالا چی کار کنم؟ ولی برزو نیک نژاد به ما نگفت حالا چی کار کنم! گفت این کجاش مشکل دارد؟ چرا شما طلبه ها همه تان این جوری به مسئله نگاه می کنید؟ اصلاً چه قدر از فیلم می فهمید؟ ما آنجا داشتیم سعی می کردیم به او خودآگاهی بدهیم. مثلاً ببین من با جهان خودم هم کار ندارم. با جهان خود تو دارم به تو خودآگاهی می دهم، اصلاً قصد هم ندارم که پیشنهاد بدهم یا تحلیلت کنم. می خواهم بگویم این انتخابی که داری می کنی این تبعات را دارد! این ابعاد را دارد! خودآگاهی به تو می دهم که گفتیم آقا چرا تو قهرمانت را می کشی؟ در این جهانی که شکل دادی و به آن نتیجه می خواهی برسی این نتیجه با این جهان نمی خواند. فاصله بگیر از کارت بعد برو ببین کار را. این است که حالا به این معنا من می گویم که مشاوره، همه ی سه تا تلقی که از مشاوره گفتی، ا ست، منتها یک حالت پلکانی دارد، یک مشاور همه ی این کارها را روی زمین انجام می دهد، منتها یک چیزهایی هم در این بیان ها هست که آن عمق مطلب را در تعریف مشاوره نشان نمی دهد. مثلاً شما نگاه کنید می گویید که عبارت از دادن قواعدی... اصلاً وقتی می روید دنبال قواعد، اصلاً تلقی از مشاوره را یک تلقی کارشناسانه می کنید. دادن هم نیست، یک جورایی بحث تجویز است. قاعده هم نیست، چه بسا یک امر کاملاً شخصی و جزئی باشد؛ یعنی چه بسا شما به عنوان مشاور درون فرمول ها، درون قاعده ها بالا پایین می کنی که همان فرآیند اجتهاد را طی می کنی، با آن کار نداریم، اما در فرآیند عمل مشاوره، بحث دادن قاعده نیست، اصلاً خلق زمینه هاست. این جوری بگویم خلق زمینه های جذب آن نکته ی درست، آن اتفاق درست، آن پیشنهاد درست، آن رنگ و بو و حس و رفتار و مجموعه ی اینها را می خواهم بگویم، حتی دیالوگ! مثلاً آقای اسدی زاده در مشاوره آن فیلم می گفت فلانی این کلمه بارش خوب نیست. حتی کلمه! یعنی یک زمینه ای را مشاور فراهم می کند که بر اساس آن زمینه همه ی این کارها و فراتر از این کارهایی که فرمودید را می تواند انجام بدهد. لذا اینها، بیان های به نظرم نامتجانس است با آن فهمی که از مشاوره می خواهیم داشته باشیم...


سایت مشاور فیلم: یعنی وقتی که ما کلمه ی قواعد را به بیانی که شما گفتید، این جوری آوردیم در واقع یک مقدار از همدلی کردن، همراهی کردن و مربی بودن فاصله گرفتیم


حجت الاسلام رادنیک: فاصله می گیریم؛ یعنی وقتی اساسا خیلی از مشاوره ها هم پذیرفته نمیشود سر همین است. دوستی می گفت که (کارشناسی مطالعات اجتماعی هم دارد، پژوهشگر اجتماعی است) من یک زمانی برای دکتر سروش، بانک نوارخانه اش را سامان دهی می کردم، می گوید حدود نه ماه پیشش بودم، همه ی نوارهایش را هم گوش دادم. می گفت آخر کار مثلاً می خواست مزد بدهد، چک را نوشت و بعد در مورد یک کتابش که منتشر شده بود، گفت الآن نظرت در مورد این چیه؟ گفتم من این را خواندم یک چیزی بگویم ناراحت نمی شوی؟ گفت نه. گفتم من در این کتاب دقیقاً فهمیدم دل تو از عقل او جلوتر است. اینجا بر اساس عقلت یک چیز هایی را گفتی که از کتاب های دیگری که با دلت گفتی هنوز عقب است به آنها نرسید است. می گفت بلند شده بود داشت چک را به من می داد، می گفت مثل اینکه سوسک شد. گفت نشست، چک دستش بود یک پنج دقیقه سکوت کرد! گفت بعد از پنج دقیقه گفت خیلی نکته ی مفیدی بود! شما تلقی کنید یک آدمی مثلاً در حد اینکه آمده بانک نوار آنجا را برای این آدم سامان دهی کند، این هم یک جایگاه خلاصه اسطوره ای پیدا کرده. کسی جلودارش نیست، آنجا تو می خواستی یک بحث عقلی فلسفی ارشادی... اصلاً آنها را برنمی تافت؛ اما درست دستش را می گذارد در آن نکته ای که باید، و درست هم می گذارد، درست، دکمه را درست فشار می دهد همان دکمه ای که باید فشار بدهد! همین است مشاور این تسلط ها را باید داشته باشد این همراهی ها را دارد، همدلی ها را دارد، مربی است واقعاً. لذا دیگر بحثش خیلی فراتر از اینهاست. چه بسا همان جا به این نکته می رسی که این کار غلط است، اما از این آدم اینجا درست است. ما پذیرفتیم در بحث آقای اسعدیان همین تلقی درستی که کلیتش درسته، نه جزئیاتش، کلیت تلقی درستش از تحول طلبه و ضرورت تحول طلبه درست است، دیگر با جزئیاتش خیلی ور نرویم؛ که این مثلاً آن دختر می آید با آن موسیقیش و چپ چپ نگاه می کند و فاصله می گیرد یا در روابطش با آن پرستار چه جوری می خواهد این فضا را ترسیم کند، شاید ما آنجا بودیم اصلاً این را مهندسی دیگر ی می کردیم. اما اصلاً در اینها ورود پیدا نمی کنیم؛ یعنی چه بسا اشتباه باشد، حتی با مبانی اشتباه! می خواهم این را بگویم از جزئیات باید گذشت و کار مربی همین است دیگر. حالا در تبیین، می شود به مجموعه ی ادبیات هایمان مراجعه کرد ادبیات هایی که درباره ی بحث مشاوره هست. یکی دیگر از ارکان مشاوره این است که مشاوره پذیر هم به تو اعتماد کند. این هم که توانستیم با آقای اسعدیان آن همراهی را بکنیم، ما یک سلوکی با هم داشتیم؛ این سلوک آن روابط را ساخت. ولی این تلقی که مجموعه کارشناسان، مشاورین نشستند حالا یک فاکس آمد، آقای فلانی دارد فیلم می سازد، برو مشاورش باش؛ و تو هم بگویی من معرفی شدم و مشاور شما هستم، این حرفها نیست. وقتی این تلقی اینجا درست باشد آنوقت می فهمید تلقی این حرفها نیست؛ یعنی باید مشاوره شونده به تو اعتماد کند، این جزء ارکان مشاوره است.


سایت مشاور فیلم: و این لازمه ی مربی بودن، همراه و همدل بودن است...


حجت الاسلام رادنیک: یعنی عرض کردم خود عنوان این سه تا را قشنگ باز کنی خیلی جزئیات و اصول فرعی از این در می آید که چه کارها را باید بکند، اینها را هم ما لازم داریم؛ یعنی به نظر من اینکه آقا چه جوری ما می توانیم در این سینما نقش ایفا کنیم؟ باید گلوگاه ها را بگیریم. گلوگاه ها کجاست؟ گلوگاه ها حلقه های زندگی هنرمندان است. آقای داودنژاد می گفت... آمده بود برای این فیلم فراری. کارشناسی بود، کارشناسی هایش را من کردم؛ یعنی یک طرح گفتگویی کردیم بعد با هم رفتیم جمکران، رفتیم آقای دکتر حسینی را ببیند و آنجا بیشتر البته میل این بود که آقای پورطباطبایی را ببیند چون از قدیم دوست بودند، شروع کرد به معرفی آقای صفایی. گفت این شیخ آمده بود، مادرم می گفت این آخوند است که این کارها را می کند؟ چی کار کرده بود؟ با بچه ها رفتند فوتبال، لب دریا بعد آنجا فیلم و عکس گرفته بودند، بعد با هم دیگر گل و گل بازی و همین جوری هم با لباس گلی توی شهر آمده بودند در خانه و در خانه هم رسیدند این شیخ شلنگ آب را برداشت، همه ی بچه ها را آب بست و جیغ وداد و اینها. اتفاقاً بعد در مسیر هم داشتن می آمدند این طور نبود که مثلاً کلاس بگذارد که دیگر مثلاً تفریحایمان را کردیم و حالا اعتمادها شکل گرفته... می گفت بحث سر جرزنی بود شیخ اصرار داشت که شما جرزنی کردید و ما آن گل را زده بودیم و ما برنده ایم و شما بازنده اید و این حرفا. بعد...


سایت مشاور فیلم: تاریخ این اتفاق هم مهم است. این اتفاق مربوط به الآن نیست.


حجت الاسلام رادنیک: بله، مربوط به سی سال پیش! بعد گفت مادرم آمد... منم از پنجره، گفت این شیخ است این کارها چیه؟ این دارد بچه ها را به آب می بندد. خب این آدم بارش را کجا می بندد؟ بارش را اینجا می بندد که آقای داودنژاد می آید با هم می رویم مسجد جمکران، آقای پورطباطبایی می خواهد بهش هدیه بدهد تاریخ تحلیلی اسلامِ مرحوم آقای آشیخ عباس صفایی را بهش می دهد. این هم نگاه می کند، تورق می کند. بحث سر این است که این آدم قابلیت دریافت و درک این را دارد، این اتفاق باید بیفتد. باید بریم در آن گلوگاه ها، آن حلقه های زندگی هنرمندان و مشاور واقعاً آن نقش مشاوره اش را نه تنها در فیلمش، در زندگیش ایفا کند.


سایت مشاور فیلم: خب تا اینجا بعد مشاورش را خیلی صحبت کردیم؛ یعنی موضوع مشاوره ی دینی فیلم بود، قید مشاور را خیلی باز کردیم و صحبت کردیم. حالا یک خورده بیاییم قید دینی بودن را، این بعد را بازش کنیم. در مورد دینی بودن هم باز تلقی های مختلفی هست. باز ما به سبک سؤال های گذشته چند تلقی را به عنوان مثال سعی کردیم بگوییم، حالا ممکن است یکی از این ها را بپذیرید بیان کنید، ممکن است باز مثل آن قبلی اصلاً یک فضای دیگر ی باز کنید. یک تلقی ممکن است این باشد که برگردیم به عوامل مشاوره، اگر مشاوره دهنده دینی باشد، مشاوره دهنده از طرف حوزه ی علمیه باشد، روحانی باشد یا از نهادی که دین را بناست پشتیبانی علمی بکند، این مشاوره ی دینی می شود. و یا یک تلقی شاید این باشد که اگر مشاوره گیرنده دنبال دین هست، آمده می گوید که این کار من را از لحاظ نگاه دین برای من بررسی کنید. اگر مشاوره گیرنده دنبال دینی کردن محصولش باشد آن وقت این می شود مشاوره ی دینی؛ اما یک نگاه ممکن است برگردد به موضوع، اگر موضوعی که صحبت می کنید یک موضوع دینی باشد آن وقت این مشاوره می شود مشاوره ی دینی. مثلاً آیا ما درباره ی نماز یا جهاد یا امربه معروف و نهی ازمنکر صحبت می کنیم یا در مورد بازی بچه ها صحبت می کنیم؟ موضوع اگر موضوع دینی باشد مشاوره دینی خواهد بود! (خب من همین جا داخل پرانتز می گویم که طبعاً این را درست نمی دانم. اصلاً خود صورت مسئله را درست نمی دانم) یک نگاه دیگری هم این است که رویکرد مشاوره دینی باشد که تبیین این مسئله را می گذاریم به عهده ی شما که رویکرد مشاوره چه منظوری می تواند داشته باشد، چه مفهومی داشته باشد. یا یک بحث می تواند این باشد که روش مشاوره دینی باشد یعنی شما در فرآیندی که تعامل می کنید یک فرآیند دینی را طی بکنید، یک فرآیند... شاید این بحث را شما تحلیل کنید به اخلاق دینی در مشاوره یا شاید یک جور دیگر تحلیل کنید این را و شاید مجموع فرآیند مشاوره را بگویید دینی یا هر پیشنهاد دیگری که شما می خواهید مطرح کنید.


حجت الاسلام رادنیک: من به نظرم می رسد که این ها همه شان در بحث مشاوره هست، مثلاً مثل بحث اخلاق مشاوره، یک مشاور باید حرمت طرف را نگه دارد، باید شأنش را نگه دارد، باید مواظب باشد که جایگاهش آسیب نبیند، باید غلط مشاوره ندهد، آنجاهایی که مطمئن نیست. این ها، به فرمایش شما اخلاق، این ها همه اش در مشاوره هست ولی در مقابل این سوال که مشاوره ی دینی فیلم چیست به نظرم این تقسیم بندی تقسیم بندی کاملی نیست و باید برگردیم به تبیین اصل مسئله. آقا ما می گوییم مشاوره، مشاوره ی دینی برای فیلم درست است؟ خب این را تحلیل کنیم می گوییم یک اثر مثل فیلم می خواهد تولید بشود ما می خواهیم این دین گریز نباشد، دین ستیز نباشد بلکه دین ساز باشد، دین مدار باشد می خواهیم در خروجی این اتفاق بیفتد. چه بسا این آدم خیلی به این چیزها باور ندارد، یعنی کسی یا فرآیندی که دارد این کار را انجام می دهد خیلی به این باور ندارد اما من وظیفه ام این است که ناظر به اثر، ناظر به مخلوق، ناظر به آن اثر خلق شده، یک کاری بکنم که یکی از این سه حالت باشد یا نباشد، دین مدار باشد که خیلی خوبه یا دین گریز نباشد یا دین ستیز نباشد. اگر با این نگاه داریم این کار را انجام می دهیم این تقسیم بندی را که فرمودید آیا مشاوره دینی فقط در موضوعات دینی باشد ، یعنی غیر موضوعات دینی را شامل نمی شود؟ یا بحث سر اخلاق مشاوره هست یا بحث روش مشاوره را می فرمایید، به نظرم این تقسیم بندی جواب گوی این سؤال نیست. البته این سؤال در جای خود درست است که آیا حتماً باید موضوع، یک مسئله از مسائل دینی باشد مثل مناسک دین: روزه، نماز، حج، این دیگر بحث ریشه دارد، دینی بودن به چه معناست؟ اما من در راستای آن سه تا لایه ای که عرض کردم که بحث هدف دین، بحث مبانی و بحث مسائل و موضوعات، این سوال را تبیین میکنم. ما این را متوجهیم که شما می توانید اصلاً یک فیلم بسازید در راستای یک مسئله و یک موضوع دینی مثل ازدواج موقت، مثل حج؛ به موضوع درست هم می پردازید همه ی احکام و مسائلش هم درست باشد اما با توجه به آن هدف، یک چیز زهر ماری از درونش در می آید یعنی این دین ستیز باشد. این اصلاً علاوه بر اینکه دین گریز باشد دین ستیز باشد، می شود دیگر... مگر به راحتی این اتفاق نمی افتد؟ این به کجا برمی گردد؟ به این مسئله برمی گردد که مرحله ی اول در نگاه کلانش، هدف دینی نیست یعنی جهت گیری، این جهت گیری دینی نیست. مرحله ی دوم حالا آن جهت گیری هم همین طوری نمی شود یک چهارچوبی می خواهد اینجا ارجاعمان به مبانی است. مثلاً تو می خواهی اینجا بحث حب خدا را مطرح کنی، نمی توانی بحث حب را با شرک آمیخته کنی هدفت هدفی دینی است اما جزء مبانیت است که شرک نباید باشد. اگر در آمدی از دل این فیلم این را درآوردی که من خدا را دوست داشته باشم اما چیزی که از دل این خدا درمی آید همراه شرک باشد، که حالا مراحل بعدی ما شرک را از این دورش می کنیم، خلاف مبانی است، این ها اصول است، نمی توانی این کار را انجام بدی مبانی این اجازه را نمیدهد. شاید در بحث احکام و مسائل به شما اجازه بدهد. در کوچه ی تنگی بود، مست بود، داشت از کوچه رد می شد رویش را کرد این طرف تا امام جعفر صادق علیه السلام او را نشناسد، حضرت گفت حتی در این حالت هم از ما رویگردان نباشید چون رویگردان باشید دیگر افتادید در سراشیبی. این به معنای مجوز دادن به مشروب خوردن نیست! می گوید حتی اگر در این حالت هم بودی دستت را نباید از دست من بکشی. این را می توانی مجوز بدهی اما اینکه خدا را دوست داشته باشد همراه با شرک، مبانی این اجازه را نمی دهد؛ یعنی اینجا جهت تو، هدف تو درست است ولی مبانیت مبانی درستی نیست لذا به آن هدف هم نمی رسی. حالا بعد از این می رسیم به مسائل و بحث موضوعات. که مشاوره ی دینی در این سه تا لایه قرار می گیرد... مثلا در مورد روابط زن و شوهر که مبتنی بر تعالیم و حقوق الهی باشد ما کمک کنیم یک چیزی را از روابط زن و شوهر اینجا نشان بدهد که ما را می تواند ارجاع بدهد به حقوق الهی. هیچ تصریحی هم نمی کند مثل این موارد که نباید ظلم کند، نباید مسئولیت ناپذیر باشد و خیلی از چیزهای دیگر. پس اول جهت، بعد مبانی بعد می رسیم به موضوعات و مسائل. حالا چه بسا از این طرف موضوعات و مسائل باشد ولی آن مبانی و آن جهت درونش لحاظ نشود، مراعات نشود، اصلاً این هم یک فیلم دینی نیست. علی القاعده مشاور اینجا کارش فقط این نیست که نگاهش ناظر به بحث موضوع باشد. لذا اگر بخواهیم بگوییم دینی کردن فیلم چیست؟ آن مشاوره ای که می خواهد فیلم را دینی کند چیست؟ آیا صرفاً موضوع را دینی کند؟ می گوییم نه. صرفاً آیا روش، اخلاق، آداب؟ نه آنها فرع قضیه ا ست، اصل قضیه این سه تا لایه است. توجهش به این سه تا لایه باشد، در مشاوره برای دینی کردن فیلم، آن جزئیات دیگر ذیل این ها قرار می گیرد که به عنوان یک مسلمان، به عنوان یک مؤمن، به عنوان یک کسی که رسول است، حتی بیشتر از این ها، یعنی اینجا مشاور جایگاه رسول را دارد می گیرد، رسالت دارد! لذا فراتر از یک انسان، فراتر از یک مسلمان، فراتر از یک مؤمن از حق و حقوقش، از خیلی از چیزهای دیگر باید بگذرد، باید پیش بینی کند، تمهید داشته باشد، مجموعه ای از این ها. این ها دیگر برمی گردد به بحث مباحث فرعی که ذیل این سه تا هست.


سایت مشاور فیلم: یک نکته داخل این ها بود و فکر می کنم صحبت شد، اما به خاطر یک ویژگی من این را دوباره مطرح می کنم. در بحث اول گفتگو شد که مشاور با همدلی و مانند یک مربی با پذیرنده ی مشاوره رفتار می کند و گاهی پذیرنده را در جهان خودش راهنمایی می کند همان جا یک پله می آید، گاهی جهانش را دست کاری می کند، گاهی الگو هایی به او می دهد که خودش حرکت کند. این بستگی دارد که مربی چه تشخیص بدهد و...


حجت الاسلام رادنیک: بله و متربی در چه جایگاهی و در چه سطح روابطی با این مربی باشد...


سایت مشاور فیلم: بله. اینجا وقتی این صحبت ها را می کنیم ما ظاهراً با قید مشاوره سر و کار داریم؛ اما کسانی بودند در برخوردهای ما همین قید را، دینی بودن مشاوره گرفتند؛ یعنی گفتند که شما این رفتار درست را داشته باشید و یک مربی درست باشید، این رفتار درست را انجام بدهید، آن وقت شما یک مشاور دینی هستید. من اگر ادبیات شما را درست درک کرده باشم شما این را تفکیک می کنید، می گویید نه، آن بحث دینی بودن در قالب روش بود.


حجت الاسلام رادنیک: آن اخلاق مشاوره است. اخلاق مشاور، یک مشاور دینی چه اخلاقی باید داشته باشد...


سایت مشاور فیلم: اما وقتی ما در مورد قید دینی صحبت می کنیم، یک پلی می زنیم به محتوایی که می خواهیم...


حجت الاسلام رادنیک: یک پلی می زنیم به اثر، فراتر از محتوا، یک پلی می زنیم به اثر، اثری که می خواهد خلق بشود. می گوییم این اثر محتوایش، رنگ، بو، حس، فرم همه چیزش باید به طرف دینی شدن باشد.


سایت مشاور فیلم: جامع نگاه کنیم برای قضیه، این تلقی ببینید از گفته های شما درست است یا درست نیست؟ اگر جامع نگاه کنیم ما می توانیم یک بار دینی بودن را در فرم و قالب و روش و فرآیند مشاوره ببینم؛ آن صحبتی که اول شد. مربی باش، همدل باش و دستت را روی دکمه ی درست بذار.


حجت الاسلام رادنیک: بله.


سایت مشاور فیلم: یک بار می توانیم این را در خود اثر و محتوا ببینیم، یعنی با ترتیب، جهت و اهداف دینی را سر جا بگوییم. مسئله ی دومی که گفتید مبانی را درست بگوییم و بعد موضوعات و مسائل را درست سر جا بگوییم. همین طور است؟


حجت الاسلام رادنیک: بله درست است. البته این طرح حوزه ی دوم مهم تر از حوزه ی اول است؛ یعنی اینکه آقا ما می خواهیم اثرمان یک اثر دینی باشد. اولاً باید توجه داشته باشی چه چیزی این را دینی می کند یا این را از دین ستیزی دور می کند یا این را از بی توجهی، دین گریزی دور می کند، چه چیزی؟ مسئله ی دوم این است که این را باید به نحو دینی انجام بدهیم. نمی شود که به طرف رشوه بدهی، نمی شود با طرف بازی کنی، طرف را وابسته ی خودت بکنی، مرید مرادی دربیاوری، و از آن چیزها، بعد وسطش را بگیری. یا مثلاً یک جورایی تسخیرش کنی که این کار را انجام بدهد اونم به خاطر دل شما و نه آن اصول، یا به طرف اعتراض کنی یا طرف را تهدید کنی اگر کار مورد نظر را نکنی یک کاری می کنم در حوزه حکم اعدامت را صادر کنن. طرف می گوید بابا غلط کردیم، ببخشید من همین کاری را که می خواهید انجام می دهم! به نتیجه باید رسید اما باید با روشش برسی! منتها آن در مرحله ی اول است، یک مشاور علی القاعده این ها را دارد. یک مشاور به عنوان مسلمان، به عنوان مؤمن، به عنوان رسول این ها را علی القاعده دارد یعنی ما تلقی مان این است که این ها را بلد است، این ها را متوجه است، درست انجام می دهد. حالا همه ی این ها برای چیست؟ برای اینکه این اتفاق ها در اثر بیفتد. لذا موضع دوم یعنی توجه به هدف دین، توجه به مبانی، توجه به مسائل و موضوعات در آن اتفاق مؤثرتر است.


سایت مشاور فیلم: یک نکته ای گفتید که برای من جالب بود، مشاور به مثابه ی رسول. این به نظرم می آید که یک کمی تبیین می خواهد. اگر مشاوره این جوری ببینیم دو تا چیز به آن حمل می شود لااقل الآن که دفعتاً بهش فکر می کنم، روی این موضوع مطالعه نکردم: یکی این است که مشاور ابداً نباید در پی اجر باشد، یعنی نباید دنبال مزد باشد، اگر دنبال مزد باشد دیگر رسول نیست. یکی دیگر هم اینکه عرصه ی مشاوره را از فیلم خارج می کند به آدم ناظر می کند؛ یعنی فکر می کنم اگر مشاور رسول است دیگر فکر نمی کند که فیلم دینی شده یا نه! فکر می کند که حالِ این فیلم ساز دینی شده یا نه؟ یعنی فیلم هم حتی غیردینی بشود، اصلاً مهم نیست! این رسول فکر می کنم دیگر اصلاً یک چیز بیشتری می شود؛ یعنی یک چیز بسیار پرمسئولیت و بسیار اعم تر یعنی ناظر به آدم شدن؛ یعنی فکر کنیم که حالا این موقعیتِ فیلم بهانه ای شده که به قول امروزی ها دیالوگ آغاز بشود، خیله خب دیگر حالا بگذارید دیالوگ آغاز بشود. اینکه فیلم چه قدر دینی بشود می شود مسئله ی فرعی! اینگونه است؟


حجت الاسلام رادنیک: نه؛ اما اصلاً در مبنای این نگاه این هست. مأموریت این است که این کار، این اثر، این اتفاق، باید مبتنی بر آن سه تا لایه، درست اتفاق بیفتد. حالا این چه جوری می تواند اتفاق بیفتد؟ برمی گردد به آن مسئله ی بنده خدا که یک بار گفتگو کردیم، طرف می گفت به خاطر زنم با مادرم مشکل داشتم و اینها... یک کسی تجویز داد که خب حالا برو زنت را طلاق بده مادرت راضی باشد، رضایت مادر واجب، طلاق همسر مکروه! طلاق بدهد، نظر مادرش را جلب کند! می گفت بعداً آقای مصباح را دیدم گفت بابا این حرفا یعنی چی؟ من اینها را نمی دانم، ببین مبانی چه می گوید؟ می گوید هم باید خانوادت را حفظ کنی و هم باید رضایت مادرت را جلب کنی. این کار مهم را نباید تعطیلش کنی. حالا برو درستش کن، به من ربطی ندارد برو پیدا کن ببین چه جوری قرار است این صحنه را اداره کنی که هم رضایت مادر را جلب کنی و هم خانواده را حفظ کنی، این کار درست باید روی زمین خدا اتفاق بیفتد؛ اما این به این معنا نیست که تو تماماً توجهت به اثر باشد لذا در بحث قبلی گفتگو شد که آقا حالِ مشاوره شونده و اینکه در چه جایگاه و روابطی با مشاور هست؟ آیا تأثیر دارد در آن سطح مشاوره ی تو؟ یعنی چی؟ همان چیزی که عرض کردم. مثلا در شرایطی مشاور می گوید این آدم حالش اصلاً خوب نیست. نمی شود با این اصلاً آن لایه های مسائل و مبانی را آمد، اینجا فقط تنها چیزی که می تواند اتفاق بیافتد این است که احتمالاً چیزی از هدف بیاوری. حتی خود هدف هم نمی توانی بیاوری. اینجا باید یک کاری بکنی که این را در راستای هدف قرار بدهی. حضرت ابراهیم با آتش پرستان، با ستاره پرستان، با خورشیدپرستان مواجه شد چی کار کرد؟ ایستاد و گوش کرد آخرش یک سؤال درستی را کاشت. دید که اینها را نمی توان به این طرف توجه داد که این بیایند خدای احد و واحد را بفهمند اصلاً مشرکانه دارند حرف می زنند؛ اما باید این را به این توجه بدهی که فلانی داری اینجا متعصبانه می روی جلو. این فرآیند نتیجه اش این نیست. اگر می خواهی نتیجه داشته باشد باید سؤال را اینجا مطرح کنی، که ثم ماذا؟ یعنی آن کاری که حضرت ابراهیم آنجا می کند، همین سؤال نقطه ی شروع هدایت می شود. خلاصه، تمام توجه مشاور به سوی اثر است؛ یعنی باید تمام تلاشش را بکند آن اثر... یعنی آن جهت گیری کلان در آن لایه ها را می گویم! در آن جهت گیری کلان باشد، مثلاً قرار است به یک آدم مسیحی مشاوره بدهیم. او نگاهش مبتنی بر تثلیث است. در خود فرآیند هم این را دارد نشان می دهد. در فرآیند باید یک جوری کار را انجام داد که رد پای توجه به توحید درونش باشد.

حالا در ادامه ی این، علی القاعده این از فیلم ساز می گذرد، از هنرمند می گذرد. اینها باید حالشان خوش باشد؛ یعنی تمام توجهت این است که بابا آنها هیچی. اولین کار این است که فیلم ساز حالا یک فرصت گفتگویی پیش آمده حال این آدم بنده خدا را تو درست کن، بله این درست است؛ اما مشاور صرفاً برای این کار نیامده، این هم هست. مشاور برای این آمده است که آن اثر درست بشود، قرار است آن اثر دست به دست بچرخد و باید آن اثر در آن جریان کلیش یا در لایه هاش درست باشد، که ما را ببرد به طرف آن اتفاقی که ما می خواهیم. بله، حالِ این هم باید خوب بشود.


سایت مشاور فیلم: در واقع شما خوب شدنِ حالِ این را گذر می دانید؟


حجت الاسلام رادنیک: بله. گذر می دانم و این به معنای انقطاع از تأثیر در اثر نیست. این دیگر برمی گردد به مشاور.


سایت مشاور فیلم: من می گویم که مرحوم آقای صفائی که مثالش را گفتید، چه کار کرده بود؟ روی کدام فیلمِ آن فیلم ساز تأثیر کرده بود؟ هیچ چیز! ولی الآن سی سال گذشته و این هم تحت تأثیر حاج آقا می رود و فلان کار را می کند.


حجت الاسلام رادنیک: نه خیر. در خیلی از فیلمها تأثیر گذاشته بود. خود داودنژاد می گفت من بخشی از دیدگاهم در بحث فیلم نیاز برمی گشت به این روابطم با آقای صفایی.


سایت مشاور فیلم: باشد. من می گویم یعنی حاج آقا آن موقع هدفش فیلم نیاز نبوده!


حجت الاسلام رادنیک: فیلم نیاز نبوده؛ اما در قضیه ی فیلم روز واقعه آقای اسدی بود، در ساوه داشتند می ساختند. می گفت پنج شیش شب وسط کار آمده بود اصلاً کات داده بود، آمده بود پیش ایشان. می گفت از شب تا صبح صحبت کرده بودند با هم. حالا کسی اینها را ثبت نکرده ولی این رفت وآمدها هست یعنی این هم هست. یک وقتی طرف با اثر می آید، یک وقتی هم مشاور با طرف همراه می شود، با هم سلوک می کنند. آقای صفائی و آقای داودنژاد با هم سلوک میکردند. می گوید پاشو بیا آنجا، برویم شمال. سلوک می کنند، می گوید فلان فیلمم را دیدی؟ مثل اینکه مصاحبه کرده، نظرش را درباره ی آن می پرسد؛ اما یک وقتی نه، می گوید بیا در مورد این اثر، در مورد این فیلم نامه به من مشاوره بده، شما دیگر تمام تلاشت را برای اثر میکنی نمی گویم این هدف گذاری که می کنی محقق می شود یا نه؟ من می گویم اینجا تمرکزت روی اثر اولاً و بالذات هست ، حالا چه بسا نپذیرفت.


سایت مشاور فیلم: یعنی در واقع این رسول الآن متمرکز چه کاری است؟ این رسول الآن متمرکز این آدم است یا متمرکز این محصول است؟ اینکه متمرکز این محصول است منافاتی ندارد که روی این آدم دارد کار می کند؛ اما کار مشاور، محصول است...


حجت الاسلام رادنیک: من می گویم. بین این دوتاست؛ یعنی چی؟ یعنی اینکه کار را درست کند. اگر این منجر به این بشود که این آدم بِبُرد، منجر به این بشود که این آدم بی اعتماد بشود، منجر به این بشود که این آدم روی برگرداند، اگر این اتفاق منجر به این بشود، نباید اینطور بشود. حالا اگر آن کارِ حال خوب کردن، منجر بشود که اینجا اینجور بشود اینها قابل جمعند، اینها را باید جمع کرد؛ این هم که خروجی می شود آن خلق آن آدم، به طرف هم می گوید، می گوید آقا این کار را اینجا انجام می دهی من نمی تونم ازش دفاع کنم. تا آنجایی که می تونم از آن دفاع می کنم، ولی این کار کار غلطی است، چرا؟ چه بسا آن روابط باشد، می گوید خب پس چی کار کنم که نه آن چیزی که من می خواهم بشود نه آن خطاهایی که تو می خواهی بگویی محرز بشود؟ حالا این مجموعه روابط است در بین این دوتا، نه می توانی به خاطر این کار به آن یک آسیبی بزنی، آن را منقطع کنی؛ نه می توانی به خاطر او، اثر را ول کنی باید جمع کنی این حد مقام مشاوره است دیگر.


سایت مشاور فیلم: خب رسید به سؤال بعدی ما! اینکه ما کی به یک استقرار و اطمینانی برسیم که مشاوره تمام شد؟ این را هم از جهت مشاوره گیرنده سؤال می کنم هم از جهت مشاوره دهنده. این صحبتی که همین الآن شد یک بعدی از مشاوره دهنده را گفت به این معنی که مشاوره دهنده بگوید که خب الحمدلله من در مشاوره به آنجایی که باید می رسیدم، رسیدم. دو تا مسئله به نظرم لااقل اینجا مطرح شد برای پاسخ به این سوال، یک بحث این است که موضوع مشاوره محصول بود پس باید تأثیراتی را روی محصول حس بکند. یک بحث این است که راه، رسیدن به خود این شخص بود و تغییرات را برای حرکت در آن شخص باید حس بکند؛ یعنی صحبت این بود که گفتیم که این مشاوره صرفاً کارشناسی یا صرفاً نظارت نیست که فقط یک جمله یک گزاره، یک آموزه را بگوید این دارد همراهی می کند، همدلی می کند، نقش مربی را دارد این مربی باید ببیند که متربی به آن تغییر مطلوب رسیده یا در مسیر قرار گرفته. به نظر می آید این دو بحث از طرف مشاوره دهنده مطرح شد. اما از طرف مشاوره گیرنده صحبتی نکردید! حالا شما در جمع بندی این را بگویید کی باید به این سکون و اطمینان برسیم که خب مشاوره مان به اتمام رسیده؟


حجت الاسلام رادنیک: در مشاوره دو تا اصل هست... اصل های دیگر هم هست، این دو تا اصل خیلی مهمند یکی اصل مقبولیت است، یکی اصل تدریج. من می گویم که ناظر به فیلم ساز این لاینقطع است، همین جوری ادامه دارد، رابطه رابطه ی رسول است. ولی ناظر به اثر با توجه به این دو تا اصل در یک حدی دیگر برمی گردد به آن که مقبولیت تا کجاست؟ پذیرش تا کجاست؟ بحث تدریج است. یک حد یقف را باید مشخص کنی به آن رضایت بدهی. با یک فیلم ساز به اینجا می رسد که شما بیا این فیلم را نساز، فردای قیامت، شب اول قبر چه جواب می خواهی بدهی؟ اصلاً می گیرد می گوید آقا من نساختم. اینجا دیگر اصلاً موضوع را از ذهن این آدم می کَنی؛ یک وقت نمی توانی، می گویی فلانی اینجایش را این جوری نساز. این بسته با این است که با توجه به این دو تا اصل تا کجا می شود این کار را جلو برد. لذا هر مشاوره کننده ای ناظر به هر کار باید یک مهندسی داشته باشد، استراتژی باید داشته باشد. هم طرح داشته باشد، هم مهندسی داشته باشد یعنی معماری بلد باشد که بتواند این را انجامش بدهد، بتواند این را درستش کند، درش بیاورد یعنی ما الآن فیلم نامه را می خوانیم مثلاً می گوییم یک شخصیت اینجا اتفاق بیفتد، یک داستان فرعی اینجوری شکل بگیرد، جهت گیری نتیجه ی داستان، اوج اتفاق هم اوج درام هم اینجا باشد... این می شود، این طرحی است، این استراتژی است، ناظر به کار است. یک وقتی هم ناظر به معماری است، این باید ایجاد بشود، چی کار باید بکنیم؟ ما باید زانو به زانو با هم بشینیم، با هم دیگر گپ بزنیم. آن گپ زدن او را متقاعد می کند، باید متقاعد شدن همین جوری ادامه پیدا بکند. البته زیرساخت ها متفاوت است، یکی می آید از یک خانواده ی متدین و مذهبی و با یک فضای مناسکی بار آمده، این را می گیرد، حالا شاید آن یکی خیلی اتفاقی برایش نمی افتد، نمی گیرد، طول می کشد تا آن اتفاق. لذا ناظر به این دو تا اصل باید ناظر به این دو تا موضع، لحاظ بشود. علی القاعده در مشاوره گیرنده لاینقطع است، همین جوری ادامه پیدا می کند، باید دنبال توسعه ی مقبولیت و توسعه ی این اثرگذاری باشیم ولی در اثر باید یک حد یقفی تعریف کنیم که به آن تمکین کند.


سایت مشاور فیلم: صحبت هایی که تا اینجا شد، صحبت هایی کلان و اصول اساسی بود، حرف های کاملاً بالادستی در رابطه با مشاوره و در این حد کلان سرایت داشت برای همه ی مشاوره ها و همه ی افرادی که این مشاوره با آنها برقرار میشود. حالا می خواهیم یک وجه تمایز بین مشاوره گیرنده ی سکولار حالا به معنی حداقلیش یا حداکثری... و مشاوره گیرنده ی دینی قائل بشویم. بگوییم که شما با همین اصول اساسی که گفتید کسی به شما مراجعه می کند، می بینید که این بی تفاوت است نسبت به دین، دین گریز یا ای بسا حتی دین ستیز است. یک بار هم یکی برای شما مراجعه می کند می بینی خیلی هم خودش اصلاً دنبال دین می دود، اهل این حرفاست، در این نگاه های کلان و اصول اساسی ما تفاوت رفتار با این دو تا را نمی توانیم اینجوری پیدا کنیم. اینها برا دو تاشون هم ظاهراً یک جور سرایت دارد.


حجت الاسلام رادنیک: من پس دو تا اینجا مسئله بگویم، یکی ناظر به اینکه یک وقت مشاوره ما به عنوان یک سلوک است، یک وقت مشاوره به معنای یک فن. این دو تا را هم باید از هم جدا کنیم. ببیند این چیزی که می گویید دیگر اصلاً نمی شود برای این سازمان چید. این شد یک حالت... باید برای این خانقاه زد و درویش پرورش داد و... یعنی این به عنوان سلوک است. اساس مشاوره این است، ولی این را می خواهیم به عنوان فن یاد بدهیم، می خواهیم تقسیم بشویم، می خواهیم مأموریت ها را انجام بدهیم، اینجوری سخت است! نمی شود برای این سازمان چید. آن وقت دیگر مشاوره به عنوان فن است، آن وقت این تنزل ها اتفاق می افتد، باید اینها... این سلوک ها باید تبدیل به فن بشود و این فن ها باید استاندارد بشود و این ها باید آموزش و نظارت و ارزیابی و کنترل بشود که درست انجام بشود. یک بحث این است، بحث ما یک بخشیش ناظر به این بود؛ یک بخشیش هم ناظر به این است که آن عنوان مشاوره که عنوان انسانی است، قطعاً می دانید در مبانی ما بخشی از فرآیندهای دینی همان فرآیندهای انسانی است. بله ما در عنوان مشترکیم؛ اما در حوزه های بالادستی که یک کسی احساس رسالت کند، در هیچ نگاه انسانی این اتفاق نمی افتد، اصلاً با عنوان انسانی قابل فهم نیست. وقتی می روی موضع جایگاه رسول را تبیین کنی دیگر اساساً از نگاه انسانی فراتر می روی؛ اما خب دیگر هم پوشانی دارد دیگر. حوزه های دینی با حوزه های اینها... در نقطه ی شروع تا یک جایی حوزه های انسانی است، هم پوشانی دارد. در جهت و در نحوه و مقدار و عمق و گستره، اینجا دیگر اصلاً قضیه ی صورت بندی مسئله عوض می شود. خب همین هم در گفتگوها بوده. می شود اینجا را فاصله گذاری کرد، اینجا هر رسولی هم برد ندارد. لذا باید رسولی از جنس این آدمها باید بیاید که آن هم اقتضائات خودش را دارد.


سایت مشاور فیلم: در این فصل سؤالات ما تموم شد. ممنون که وقت گذاشتید و حوصله کردید.