بی شک همگان بر این باور نائل هستند که حقیقت لایه های معرفتی دارد و بیان حقیقت در زبان هنر و سینما بس پیچیده تر است. بذل توجهی عمیق روشن میگرداند که این راه سخت بی همراهی دلسوزانه، صعب و مستصعب است و معرض خطر و البته ضرورت مشاوره در همه ابعاد آن امر پوشیده ای نیست که نیاز به تبیین و تعلیل داشته باشد. آنچه باید مورد مداقه اهل نظر در عرصه سینما و رسانه باشد این است که مشاوره در واقعیت موجود سینمای ما با یک رویه ساختار یافته فاصله دارد و به طریق اولی مشاوره دینی فیلم و فیلم نامه مهجورتر است. در فرایند تولید محصولات سینمایی اگر تعهد و دلسوزی متولیان امر، نیاز به مشاوره و خاصا مشاوره دینی را نمایان کند، اما نبود سازوکار ارتباطی و رویه های ساختارمند وصول به این مهم را سخت و ناپیمودنی میکند. این سایت بر آن است که گامی اولین در این عرصه بردارد تا شاید با بذل عنایت هنرمندان اندیشه ورز و متولیان امر در آینده شاهد عمومیت امر مشاوره و خصوصا مشاوره دینی برای هنر و سینما باشیم. طبیعت هر کاری این است که همواره با مشکلات و کاستی هایی مواجه است و ما خود را مبرا از این امر نمیدانیم اما کاستیها آنگاه که حرکتی نوپا باشد بیشتر و شدیدتر خواهند بود. یکی از مشکلات اساسی در این مسیر نبود ادبیات علمی مدون و قابل اتکاء است. مشاوره ادبیات علمی فراوانی در موضوعات مختلف دارد، در تولید علم مانند پایان نامه ها، در علوم تربیتی، در عرصه های اقتصادی، سیاسی، بحث مشاوره بحث مسبوق به سابقه ی زیادی هست و غنای علمی آن بسیار. همچنین است خود فیلم و فیلم نامه و رسانه که هم ادبیات علمی دارد و هم عالمان درخور، از فیلمنامه نویسان تا کارگردانان و خالقان تصویر و هنرمندان نقش آفرین. اما امر مشاوره در حوزه هنر و فیلم چنین نیست و از این بعد حرمانی جانکاه دارد. این واقعیت ما را برآن داشت که در رفع این نقیصه تلاش مضاعف داشته باشیم. اما این را هم به خوبی واقفیم که تولید ادبیات علمی نه ازعهده این سایت برمیآید و نه ما در مقام گزافه گویی برآمده ایم، بلکه راهی را برگزیده ایم که متناسب و عملی و به اندازه توان باشد. اولین و موثرترین اقدام در این راستا البته همراهی اساتید قابل اتکاء و توانمند است که در این راه توفیق یار ما شد و خدا را شاکریم. اما گام بعدی سعی در تدوین و تحریر انباشته های علمی ایشان بود تا به زعم ما پیش نویس ادبیات علمی در حد و اندازه ما باشد. که انجام مصاحبه هایی مستمر با پرسشنامه هایی حرفه ای و با عقبه تئوریک مستحکم، عملی ترین و سریع ترین راه برای حرکت در پی این مقصود بود. مجموعه پیش رو در این بخش سایت نتایج تلاش ما در انجام این مصاحبه ها است که امید داریم مفید فایده درخور برای علاقه مندان باشد. در این مصاحبه ها سعی برآن بوده که از بحث فیلم و فیلم نامه و بحث خود مشاوره احتراز شود و تمرکز گفتگوها بر مشاوره ی دینی برای فیلم باشد. لذا موضوع کلی این مباحثات مشاوره دینی فیلم و مسائل پیرامون آن است هرچند در گفتگوی شفاهی گریزی از مسائل در حاشیه این نیست. در این مسیر سعی کردیم که از مجموعه سوالاتی بهره مند شویم که بتواند سیری عالمانه در مطالب مورد نیاز در باب مشاوره دینی فیلم داشته باشد. طبعا شروع این مجموعه از کلیات و مدخل ادبیات علمی این عرصه خواهد بود که البته در ادامه بنا بر این است که گفتگوها تا جزئی ترین مسائل مورد نیاز ادامه یابد و در این راه حدی برای خود نمی شناسیم. در این مرحله پرسش های ما در شش فصل طبقه بندی شده است: فصل اول به شناخت مشاوره می پردازد و سعی در بازشناسی این معنا از امور مشابهش دارد. فصل دوم از ضرورتها بحث می کند و فصل سوم از اصول کار و باید و نبایدهای آن. در فصل چهارم سوال از پیشینه های معرفتی لازم برای مشاور داریم که به چه دانش هایی در هنر و سینما و در حوزه دینی باید مسلح باشد. در پنجمین فصل فرصت ها و موانع در محیط را سوال می کنیم تا ادامه به واکنش ها و چند و چون پذیرش ها بپردازیم و در نهایت از رودرویی در امر مشاوره را با فرصت امروز بشریت به چالش می کشیم تا از مواهب و کاستی های هرکدام از مشاوره چهره به چهره و فضای مجازی درک کاملتری بدست آید. طبعا در هر گفتگو تنها در بخشی به این موضوعات پرداخته خواهد شد لیکن سعی جدی ما این است که از هر استادی در استمرار گفتگوها بهره ببریم به آن امید که کل مباحث را مرور کرده باشیم. امیدواریم که این تنفس علمی، هم در تدوین ادبیاتی مثمر گامی مفید باشد و هم موجب شادابی و نشاط در عملیات مشاوره ای باشد که این سایت برای آن عرضه شده است.

انتهای مقدمه
سایت مشاور فیلم: بسم الله الرحمن الرحیم
تشکر می کنم از خدمتتان. قبول زحمت فرمودید، قدم رنجه کردید. عرض کنم که این مصاحبه ها برای سایت مشاوره ی فیلم هست. این سایت بناست در مورد مشاوره برای فیلم نامه نویسان و فیلم سازان ارائه ی خدمات بکند. ما در فرآیند چینش مقدمات این کار، یکی از مسائلی که باید مدنظر قرار می دادیم ادبیات علمی برای مشاوره ی دینی فیلم بود. حالا تأکید می کنم مشاوره ی دینی فیلم، چون ادبیات علمی برای مشاوره به وفور هست. ادبیات علمی برای مشاوره ی دینی هم در حوزه های دیگر مانند روانشناسی، علوم تربیتی تا حدی هست. ادبیات علمی برای مشاوره ی فیلم خیلی کم است، برای مشاوره ی دینی فیلم ما ندیدیم. حالا این ندیدیم را حمل نمی کنیم بر اینکه نیست. این هم که می گوییم ادبیات علمی، شاید افرادی هستند که از طلاب آشنا به حوزه ی فیلم که مشاوره های خوبی می دهند ولی ادبیات علمی به این معنا که یک حوزه دانشی باشد مانند همان اتفاق هایی که در مشاوره های علمی مثل پایان نامه ها یا مشاوره های روانشناسی که چهارچوب دارد، ساختار دارد، خود فرایند مشاوره تدریس می شود ، قابل پیگیری علمی هست، یک چنین چیزی ما در این حوزه سراغ نگرفتیم. برای اینکه مشاوره ها به صورت کامل تری انجام بشود علاوه بر اینکه ادبیات علمی را نیاز داریم، در جریان بودن و پویا بودن ادبیات علمی را هم نیاز داریم، نیاز به یک شادابی علمی در این حوزه داریم. یکی از راه کارهایی که ما اندیشیدیم برای این کار، یک سری مصاحبه های مستمر با دوستانی هست که فکر می کنیم در تولید ادبیات علمی و در شادابی و در جریان بودن ادبیات علمی می توانند کمک بکنند در این راستا یک پرسش هایی تهیه کردیم به عنوان پیش نویس و مقدمه ی کار، که شروعی بشود برای این مصاحبه ها و این صحبت ها تا در ادامه از دل همین مصاحبه ها ما بتوانیم دوباره به نکات جدیدتری برسیم و این کار را مستمر ادامه بدهیم هم به یک ادبیاتی برسیم در آینده و هم یک مجموعه ی اندوخته ی خوبی می تواند از این اینها بعداً جمع آوری بشود. این پرسش ها را در فصولی طبقه بندی کردیم که البته این فصول هم یک چیز یقینی و قطعی نیست و استحسانی، استقرائی ما بود، تصور کردیم که اینها فصول مناسبی هستند ولی آیا اینکه کافی هستند؟ هیچ دلیل برای این نداریم و حتی ممکن است خود این فصل بندی ما را، چهارچوب پرسش های ما را، شما به هم بریزید و بگویید که این درست نیست و در مورد همین صحبت بکنید یا در مورد هرکدام از این سؤالا ممکن است صحبت بشود، حالا شما اگر مطلبی دارید مقدمتاً یا هر طور صلاح می دانید بفرمایید.

حجت الاسلام داودآبادی: بسم الله الرحمن الرحیم
من تشکر می کنم از اینکه بنده را دعوت کردید. من خودم را در این حد و اندازه نمی دانم ولی حالا یکسری نکات و دغدغه هایی در ذهن خودم هست آنها را منتقل می کنم، احتمالاً برسد به آن بخشی که فرمودید بازخوردهایی که مشاوره گیرنده ها دارند، ذهنیتی که مشاوره دهنده ها دارند، احتمالاً در آن بشود بحث کرد. نکته ی اولم این است که ظاهراً تدوین این سؤال ها و این فصول و حتی راه اندازی این سایت مبتنی بر یک پیش فرض است که این پیش فرض را اول ما بحث بکنیم ببینیم واقعاً یک همچین چیزی وجود دارد یا ندارد. آن پیش فرض این است که الآن تقاضا برای درخواست مشاوره به حدی است که این ضرورت را ایجاب کرده که ما یک سایتی را راه اندازی کنیم، یک عده مشاور را شناسایی بکنیم و خدمات مشاوره بدهیم. در صورتی که من روی این پیش فرض ها بحث دارم و فکر می کنم که چنین چیزی اصلاً نیست و اتفاقاً همه دارند فرار می کنند یا حتی بگوییم که فکر می کنند ما مانع کارشانیم یا قرار هست چوب لای چرخ تولیدشان بگذاریم، اصلاً اینها کی هستند؟ برای چه ما باید از اینها مشاوره بگیریم؟ این پیش فرض را فکر می کنم باید یک کم منقحش بکنیم که واقعاً چه شده که ما احساس کردیم یک همچین ضرورتی وجود دارد که برویم به سمت طراحی سایتی و جمع آوری مشاورین یا شناسایی مشاورین، تولید ادبیات علمی و از این چیزهایی که فرمودید. اول روی این بحث بکنیم که واقعاً این پیش فرض آیا وجود دارد؟ آیا تقاضایی بوده؟ یا نه، ما می خواهیم برای خروج از انفعال بیائیم بگوییم خب یک همچین ادبیاتی وجود دارد، یک همچین تخصص هایی وجود دارد، آی فیلم سازا! مثلاً شناسایی کنید! بشناسید! تشریف بیارید!

سایت مشاور فیلم: ما در ذهنیت خودمان این پیش فرض را نداشتیم من یک مقدمه ای عرض کنم ما یک ویژگی برای مشاور قائل هستیم به این معنا که مشاور با ذهنیت طرف، با جهان فکری طرف همراهی می کند و از آن سو کمتر کسی اساساً این اجازه را می دهد که یکی بیاید داخل جهان فکری اش بشود. وقتی که واکنش این است که مشاورین از حد کارشناس بیشتر نیایند و کسی را به جهان فکری خودشان راه نمی دهند، خصوصاً در حوزه های دینی، در حوزه های مکتبی، ما یکی از سؤالاتمان در این بخش این است که برای این باید چه کاری بکنیم؟ یعنی می خواهم عرض کنم که نه تنها این پیش فرض را نداریم بلکه رغبتی الآن آن طوری نمی بینیم، رغبتی جدی نمی بینیم، بلکه یک ذهنیت اینطور هم داریم که یک مقدار هم استنکار هم هست...

حجت الاسلام داودآبادی: بله. الآن در عالم واقع آن کسی که مثلاً کار دینی می خواهد تولید کند، چون خواه ناخواه سینما صنعت است، بخواهیم یا نخواهیم تجارت است، به دنبال اقتصادش است، دنبال گیشه است، با همین دو دوتا چهارتایی که می کند، میبیند که در چنین ادبیاتی جواب می دهد. به خاطر همین اگر هم بخواهند اسم مشاور بیاورند، اسم کارشناس بیاورند، می روند سراغ یک آدمی که اسمی دارد، رسمی دارد، برند است، که می تواند از قِبَل آن اعتبار کسب بکند ولو اینکه اصلاً گوش به حرفش نداده یا سرکارش گذاشت باشد. کما اینکه تا الآن تجربه این طوری نشان داده که وقتی که می روند وارد این جور وادیها می شوند تنها چیزی که ما می بینیم فقط اسم آن طرف است و یک سری منابعی که مثلاً ایشان معرفی کرده، آنها هم اصلاً استفاده نکردند. اصلاً آنها کار خودشان را انجام می دهند و این هم کار خودش را انجام می دهد. این جور نیست که به قول شما وارد جهان فکری کارگردان، تهیه کننده، نویسنده بشود و بتواند آن اثربخشی مثبت را داشته باشد. پس در درجه ی اول به نظر من فکر بکنیم که تعامل این جمع مشاورین با تولیدکننده ها و سازندگان و جریان سینما چگونه است؟ این تعامل چگونه باید برقرار بشود، روی این نظر بحث شود تا اینکه حالا ما بیائیم یک ادبیاتی را تولید بکنیم. شاید الآن ما گمان کنیم یک ادبیاتی تولید بکنیم، دستمان پر بشود، بعداً روی این تعامل مینشینیم فکر می کنیم، حالا چطور تأثیر بگذاریم؟ چطور...

سایت مشاور فیلم:نه! نه! همین تعامل بخشی از همین عملیات است...

حجت الاسلام داودآبادی: همین است. بله؛ که چگونه ما بتوانیم اثربخش باشیم، چطور بتوانیم با هنرمندان... یکی از چیزهایی که حالا من به نظرم می رسد که ما باز هنوز آن را پیش فرض بحث داریم، به نتیجه نرسیدیم، ولی فرض می گیریم که حالا یک همچین چیزی هست و می شود یک جورایی تعامل برقرار کرد، برای اینکه بهبود ببخشیم این تعامل را چه کار باید بکنیم؟ فکر می کنم که چون حتی اگر مشاوره هم صورت می گیرد خارج از حاکمیت، خارج از چهارچوب های سیاست های کلان حکومت در جمهوری اسلامی ایران نیست یعنی اگر هم قرار است اتفاق بیفتد باید مشاوره هایمان در همین زمینه باشد، چه از لحاظ قانونی، چه از لحاظ عقیدتی، چه از لحاظ فقهی و بقیه ی مسائل... بازهم در نظام حاکمیتی جواب خواهد داد، به خاطر همین ما باید برویم سراغ جاهایی که می تواند تأثیرگذار باشد. مثلاً بگوییم کسی این بخش مشاوره را با این سایت، با این جمع مشاورین، انجام داده باشد پروانه ی ساختش زودتر صادر می شود، اگر این امتیاز مشاوره را گرفته باشد مثلاً این قدر بودجه ی مشارکتی می تواند دریافت کند.

سایت مشاور فیلم:یک مشوق هایی که...

حجت الاسلام داودآبادی: بله. مشوق هایی که حاکمیتی بشود و بتواند واقعاً هم تأثیرگذار باشد، الکی نباشد. به یک گونه ای باشد که آن فیلم ساز، آن تهیه کننده، آن کارگردان رغبت کند بگوید آقا برویم از این استفاده کنیم. آن جور هم نباشد که آمدیم استفاده کنیم، فقط اسمش باشد، نه! واقعاً بتوانیم. نه اینکه شاید حالا فعلاً دامی است که پهن می شود حالا بعداً... 

سایت مشاور فیلم: یک نکته ای اینجا هست که می شود  مدنظر باشد یعنی آدم از این فرمایشات می تواند منتقل بشود به این نکته که یک حالت این است  که ما مشاوره را از همین ابتدا در سطح حرفه ای بخواهیم، مدنظرمان باشد. بگوییم تهیه کننده ها، کارگردانها، فیلم نامه نویس هایی که وارد فضای حرفه ای شده اند، ما با این اینها تعامل می کنیم و مشاوره برای این اینها انجام می دهیم. خب بالطبع وقتی اینطور نگاه می کنیم منظور ما لابد این است  که ما می خواهیم در فضای حرفه ای تولیداتمان از این منظر که ما مشاوره می دهیم اصلاحاتی بر روی آن انجام بشود یا غلط ها گرفته بشود یا آنی که هست رشد پیدا بکند. یک بار این است که ما می گوییم فضای حرفه ای پذیرش ندارد یا به هر دلیلی در فضای حرفه ای مشکلاتی داریم، لذا ما برای نسل بعدی سرمایه گذاری می کنیم. شاید این پیشنهادهایی که بگویید یک ارتباطی با این حَرف داشته باشد که این تقسیم را انجام بدهیم ...

حجت الاسلام داودآبادی: حالا می شود  به راه کارها فکر کرد. منتها من فضای فعلی را دارم می گویم. اگر این یکی از راه ها بود که مشوق ها و اینها باشد، یک راه دیگرش هم این است که ما بیاییم چه کار کنیم؟ همین ادبیات علمی که شما می فرمائید را بیاییم منتشر کنیم یعنی به یک جایی برسیم بگوییم آقا  -ولی آن وقت ضمانت اجرا هم بدهیم!- مثلاً اگر در تصویرگری معصومین، تو مشکل داری، یک ایده ای داری که مربوط مثلاً به یکی از انبیا است، مربوط به یکی از ائمه است و در آن مشکل داری، من راه کار به تو می دهم و این راه کار من عملیاتی است، اگر بیائی با تیم مشاوره ببندی هم مجوز پخشت را می گیری، تولیدت را می گیری هم پروانه ی نمایشت را می گیری و اصلاً به مشکل برنمی خوری. اگر ما بتوانیم این کار را بکنیم یعنی ادبیات علمی که به دست آوردیم را بیایم یک بخش خروجی داشته باشیم در سطح کلان هم پخش کنیم به دست تهیه کننده برسد، به دست نویسنده برسد، بعد او با مطالعه ی این ادبیات بفهمد که یک چیزایی هست، یک راه کارهایی گفته شده و می شود  با این اینها تعامل کرد. اینطور دیگر اصلاً خودشان می آیند سمت ما که آقا ما یک همچین مشکلی داریم این را بگویید چطور حلش کنیم. درصورتی که الآن اینطور که شما می فرمایید بحث بوده از چند سال پیش، چند سال قبل بوده که اینها انگار مثلاً یا هوو فرض می کنند ماها را و وقتی که می رویم به سمتشان احساس می کنند که اُه! اُه! این آمده از دست ما بگیرد یا مثلاً دارد رقیب ما می شود یا اینکه نه اصلاً واقعاً آمده مانع بشود، جز مانع شدن چیز دیگری مثلاً از دستشان برنمی آید، حالا هی باید اینجایش را اصلاح کنیم، می رود سراغ آن بخش، آنجایش را اصلاح... درصورتی که من می گویم اگر ما بتوانیم ادبیات را منقحش بکنیم و واقعاً آن میزان علمی، اعتبار علمیش را ثابت بکنیم خودبه خود به دست آن تولیدکننده هم که برسد احساس می کند راه گشاست و دارد کمکش می کند اصلاً قرار نیست کسی از این بهره ای ببرد، تازه داریم به او یک خدماتی هم می دهیم. این گونه نیست که حالا مانعی بشود، حتی اگر از این مشاوره استفاده بکند یک امتیازی هم دریافت کرده، راحت می تواند به جریان تولید و چه می دانم توزیعش بپردازد. این هم یکی از مشوق هاست که البته مشوق نیست راه کار است؛ یعنی ما بنشینیم ادبیات را به یک جایی برسانیم که در دسترس آنها قرار بگیرد و ببینند کاربردی است واقعاً. اینطور نباشد که حالا ما نشستیم اینجا، مفهوم شناسی هم کردیم مشاور کیست و حالا این ادبیات را هم تولید کردیم، ولی خروجی ای ندارد برای آن تهیه کننده، برای آن کسی که الآن داخل این جریان است، منتظر است داغ داغ یک چیزی دریافت کند و برود.

سایت مشاور فیلم: در واقع من اینطور برداشت می کنم که ما دوتا نکته را برای مشاورهامان باید حل کرده باشیم. یک نکته اینکه مشاورها حتماً حرف برای گفتن داشته باشند، در این حد که مشاوره گیرنده به حرص و ولع برسد، به این طمع برسد که از این، حرف بگیرد، کمک کارش بشود. یک نکته ی دیگر این است که مشاورها گفتن را بلد باشند...

حجت الاسلام داودآبادی: بتوانند انتقال بدهند.

سایت مشاور فیلم: با یکی از دوستان که ما همین مصاحبه ها را داشتیم خیلی تأکید داشتند روی زبان. زبان به معنای نه فقط کلمات، به معنای زیست زبانی، که آن زیست معنایی را مشاورها باید بفهمند و ظاهراً که قرار نیست آنها زیست این ور را بفهمند. اینها قرار است که زیست آنها را بفهمند.

حجت الاسلام داودآبادی: حالا در این تعامل به آنجاها اگر بخواهیم برسیم واقعاً همین جور است. ممکن است حتی چهره، فیزیک، نمی دانم لحن، از همان نحوه ی ورود، اینها همه اش در آن فرآیند ارتباطی تأثیرگذار باشد که طرف از در که وارد شد، همان اول که وارد می شود چطور با این اینها بتواند سلام علیک بکند، چطور بتواند گفتگو بکند، چطور بتواند مشق بکند، چطور بتواند زیست بکند، این شاید در آن ادبیاتی که می گویید ادبیات علمی می خواهیم تولید کنیم اینها مؤثر باشد و فکر می کنم که اینها همه مبتنی بر آن پیش فرض هست که الآن یک تقاضایی هست حالا ما می خواهیم یکی را بفرستیم چه کارش کند؟ این ادبیات را به او بگوییم، زبانش را برایش فراهم بکنیم، بتواند ارتباط را برقرار کند. درصورتی که من فکر می کنم اینها بعد از این است یعنی پیش فرض را بگیریم بعد زمینه ی ارتباط را برقرار بکنیم، که حالا ارتباط دارد برقرار می شود ، چه کار کنیم؟ حالا گام بعدی این است  که بنشینیم زبانش را هم تولید بکنیم...

سایت مشاور فیلم: به نظرتان این طور نمی آید که ما اگر الآن دچار تراکم تقاضا بشویم کم می آوریم؟

حجت الاسلام داودآبادی: یک چیزی هست که واقعاً اگر مدیریتی باشد با همین سایت و مشاورین می توانیم این را مدیریت بکنیم، نیازی نیست حضور فیزیکی داشته باشیم، می تواند تأمین کند، سؤال هایشان را بپرسد، تقاضایشان را بپرسد، بعد از طریق مجازی پاسخ بدهد و حتما نباید یک نفر فیزیکی برود آنجا.

سایت مشاور فیلم: نه درسته. اما منظور من از جهت ارتباط فیزیکی نیست، ببینید اگر بیایند سؤال بپرسند که ما ترسیم چهره ی معصوم را چه کار بکنیم؟ حوزه ی علمیه برای این کاری کرده؟ ادبیات اصلاً برای این تولید کرده؟

حجت الاسلام داودآبادی: داریم به جاهای سختی وارد می شویم، یعنی اگر جایگاه این حالا اسمش را نمی دانم سازمان مشاوره بگذاریم؟ دفتر مشاوره بگذاریم؟ هر چی. این نهاد هر چه که شما در ذهنتان هست و من می گویم سایت، اگر جایگاه علمی سایت پذیرفته شده نباشد، اعتبار نداشته باشد، چه از طریق دفتر، چه از طریق چه می دانم سازمان، چه از طریق حوزه، مورد تأیید واقع نشود، خب دیگر هیچ! دیگر اصلاً روی هواست. تازه الآن واقع شده، طرف را پذیرفتند، مثال می شود زد: مثلاً فیلم رستاخیز، یک کسی مثل آقای رسول جعفریان پشتش هست و آمده که توجیه کند، کار نداریم که مشاوره داده بهشان یا نداده، آمده توجیه کند که می شود  از لحاظ تاریخی اینها را بر روی ان محمل پیدا کرد ولی شما بگو آقای رسول جعفریان هشتاد درصد حوزه را هم با خودش همراه کرده، یک کسی مثل آقای وحید در مقابلش قرار می گیرد که اصلاً کلک و پرش را به باد می دهد، این نمی تواند دوام بیاورد حالا فرض بگیرید که این سایت با این دم ودستگاهش و مشاور و همه چی، رفتند اینها اوکی دادند، طرف هزینه هم کرده، ساخته، یک کسی هم مثل آقای وحید می آید جلویش موضع می گیرد! یعنی این چیزهایی هست که باید عقبه اش را ببیند. یک وقت قانونی است، ما می آییم این را با قانون ثبتش می کنیم، قانونی می شود  و بعد می آید از ما خدمات مشاوره می گیرد، طبق آن هم عمل می کند، ما هم تأیید می کنیم، باید پاش وایستیم. اگر به اینجا رسیدیم، خب دیگر نمی ترسیم، حالا می گوییم  بله آن ورش را مثلاً حالا هیمنه ی اعتقادی را، هیمنه ی اخلاقی را، هر چه هست آن را با قانون تعارضاتش را حل می کنیم. ولی یک وقت هست این نیست، این جایگاه نیست، ما را یک جغله فرض می کنند، در حوزه یک گوشه ای دستمان هست، شاید هم اعتباری نداریم و آن خصلت حوزوی بودن یا خصلت قانونی بودن را به دست نیاوردیم، ممکن هم است پس زده بشویم یا اصلاً جریان معکوس بشود، بگویند آقا نروید، اینها بدتر هستند، اینها راه را اشتباه به شما نشان می دهند...

سایت مشاور فیلم: من دارم این طور فکر می کنم، ببینید وقتی که ما دچار یک همچین چیزی هستیم، یک اتفاقی می افتد، یک فیلم مثلاً دینی ساخته می شود  یا فیلمی در مورد یکی از مسائل دینی ساخته می شود  مثل همین فیلمِ... حالا من نمی خواهم اسم ببرم، چون یک اتفاق های غلطی در مشاوره دهی آنجا هم اتفاق افتاد. ما رفتیم با آقای ... و دیگر دوستان تهران دفترشان فیلم را ببینیم خودشان گفتند که بیایید ببینید، می خواستند کمک بگیرند که از تأیید ما... آنجا که رفتیم خب توجیهات بدی آوردند! بعد مشاور فیلم یک جمله ای گفت که آب پاکی را ریخت. گفت که یکی از مزیت هایی که تاریخ نگاری سُنّی دارد این است که مقید به تاریخ نیست، این اینها داستان سرایی می کنند، چیزی که ذهنیت تاریخ نگار است و می خواهد باشد، آن را خلق می کند، تبدیل - حالا تعبیر از من، حالا دقیقاً جمله اش یادم نیست- که تبدیل به اسطوره ای می کند به یک الگوی تاریخی می کند چون می خواهد مردمانش این طوری باشند. می گفت ولی ما مقید شدیم واقعیت تاریخ را بیاریم و این ما را به عقب رانده! من گفتم که یعنی شما می گویید که مثلاً ما تاریخ ائمه را بازگو می کنیم، از کنش های ائمه می خواهیم صحبت بکنیم، واقعیت را نگوییم؟ در مورد معصوم صحبت می کنیم! درباره ی حجت می خواهیم صحبت بکنیم!

حجت الاسلام داودآبادی: تازه همان هم الآن آنقدر هم که مقیدیم می گویند شما دارید غلو می کنید درباره ی حضرت...

سایت مشاور فیلم: اصلاً کلاً نفی کرد که ما مقیدیم... من متوجه شدم که آنجا اصلاً مشکل از ظاهراً خود...

حجت الاسلام داودآبادی: مبناست، اصلاً مشکل مبنایی است. می دانید آنجا جریان آنطور که من متوجه شدم و حس کردم... فکر می کنم مشاوره ها می افتد درون جریانات سیاسی. یک جریان سیاسی ای پشتش خوابیده و این دست وپنجه نرم کردن ها و نمی دانم این در و آن در زدن هایشان برای این است که محمل اعتقادی پیدا کنند ولی تهش را که درمی آوردی می دیدی نه! این اینها وابسته به یک جریان سیاسی هستند، موضع گیریها سیاسی است، حتی آن وقت می بینی تاریخ هم به نفع سیاست توجیه می شود. به خاطر همین شاید این مباحث... البته اینجا دوتا مبناست، یکی می گوید بله، یکی مثل ارسطو می گوید اصلاً اینطور نیست، مورخ باید بیاید جزئیات را کشف بکند، بر اساس آن مستندات تاریخی یک شروع، میانی، پایانی بر روی آن درست بکند. فرق مورخ با هنرمند همین است دیگر. آن چیزی که می آید از دل تاریخ، تخیلات خودش، آرمان های خودش را بازنمایی می کند، این هنرمند است، این دیگر مورخ نیست.

سایت مشاور فیلم: بله هنرمند است، مورخ نیست.

حجت الاسلام داودآبادی: حالا نمی دانم چه قدر؟ شاید در میان سنیها مثلاً این عده باشند، یکی مثل مثلاً این مشهورشان طبری، مثلاً بگویند این از این کارها کرده و آمده آن برداشت خودش، اعتقادات خودش، حس خودش را هم آن چه که می خواسته را تبدیل کرده به یک جریان تاریخی. ولی این جریان غالب نیست، جریانی که تهش...

سایت مشاور فیلم: ایشان می گفت اصلاً تاریخ نگاری همین است! اعتقاد داشت درستش هم همین است!

حجت الاسلام داودآبادی: اینکه تاریخ نگار واقعاً از یک زاویه ی پی اُوی خودش نگاه می کند، این را ما قبول داریم ولی پی اُوی خودش که واقعیت است. مثلاً می آید ندا آقا سلطان را در هشتادوهشت می بیند، بُلدش می کند همین را می گوید ولی ما از این ور می آییم می گوییم آقا یک جریان بوده این را ساخته، از آنجا آوردند، بُلدش کردند. خب ما هم از پی اُوی خودمان... اینکه پی اُوی ها تأثیرگذار هستند، این را قبول دارم ولی اینکه تاریخ تخیل باشد، این حرف غلطی است.

سایت مشاور فیلم:سند را از وسط برداریم بگوییم تخیل است، این خیلی عجیب است...

حجت الاسلام داودآبادی:بله. این نمی تواند ولی همین هم می تواند بیاید، ببین ادبیات علمی است دیگر، اگر مبنا را ما بیاوریم در مشاوره یک مشاور به اجتهاد برسد مثل همین آقا، بگوید آقا من اجتهادم این است! این را چه جور می شود  مدیریت کرد؟ آیا ما می توانیم... یعنی این سایت یا سازمان هر چه می تواند؟ این قدر قدرت دارد که پوشش بدهد، گستره اش پهن بشود که یکی مثل ایشان هم تاب بیاورد؟ درون خودش بگیرد و بتواند هضمش کند و الا ممکن است که شما بگویید که آقا در بحث تاریخی ما این همه مشاور داریم، این تهیه کننده می گوید آقا من شما را قبول ندارم، چرا؟ چون مبنای شما جزئیات تاریخی است ولی این می گوید آقا اجتهادی است و تخیل پردازی، اصلاً کسی کاری به جزئیات تاریخی ندارد و می رود سراغ این. وقتی که رفت سراغ او، شما جبهه هم بگیرید حتی ممکن است که از لحاظ ادبیات علمی اصلاً بگوید مبنای شما اعتبار ندارد، دستشان هم به نوشتن هست و قلم دستشان است، رسانه هم دستشان هست، می نویسند...

سایت مشاور فیلم: ما از این فضا بیایم بیرون. یک جریان علمی و یک جریان در توزیع علم در حوزه وجود دارد. خب اصول داریم، فقه داریم، فلسفه داریم، تفسیر داریم، قرآن داریم، اینها را داریم و اینها برونداد خودشان را هم دارند مثلاً رساله برونداد فقه برای عموم است، درس های تفسیر مثلاً آقای قرائتی یک برونداد است، کتبی که برای عموم می تواند اینجا نوشته بشود یک برونداد است، تبلیغ هایی که روحانیها، حوزویها می روند... اینها در حوزه یک ساختاری پیدا کرده؛ یعنی سابقه ای دارند و هر کدام در این نظام جایگاه خودشان را پیدا کردند، و نقش ایفا می کنند. مشاوره یک همچین حالتی را ندارد. یک فضای تاریخی علمی می خواهم ترسیم کنم، مشاوره در این حوزه ی علمی جایگاهی ندارد! مشاوره برای فیلم خصوصاً. تابه حال یک همچین چیزی نبوده تا جایگاه در این نظام برای آن تعریف شده باشد و یک همچین نقشی هم این در حوزه در کلیتش ایفا نکرده. اگر کسانی بودند از این حوزه ی علمیه، از این ساختار آمدند بیرون، در یک ساختار دیگری قرار گرفتند آنجا توانستند مشاور بشوند؛ یعنی اینکه شما الآن فیلم نامه می نویسید، این وجه حوزوی شما نیست و در دانش های حوزوی یک همچین چیزی هم نیست و آنجا تعریف شده نیست. شما از آنجا آمدید بیرون با آن پیشینه ای که در حوزه داشتید با آن دانش، یک جای دیگر که این جایگاه تعریف شده بود آنجا قرار گرفتید و فیلم نامه می نویسید یا آموزش می دهید یا مشاوره می دهید. ما این طوری نگاه کنیم که ما نیاز داریم که این را وارد فضای دانشی حوزه بکنیم و بالأخره این یک چالش هایی را ایجاد خواهد کرد. اگر شما این طوری نگاه کنید به قضیه چه می گویید؟

حجت الاسلام داودآبادی: باز هم اگر این باشد، باز هم آن جایگاه و پایگاه حوزوی را ندارد! ممکن است که هر کس به ظن خودش رفته یک سری اطلاعاتی را به دست آورده... البته تحصیلاتی داشته در این حوزه، منتها غیرحوزوی رفته تحصیلاتی را به دست آورده ولی باز دوباره آن پایگاه نیست، آن جایگاه و اعتباری که حوزه بخواهد به این اعطا بکند نیست. تا الآن چطور بوده؟ مثلاً بعضی از سریال ها را می خواستند تولید بکنند، گفتند آقا یک مشاور مذهبی ما می خواهیم. بعد به هر کسی هم گفتند نرفته زیر بار، رفتند دیدند یک شیخی هست که با این راحت تر می توانند طی بکنند، توی محله شان هم هست، رفتند با او گفتند آقا یک همچین چیزی هست، شما یک مشاوره بدهید. اسمشم را زدند به عنوان مشاور و سازمان هم پذیرفته و تولید هم شده. بعداً که می آیی إن قلت می کنی می گویی آقا واقعیتش این بوده، ایشان خودشان هم گفته من تخصصی ندارم، فقط در این جور مسائل می توانم... یعنی سریع از لحاظ اعتبار خودش را می کشد پایین! می گوید من گفتم من تخصص ندارم! می توانم اسم ببرم چه سریالی! بعد به آن کارگردان می گویی برای چه از این استفاده کردی؟ می گوید که سازمان من را مجبور کرده، گفته باید یک نفر را بگذاری که مثلاً شناخته شده باشد و بشناسند، اگر واقعاً به اینجا برسیم که این عقبه ی علمی و اعتبار حوزوی، نمی دانم جایگاه دینی، اعتقادی احراز نشود، خیلی راحت زیر پایش خالی می شود. آن طرف می تواند حتی توجیه بکند بگوید من که نگفتم حوزوی ام که! من که نگفتم که از طرف حوزه آمده ام! کما اینکه خیلی از مشاور های مذهبی هم دیدیم که دانشگاهی بودند. مثلاً سریال راز حسرت را ماه رمضان بود، بعد به مشاورش گفتیم شما برای چه قبول کردی؟ گفت آقا من نمی دانم نهصد و چند... نه هزار صفحه، نمی دانم چند صفحه فهرست نوشتم برای بحار، گفت اینها اطلاعات مذهبی من و از شما بیشتر است!  توجیهش این بود که حالا فهرست نویسی کردم، یعنی می تواند برود بگوید که بله من تحصیلاتم الهیات مثلاً دانشگاه بوده، توانستم مشاوره بدهم. من همه اش دنبال این بودم که این نهاد، این سایت، این سازمان، این هر چه اسمش هست، جایگاه و اعتبار حوزوی اش کجاست؟ که بتواند این پشتوانه را اخذ بکند که بعداً اگر هم قرار شد که دفاع بکند، قرار شد که توجیه بکند، حوزه در مقابلش موضع نگیرد، او را طرد نکند، نگوید نه این غلط است، فرزند ناخلف من است، اصلاً من این را قبولش ندارم! من همیشه گفتم اینکه حوزه اینکه رنج می برد از این جور مسائل، به خاطر این است که خودش نیامده یک معاونتی، یک دفتری، نمی دانم یک جریانی راه بیندازد به عنوان «عقل مرکزی» در حوزه ی هنر بیاید تصمیم سازی کند، تصمیم گیری کند که بعداً هم اگر یک جایی به مشکلی برخورد، بپذیرند، بگویند آقا این از نهاد حوزوی بوده، از دل حوزه بوده به عنوان تصمیم گیرنده، به عنوان تصمیم ساز آمده یک همچین حرفی زده، یک همچین موضعی اتخاذ کرده. مشاور ها هم می روند تحت پوشش آن، بعد وقتی این اتفاق افتاد حوزه هم می تواند دفاع کند، می تواند توجیه کند. متأسفانه الآن این جور نیست! شما الآن می روید مثلاً می بینید در معاونت تبلیغ آقای نبوی یک دفتر زده، نمی دانم مدیرکل رسانه، اداره کل رسانه، بعد برای جشنواره می تواند برود رایزنیهایی بکند، حضور پیدا کند، موضع بگیرد. یک نشریه ای چیزی دارند، سایتی دارند، اعلام موضع می کنند، بعد یک دفعه منتشر می شود  که آقا حوزه ی علمیه یک همچین موضعی گرفته! وقتی که خب می روی پیش حوزه می گوید نه آقا! آنجا یک دفتری بوده، مال خودش. حوزه قبول نمی کند! درصورتی که حوزوی است! زیر نظر مثلاً معاونت حوزه است! می گوید نه مثلاً آنها برای خودشان یک چیزی گفتند! می آیی این طرف دفتر تبلیغات یک موضعی می گیرد، می گوید دفتر تبلیغات برای خودش است! حوزه نیست! یعنی این مشکل را ما داریم شاید هم یک وجه خوبی باشد حوزه رسماً اعلام موضع نمی کند مثل این ان جی اُها که می آیند نظراتشان را میگویند ولی به نظرم اینطور تا کی ما می خواهیم فرار کنیم از واقعیت؟ یکی مثل نیروی انتظامی آمده ناجی هنر زده، اعتبار دارد، همه هم پذیرفتند، می روند مجوزهایشان را می گیرند، می روند مشاوره هایشان را می گیرند، قانونی هم هست، مقتدر هم هست؛ پول هم تازه می گیرد ازشان، تبلیغ خودش را می کند می گوید من به تو  این مجوز را می دهم به شرط اینکه این را تبلیغ هم بکنی، بگویی مثلاً نیروی انتظامی این کارها را هم کرده!

سایت مشاور فیلم: فرمودید که تا کی حوزه می خواهد این روند را ادامه بدهد؟! من یک پاسخی به نظرم می آید با شما این پاسخ را ارزیابی کنیم. من به نظرم می آید تا آن موقعی که حوزه ارتباطی بین آیات و روایات یعنی منابع اصلی معرفتیش، ارتباط بین اینها با داستان، قصه، سینما نتواند برقرار بکند تا زمانی که این ارتباط را به صورت دانشی نتواند برقرار بکند، این روند همین جوری ادامه دارد. الآن هرجا حرف فقهی بزنند در جایی که حوزه تخصص دارد، تولید دانش دارد، هر جا یک احکامی را بگویند یک روایت را یا یک آیه را، ترجمه ی درست یا غلط کنند، حوزه تقریباً با قاطبه اش در مقابلش می تواند بگوید از این اصول اصلی تخطی کردی یا نکردی، در فرعیات مثلاً  این قدر تخطی باشد یا نباشد ولی اینجا دانشی ظاهراً وجود ندارد که...

حجت الاسلام داودآبادی: چرا. یک چیزی که الآن هست این است  که می گویند فقه شیعه این قدر پویاست که هیچ بن بستی درش وجود ندارد و این داعیه شان است و هر پدیده ای، امر مستحدثی به وجود بیاید، می رود تحت یکی از اصول و قواعد ما. خب الآن یک سری از فقهای جوان دارند این کار را می کنند مثل آقای علی دوست، مثل آقای فاضل، مثل آقای حسینی خراسانی. این اینها فقهای جوانی هستند که دارند وارد این فضا میشوند حتی جزء جامعه ی مدرسین هم بعضیهایشان هستن و دارند تأثیرگذاری می کنند، دارند این جریان را راه می اندازند، نسبت به فقه هنر و اینها هم حرف دارند. مقاله ی علمی پژوهشی داده اند، در همایش ها شرکت می کنند، سخنرانی کردند، چندتایشان را من خواندم، مقالاتشان را خواندم. تازه دارد یک چیزایی، مزمزه هایی می آید. این جایگاه هنر را هم بیایند مبانی فقهی اش را دربیاورند که یکی مثل آقای علی دوست موضع گرفته می گوید از استحباب شروع می شود ، اصلاً مستحب است! امر هنری، پدیده ی هنری یک امر مستحب است تا سرحد وجوب هم کشیده می شود !! یعنی این نص کلام ایشان است که از مستحب شروع می شود ، به واجب هم تازه می کشد! خیلی عجیب است! خب بعد آقای حسینی خراسانی را می بینیم در شعر وارد شده، در مجسمه سازی، هنرهای تجسمی سه تا مقاله دارد! وارد شده، اینها هست. آقای فاضل آمده موضوع شناسی کرده، موضوعاتی که در فقه آنها هم می تواند مطرح بشود چه چیزهایی هست، این نوید خوبی است که بتوانند به سرانجام برسانند ولی هنوز فکر می کنم زیر چتر آن مرجعیت عامه هنوز هستند، جرئت نمی کنند با آن رأی مشهور و مرجعیت عامه که حالا مثل آقای وحید و دیگران یا آقای مکارم و دیگران دارند، رقابت بکنند، فعلاً دارد این زمینه ها مطرح می شود  ولی باز در حدی نیستیم که بتوانیم اشتیاق ایجاد بکنیم در آن تهیه کننده، چه می دانم جریانی که حاکم در سینماست بیایند با اینها گفتگو کنند، داعیه ای ندارند، برای چه بیایند؟ وقتی که میداند بیاید مثلاً باید این قدر مؤونه پرداخت کند. یک جایی من یک بنده خدا را بردم برای مشاوره، یک روحانی جوانی هم بود، گفتگو صورت گرفت و یک جوری حرف زد که آن طرف برید دیگر، گفت نمی خواهم! پا شد رفت! وقتی که رفت گفتم با او چرا اینطور حرف زدی؟ گفت انگشتر طلایش را ندیدی تو دستهایش؟! ببین ذهنیت چه بود؟! نگاه چه بود! بابا می گویند اول جذب، بعد راهنمایی، هدایت؛ نه اول دفع، بعد راهنمایی هدایت؛ یعنی ذهنش را بسته بود دیگر. وقتی که آن انگشتر را در دست این دیده بود گفته بود خب دیگر، ولش کن! اصلاً موضع رادیکال گرفته بود از اول...

سایت مشاور فیلم: به جای اینکه آن انگشتر طلا علت انگیزه ی بیشتر بشود برای ارتباط که این هم یکی از مسائلی است که باید حل بشود...

حجت الاسلام داودآبادی: بله آن را که درستش می کنی اما بعداً. نه اینکه همین الآن دافعه ایجاد بکنی و اصلاً وارد حریمت نکنی، یک هاله بپیچی...

سایت مشاور فیلم: یکی از سؤال های ما این بود که تا اینجا که گفتگو کردیم و همیشه وقتی این مسئله ی مشاوره ی دینی فیلم مطرح می شود، ذهنیت، پیش فرض این است که مشاوره دهنده حوزوی است، مشاوره گیرنده فیلم ساز یا فیلم نامه نویس است. به نظرتان می شود این دایره را گسترده تر کرد، اصلاً مشاوره ی دینی فیلم برای منتقدین فیلم، مشاوره ی دینی فیلم برای حوزویان که می خواهند نظر بدهند، مشاوره دینی فیلم برای آن روحانی که بالای منبر می خواهد حرف بزند...

حجت الاسلام داودآبادی: یک نکته ای هست آقای حسنی، در بین سازندگان، من رفتم مشاوره پیش سازندگان سه چهار بار رفتم، یک تلقی ای که وجود دارد، که درد است واقعاً! این را آدم بخواهد بگوید. نورپرداز، طراح صحنه مثلاً عوامل صدا نه حتی صدابردار، عواملش که جزء تدارکات چیها حساب می شوند، مثلاً وقتی با ایشان بحث می کنی خودش را در مسائل دینی صاحب رأی می داند! اظهارنظر می کند! بعد اگر شما بیائی به عنوان مثلاً یک مشاور دینی بخواهی در میزانسن نظر بدهی، بگویی آقا این نور اگر از این ور بیاید مثلا فضای معنوی را بیشتر ترسیم می کند تا از این ور بخواهد بیاید. می گوید آقا شما اصلاً تخصص نداری، برای چه نظر می دهی؟! ولی آن عوامل صدا می آیند نظر می دهند و اجتهاد می کنند در مسائل اعتقادی! بعد می گویی آقا از کجا گفتی؟ می گوید آقا یکی از این تبلت ها دستم بوده و سریع سرچ کردم مثلاً به دست آوردم، اینترنت پر است، کاری ندارد که مثلاً فلانی یک همچین نظری داده و این هم رأیش! این فضا فضای خیلی... یعنی چه بگوییم؟ علم زدگی است؟ روشنفکری زدگی است؟ نمی دانم اسمش چه هست!

سایت مشاور فیلم: منتقدین هم؟

حجت الاسلام داودآبادی: شما می خواهی بروی برای منتقدین بگویی آقا من مشاور برایت می فرستم؟! اصلاً به او بر می خورد! او خودش را مجتهد صاحب رأی می داند! خودشانم می گویند. حالا آن طرف می گویی تهیه کننده است، فعلاً تو سینما بوده، آمده در مورد یک چیزی که تخصصش نبوده سوال کند اما منتقد خود را مجتهد میداند!

سایت مشاور فیلم: ما فرض را این طور بگیریم که می خواهیم این جایگاه ّها را فتح بکنیم. حالا چطور می خواهیم انجام دهیم آن بحث بعدی، چه طور این راه را باید برویم آن بحث دیگری است، الآن انجام نمی دهیم. در اینجا فرض می کنیم که ما این جایگاه را فتح بکنیم که برای سازنده، هنرمند، مشاوره بدهیم باید بر اساس نیازش باشد یعنی نیاز دارد، ما از نیاز شروع می کنیم. هنرمند نیاز به مشاوره دارد، منتقد نیاز به مشاوره ی دینی فیلم دارد، بعضی نهادهای رسمی حوزه، مثلاً اعضای مجلس خبرگان، مثلاً جامعه ی مدرسین، مثلاً شورای مدیریت حوزه یا مثلاً روحانی که می خواهد برود منبر؛ و همه اینها که می خواهند در مورد یک فیلم نظر بدهند

حجت الاسلام داودآبادی: خوب. من فکر می کنم از اینجا بشود؛ یعنی ما اگر نتوانیم روی آنها تأثیر بگذاریم لااقل در حوزه ی خودمان بتوانیم... می بینی مثلاً مجلس خبرگان دبیرخانه اش یک دفعه می گوید که فلان تهیه کننده بیاید می خواهم در مورد فیلمش... اصلاً وزیر بیاید، وزیر فرهنگ و ارشاد بیاید، می خواهیم اعتراض کنیم در مورد یک جریان فرهنگی در سینما می خواهیم بحث بکنیم. خب، وزیر تشریف می آورند بعد می بینی موضوع در مورد سینماست یک دفعه یکی از آقایون می گوید که یک شعری در یک روزنامه من خواندم، اینطور بود! می گویم آقا خب شعر چه ربطی به سینما دارد؟ یا می گوید نه نمی دانم شما یک تئاتری را برگزار کرده بودی یک عکسش را زدند توی فلان سایت من دیدم خانمی اینطور بود! می گویم آقا آن تئاتر است ربطی به سینما ندارد. اگر این بشود که آن ادبیات علمی که در ابتدا صحبتش شد، بتواند این سایت مثلاً منتشر بکند حتی نهادهایی که وابسته به خودمان هستند مثل حوزه و جاهای دیگر، بتواند آن ادبیات را اینجاها هم تأمین بکند، تولید بکند، که این فرایند ارتباطی سریع تر، صریح تر منعقد بشود، مرتبط بشود، به نظرم این هم خیلی خوب است؛ یعنی شاید گام اول ما باشد. بعد برویم روی آنها تأثیر بگذاریم.

سایت مشاور فیلم: من همین را می خواهم بگویم...

حجت الاسلام داودآبادی: اگر این بشود آن وقت ترس آنها هم خواهد ریخت، می گویند آقا یک چیزایی بلد هستند منظور اینکه اعتماد علمی پیدا میکنند.

سایت مشاور فیلم: من می خواهم بگویم به نظرتان به عنوان گام اول به عنوان یکی از مقدمات کار برای اینکه ما را بپذیرند، یک همچین نگاهی نگاه خوبی نیست؟

حجت الاسلام داودآبادی: خوب است، بله؛ البته باز هم هنوز خدمت شما عرض کنم که در حد یک رابطه ی حقوقی اداری باقی می ماند، در بدنه اشراب نمی شود؛ یعنی اگر قرار هست در بدنه اشراب بشود به نظرم باید این هنرمندها احساس بکنند که می توانند از غیر اجبار قانونی، نمی دانم غیر نظامات حکومتی و این چیزها می توانند مرتبط بشوند و خدمات دریافت بکنند. این چیزی که الآن ما گفتیم بیش تر در حد همان ارتباطات مثلاً حاکمیتی بود که مثلا وزیر باید بیاید در این درباره پاسخ بدهد، یک حرفی نگوید علیه ش جو ایجاد بکنند که استیضاح می شود . مجبور است بیاید شورای مثلاً خبرگان، شورای نمی دانم نگهبان پاسخ بدهد. ولی اگر بدنه احساس فشار اینگونه نکند یا کارگردان احساس کند که بیاید دچار اینگونه ملاحظات نخواهد شد، کار درست است. مثلاً شما می بینی آقای میرکریمی آمده با طلبه ها نشست وبرخاست کرده، دبیر جشنواره ی بین المللی فجر می شود می گوید خب چرا من طلبه ها را دعوت نکنم؟ خودش می گوید! مصاحبه ای که نص صریحش است. می گوید آقا من با این اینها حرف زدم دیدم حالیشان هست، حتی بیشتر از بچه های سینما بعضی از اینها می دانند. این تعبیرش بود! چرا من این اینها را محروم کنم نیایند از این جریان فرهنگی استفاده کنند؟ ازش سؤال کرد خبرنگار روحانیت اینجا چه می خواهد؟ گفت اتفاقاً اینها بعضیهاشان بهتر از سینماگرها جریان سینما را می فهمند! گفت چرا باید محرومشان کنم؟ این معلوم می شود  تعاملش با طلبه ها، با کارشناس ها، با حوزویها به نحوی بوده که دوستانه بوده و احساس کرده که یک حرفی هست، احساس نکرده هوویشان است، و نه احساس کرده می خواهند ازش باج بگیرند، سوتی بگیرند، مچش را بگیرند، اصلاً اینطور نیست. به خاطر همین تعامل برقرار شده.

سایت مشاور فیلم: یک مثال دیگر، یکی دوستان کارگردان ما معمولاً خودش می آید، اصلاً دوست دارد بیاید و گفتگو کند من چون از نزدیک می شناسم، معمولاً دوست دارد هر کاری را شروع می کند بیاید یک صحبتی بکند. این خیلی جالب است دیگر، یک چیزی دیده دارد می آید این طور. در یکی از کارها من یک ایرادی بود مطرح کردم که یک رویکرد کلی در داستانش هم بود یعنی درام را جابه جا می کرد. گفت که حرفتان درست است و من هم مقیدم و اگر میگفتیم که مشکل اساسی است واقعا مقید هم بود و حس مسئولیت داشت اصلاً بگذارد کنار، نکند آن کار را. ولی می گفت بخواهم این حرف را اجرا کنم من یک عالمه دچار اذیت های اداری و سازمانی خواهم شد، من باید ممیزی را رد کنم نمی توانم با این پیشنهاد شما از این گذرگاها عبور کنم! می گفت یک پیشنهاد عملی به من بده بگو من چه کار کنم، چه کار کنم که هم مشکل در ممیزی نداشته باشم، اینها را هم که می گویی من حل کنم برود.

حجت الاسلام داودآبادی: خب همین. همین ممیزی هم که ایشان می گوید اول بحث کردیم جزء مشوق ها باشد خب اگر این شورای مشاوره به این نتیجه رسیده که باید این باشد، خب ممیزی اش هم باید بر اساس آن حل بشود، این اعتبار را این شورا به دست بیاورد که اگر یک همچین رأیی داد حتی اگر ممیزی می خورد چون شورا گفته باید بشود ممیزی اش را هم حل کرده، یعنی یک جوری چوب لای چرخ آن بنده خدا گذاشتن نیست، او احساس کند که هم داستانش خوب شد و هم موانعش برطرف می شود؛ یعنی اوکی را که بگیرد از اینجا موانعش برطرف می شود. درمجموع احساس می کنم که قبل از اینکه به آن آرمان ها برسیم که الآن برویم فتح بکنیم همه این جاها را، این طرف یعنی خودمان را به یک حدی برسانیم که این ادبیاتمان قابل ارائه باشد، ادبیاتی قابل فهم باشد، به گونه ای باشد که به یک تفاهم، به یک اجماع درونی برسیم، بعد آن وقت برویم سراغ اینکه حالا نحوه ی تعاملمان با دیگران که چه جور بشود. من فکر می کنم خودمان هنوز به اجماع درونی نرسیدیم. مثلاً حتی می گویم یک وقت می بینی مجوز از دفتر گرفته، مجوز از معاونت حوزه گرفته، اما یک نفر دیگر درون حوزه می گوید اشتباه کرده اصلاً! کی گفته؟ کفن می پوشم همه تان را فلان می کنم. تمام می شود دیگر! یعنی یک جاهایی هم اینطور است که من خودم حالا رفتم کار کردم احساس می کنم حالا رغبت دارند با من کار کنند دلیلش این است که فقط می گویند این چون روحانی است، کسی هم کفن بپوشد این خودش می رود جواب می دهد به ما چه! اصلاً می اندازند توپ را در زمین من می گویند آقا این روحانی است خیالشان جمع است، می گویند دوکاره است دیگر، هم نویسنده است هم مبانی دستش است، این از دل حوزه آمده هر کاری می خواهد بکند خودش جواب می دهد. بعضی جاها هم این جور نیستند دیگر، بعضی جاها من دیدم نویسنده است یک چیزی را مطرح کرده، مثلاً جبرئیل را آورده درون قصه اش، بازنمایی کرده، تصویرسازی کرده بعد که یک دفعه موضع می گیرند از حوزه، می گویند که آقا برای چه جبرئیل را مثلاً تصویرسازی کرده؟ می گوید خب من گفتم شما بیایید ادبیاتش را تولید کنید، می خواستید تا الآن تولید کرده باشید، بروید ببینید آیات و روایات چه می گوید! حتی این تعبیر را به کار می برند می گویند چشمشان کور! بروند حکمش را دربیاروند. من نمی توانم که منتظر آنها بمانم. یکی از مسئولین همین سازمان گفته بود این را، یکی از مدیران گفته بود، گفته بود چشمشان کور، تو بنویس چشمشان کور بروند دربیاورند، می خواستند تا حالا درآورده باشند!

سایت مشاور فیلم: بعضی موقع ها هم از این چالش ها راه نیندازند کار راه نمی افتد.

حجت الاسلام داودآبادی: همین دیگر، بعد هم می بینی دو تا سه تا کار رفته ما هنوز یک نفر را سپردیم که مثلاً آیات و روایات را دربیاورد. این فایده ندارد در حالیکه ما ادبیات علمی که می گوییم تولید بکنیم همین هاست.

سایت مشاور فیلم: من تصورم این است معنی تولید ادبیات و ورود به حوزه ی دانشی این است که تکلیف کرسیهای اندیشه و کرسیهای علمی مشخص بشود.

حجت الاسلام داودآبادی: علمی ولی کاربردی. ما مبنای اعتقادی، فقهی، شرعی اش را درآوردیم خب الآن اگر این می خواهد بیاید تبدیل به تصویر بشود اینها راه کارهای آن است. داعیه مان این است که ما دو وجهی هستیم دیگر، هم فقه را می شناسیم هم سینما را مثلاً. خب من مبانی اعتقادی اش را درآوردم که در شریعت حکمش این است ، حالا اگر قرار شد بازنمایی بشود، تصویرسازی بشود، سینمایی بشود، حالا هر چه، جریان هنری پیدا بکند، این اقتضائات را آنها رعایت بکنند.

سایت مشاور فیلم: ولی خب می خواهم بگویم که اصلاً اینکه داستان را که یک جهانی داریم خلق می کنیم، اینجا اصلاً این زیست معنایی چه هست در سینما، در داستان، در فیلم، اصلاً این در ذهنها نیست...

حجت الاسلام داودآبادی: خب در ادبیات علمی که اینها بله جا دارد. خب من جهان مفروض داستان را می خواهم بسازم مبتنی بر یک مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی است ولی این را نمی توانم برای کارگردان توضیح بدهم، من بیایم وارد اینها بشم می گوید اُه اُه دوباره آمدند اینها شروع کردند...

سایت مشاور فیلم: ولی ادبیات علمی اش را در حوزه ما نیاز داریم باید تولید بشود...

حجت الاسلام داودآبادی: آفرین. و ما وقتی اینها را تولید کردیم، بعد می گوییم آقا راه کارش این است، راه کار بدهیم، بگوییم آقا تو مثلاً می خواهی این کار را بکنی؟ این را بیاور ولی اینطور بیاور که آسیبش کم تر است...

سایت مشاور فیلم: من اینی که گفتم اگر الآن ما دچار تراکم درخواست مشاوره باشیم کم می آوریم، این را می خواست عرض کنم که واقعاً ما اصلاً این جهان را، هستی شناسی این جهان را، رابطه ی این حرف ها را با منابع معرفتی دینی مان برقرار نکردیم.

حجت الاسلام داودآبادی: ببین یک افراط تفریط هایی می شود  گاهی وقتها، طرف زیست حوزوی داشته، حتی می شود گفت اینها جزء امتیازات ماست ، اهل نمازشب، اهل تهجد، اصلاً اهل همه چه هست فکر می کند موظف است الآن وظیفه ی شرعی دارد که برود آنجا و هر چه دید را بگوید، آن زبان را داریم می گوییم! وارد می شود بعد مثلاً همان اولِ اول یک شیرینی می آورند جلو، به به حاج آقا! بفرمایید شیرینی! این می گوید اگر من الآن بخورم زبانم بسته می شود، دیگر نمی توانم با اینها آن چیزی که وظیفه ی شرعیم است بگویم، اینجا ارتباط را قطع کرد یعنی همین جا ارتباط بریده شد! می گویم بعضی وقتها اینطور ی هستیم و بعضی وقتها از آن ور می افتیم، طرف مثلاً برای اینکه آن جمع سینمایی قبولش کنند آستین کوتاه می پوشد و عینک دودی می زند و با ریش پرفسوری می رود آنجا بعد هر چه می بیند میگوید دمتان گرم، همین درسته آقا، بزن بره مثلاً، مشکلی ندارد، این قدر نباید فقه را مضیق معنا کرد، این درسته! همین خوبه! این افراط تفریط ها را هم باید ببینیم یعنی... به نظرم یک وظیفه ی خطیری است مدیریت این مشاوره ها که هم آدمایی بیایند که بشناسیم چطور باشند، معتدل باشند نه از این ور بیفتند، نه از آن ور بیفتند. متشرعند الحمدلله همه، ولی یک جوری باشد که نه از آن ور بیفتیم نه از این ور، نه این قدر جذب بکنیم که درونشان دفع بشویم، نه این قدر دفع بکنیم که دیگر جذب نکنیم. یک حد متعادلی باشد که بشود این ارتباط برقرار بشود. ما خودمان با آقای اسدی یک وقت رفتیم معاونت برون مرزی، دو تا کار بود که ما مشاوره بدهیم . خب ما اول معمم رفته بودم آنجا، اولِ اول هیچ ارتباطی برقرار نشد، خود این مانع بود! ولی وقتی شروع کردیم به حرف زدن دیدم نه هی دارند می آیند جلوتر، حتی مثلاً یکیشان که مورد خطاب بود وقتی که دید داریم به او پیشنهاد کاربردی می دهیم، می گوییم این شخصیت منفعل را این کار را بکن فعال می شود، آنجا این گره افکنی را بکن یا پیرنگ فرعی را اینطور بده، دید یک چیزایی دارد راه می افتد، قصه اش دارد باز می شود. یکی شان آن عقب بود، گوش می داد زیاد قاطی نمیشد، یک دفعه دیدیم او هم آمد! آمد سر سفره و بعد هم گفت بله یک طرح هم من دارم بخوانید مثلاً اینجایش را اینطور کنید آنجایش را اینطور کنید. خودش آمد اصلاً، ما سراغش نرفتیم؛ یعنی می گویم این زبان مشترک برقرار بشود احساس می کنند که بله راه کار داریم می دهیم، قرار نیست ما هوو باشیم، قرار نیست ما قطع بکنیم، قرار نیست ما مانع ایجاد بکنیم، با آن مشاور که گفتید وارد جهانمان می شود گویا یک دلسوز هست، یک کسی است که می خواهد کار از آب در بیاید، اتفاقاً ارتقا بدهد، سطحش را بیاورد بالاتر نه اینکه مانع بشود. این هم احساس می کند بله دارد کارش ارتقا پیدا می کند چرا ممانعت کند از این کار؟

سایت مشاور فیلم: همین جا خوب است من همین پرسش را الآن بپرسم که به نظر شما تا آن وضعیت جدیدی که آنها بپذیرند یعنی این مشاوره گیرنده ها، این فیلم سازها، کارگردان، نویسنده، هر کسی، اینها بپذیرند ما را، تا آن وضعیت ما چه قدر فاصله داریم؟

حجت الاسلام داودآبادی: خیلی فاصله داریم!

سایت مشاور فیلم: یعنی این خیلی را می خواهم ببینم تا کجا هست؟

حجت الاسلام داودآبادی: ما در عالم واقع... من یک کسی ام که اصلاً حُرّم به این چیزها وابستگی ندارم، آن عالَم واقعی که می بینیم این است که با ضرس قاطع می شود این را گفت درصد نمی دهم ولی جریان غالب در سینما این است که اصلاً نمی خواهد تعامل کند؛ یعنی میگویند اینها کی هستند اصلاً؟ چی هستند؟ و اگر زورشان می رسید، اگر قانون بهشان اجازه می داد، اگر ممیزیها نبود، اگر پروانه ی نمایش و این چیزا نبود اتفاقاً می زدند، جریان دینی را می زدند، جریان حاکمیتی را می زدند، اصلاً روحانیت را می زدند...

سایت مشاور فیلم: این بُعد را از طرف آنها می بینید که افکار دیگری دارند یا از این طرف می بینید که حرف برای گفتن کم ه؟

حجت الاسلام داودآبادی: نه. حرف برای گفتن... همه اش دست به دست هم می دهد ولی اینکه می گویم جریان غالب در سینماست اینها اصلاً از اول اینطور بودند، اصلاً نمی خواستند. فقط آمدند دیدند یک فضائی هست، گیشه ای هست، پولی هست، اعتبار هم دارند کسب می کنند چرا کار نکنند؟ کار می کنند. کسانی که اصلاً و واقعاً اعتقاد نداشتند ول کردند رفتند، نایستادند اینجا، کما اینکه دارند کار می کنند جای دیگر، نمونه هایش زیاد هست. اینهایی که الآن ایستادند و دارند کار می کنند چون گیشه را می بینند. همان بحث تجارتی که می گویید، دارند کارشان را می کنند. بعد هم می گوید برای ما سیلی می زنید ما انتقاممان را می گیریم و منتظرند یک جرقه ای بخورد سریع ببینید فیلماشان می آید بیرون یا نه؟ یک جریانی هم هست که نه واقعاً خب اینها متعهد هستند، دارند کار می کنند، اینها شاید احساس بکنند که آن ادبیات نیست و بگویند خودمان از اینها مجتهدتریم. چرا؟ چون اینها زبان درام را بلد نیستند. یک کسی مثل ضرغامی، که هشت سال حکومت کرد، ایشان در یکی از مصاحبه هاش که آقای واعظی رفته بود از طرف دفتر تبلیغات که آقا ما در حوزه یک همچین امکانی را داریم، حداقل سازمان که از حاکمیت است باید با ما تعامل کند، خودش برگشت گفت که ما دست شما را می فشاریم ولی یک شرط دارد، شرطش این است که زبان درام را یاد بگیرید؛ یعنی بالاترین فحشی که ضرغامی می توانست بدهد این بود دیگر؛ که بروید زبان درام را یاد بگیرید.

سایت مشاور فیلم: بالاترین فحش ولی آیا درست هم هست؟

حجت الاسلام داودآبادی: واقعاً چه قدر آمدند تعامل کنند؟ که ما زبان درام را بلدیم یا بلد نیستیم. هنوز هم که هنوز است این جور است، من خودم کار نوشته بودم برای یکی از این مراکز استان ها، رفتم ساختمان جام جم. بعد مثلاً طبقه ی دهم بود اتاق معاون، من رفتم آن جا در زدم از یکی پرسیدم که مثلاً آن آقا کجاست گفت حاج آقا اشتباه آمدی نمازخونه طبقه ی اول است! یعنی نگاهش این بود که این فقط بلد است نماز بخواند، نماز میت و مثلاً سر قبر بشیند و قرآن بخواند و... این چه ربطی دارد به فیلم نامه. بعد که گشتم آنجا طرف گفت شما نویسنده هستی؟ بفرمایید نهار خوردید؟ کلی هم تحویلم گرفتند. اولش فکر کردند مثلاً من آمدم نماز بخوانم.

سایت مشاور فیلم: حالا امثال شما چه قدر هستند که ما بگوییم که حوزه زبان درام را بلد است؟ با یک نفر یا ده نفر به نظر می رسد که نمی توانیم این حرف را بزنیم.

حجت الاسلام داودآبادی: نه، چرا هستند باید شناسائی شان کنیم. منتها یک چیزی هم هست! باز میان خود ماها هم افراط و تفریط هست. مثال زدم آن دو تا را، این واقعاً دغدغه است برای ما. طرف می بینی خب آمده، زیر پرچم ما هم می آید ولی وقتی موضع گیری می کند می بینیم این موضع گیری، موضع گیری حوزه نیست، موضع گیری شخصی است. این آفت را هم داریم! یعنی ممکن است ادبیات سینما را بلد باشد، جریان سینما را بلد باشد، ولی هضم شده یعنی آن تعهدات حوزوی یک کم کم رنگ شده حتی ممکن است موضع مقابل هم بگیرد. بگوید آقا اینها نمی فهمند اینها بلد نیستند.

سایت مشاور فیلم: یکی از اینهایی که نیاز به مشاوره ی دینی دارد خود این است!

حجت الاسلام داودآبادی: خود این است. این هم هست یعنی آفتی که متأسفانه در میان اینهایی که می آیند بمانند، رنگ حوزوی را نبازند، نمی دانم اعتقاداتشان تغییر نکند، حالا دلار شده ده هزار تومن، سکه شده پنج میلیون تومن من باید اعتقاداتم را از دست بدهم که همه اش اشتباه بود؟ از اول تا الآن اشتباه کردیم؟ آقا چه شده مگر؟ چه اتفاقی افتاده؟ همه دنیا هم که بگویند دست تو مثلاً خاکستره، تو باید اعتقادات شیعه گی و همه را بگذاری کنار؟ این یا حسین حسین گفتنها و... الآن به این جریان رسیدیم! می روی نانوایی می بینی همه مردم در یک بلبشویی هستند، سوار بر موج یک حرفی می زنند. تهش را که نگاه می کنی می بینی صاحب هیئت هم است اصلاً اعتقاداتش این است، چلّه می گیرد، ولی این حرف را هم می زند. حالا یک حوزوی که قرار است مشاور هم باشد هم بیاید در این جریان بیفتد؟ بعضیهایمان اینطور شدیم، یعنی زود می رویم آن طرف هضم می شویم حالا یا برای اینکه نون قرض می دهیم که نون بگیریم، نمی دانم یک جوریایی هست که متأسفانه هضم می شویم. این هم یکی از آفت ها است، یعنی باید باز نمی دانم نهاد، سازمان یا هر چه هست این را هم توجه داشته باشد که اگر مشاور تربیت می کند، کارشناس تربیت می کند، ادبیات تولید می کند ادبیاتش التقاطی نباشد...

سایت مشاور فیلم: این خیلی مهم است!

حجت الاسلام داودآبادی: این خیلی مهم است چرا؟ چون فقط ما که نیستیم، یک جریان است و بعد این می خواهد ادامه داشته باشد. احتمالاً تبدیل به اساس نامه می شود، تبدیل به یک متنی مرجع می شود که باید به آن ارجاع داده بشود، یک منشوری می شود. متأسفانه نمی خواهیم افق را زیاد متعالی ترسیم بکنیم ولی درعین حال اینها را باید دقت داشته باشیم.

سایت مشاور فیلم: خب ما سؤالاتمان تموم شد اما ما در آینده سعی خواهیم کرد که با سوالات جزئی تر و عملیاتی تر دوباره خدمت شما برسیم

حجت الاسلام داودآبادی: الآن شما به یک سری سرفصل می رسید، در این سرفصل ها می توانید یک اقدام پژوهی کنید، حتی منابع برای آن پیدا بکنید، مستنداتی درست کنید؛ یعنی از طریق مصاحبه ی عمیق بروید به سمت شناسایی منابع، تا زیرفصل ها و شاخه های دیگری که مرتبط هستند و جزئیاتی که می شود در بحث کمک بکند، آنها را به دست بیاورید. اما من فکر می کنم الآن آن چیزی که دغدغه است حل این پیش فرض است یعنی ما بتوانیم پیش فرض را حل بکنیم که اصلاً تقاضایی وجود دارد که بخواهیم عرضه ای داشته باشیم؟

سایت مشاور فیلم: ما پیش فرض را این گرفتیم، من تصورم این است که این پیش فرض را نگیریم غیر واقعی است. نیاز وجود دارد، ما هم مکلفیم پاسخ به نیاز بدهیم، حالا چون تقاضا نیست، این تکلیف را رفع نمی کنیم. مسئله ی اولمان این می شود که چه طور با این پدیده وجود نیاز و نبود تقاضا برخورد بکنیم یعنی قطعاً می دانم اگر این پیش فرض را نداشته باشیم و منتظر باشیم تقاضایی باشد تا آخرالزمان هم کار ما راه پیدا نمیکند.

حجت الاسلام داودآبادی: من یک وقتی بعضی جاها به این تهیه کننده ها گفتم، گفتم آقا تو مردش هستی؟ تولید می کنی؟ من رایگان برایت می نویسم. تو نمی خواهد بروی پول بدهی نیروی انسانی پیدا کنی، فیلم نامه نویس برایت این قدر هزینه ببرد. من خودم رایگان برایت می نویسم تو مردش باش برو و تولید کن. مگر کار ما غیر از این است؟ می خواهیم اندیشه مان را نشر بدهیم؛ یعنی اگر برسد مشاوره و این سایت به یک جایی که حتی بگوید آقا این ادبیات را من رایگان در اختیارت می گذارم، خدمات را من رایگان در اختیارت می گذارم...

سایت مشاور فیلم: ولی تأثیر را ببینیم.

حجت الاسلام داودآبادی: بله ببینیم! و نشان دهیم که مثلاً این قدر هم ظرفیت بود این قدر هم اینجا من دیدم که تو این کار را کردی. بیا نویسنده هم به تو  معرفی می کنم، حتی رایگان برایت بنویسد مثلاً، کمکت بکند رایگان. بتوانیم به این حد هم برسیم خوب است؛ یعنی اینها امتیاز هایی است که باز می شود مشوقی دیگر، می تواند زمینه را برای جذب آنها به وجود بیآورد. ولی خب سخت است، یک راه سختی است! اصلاً راه نمی دهند به این جور چیزا.

سایت مشاور فیلم: در خاتمه اگر سخن پایانی دارید بفرمایید.

حجت الاسلام داودآبادی: این مصاحبه ی عمیق، شما یک دفعه یک سؤالایی می پرسید آدم را غافل گیر می کنید. در مصاحبه ی عمیق همین است که بعضی چیزها را نمی خواهد بگوید، به زور می کشید بیرون! این خاصیت مصاحبه ی عمیق است. ولی خب اگر کدگذاری بشود حرف ها فکر کنم بد نیست یعنی به یک سری چیزهایی رسیدیم که جای دیگر نمی شد اینها را گفت، فقط جایش همین جاست. تشکر می کنم از اینکه اعتماد کردید و این وقت را در اختیار ما قرار دادید، حالا إن شاءالله که مفید باشد، دیگر هر چه به ذهن ما رسید خدمت شما عرض کردیم.

سایت مشاور فیلم: سلامت باشید زحمت کشیدید، لطف کردید و بسیار استفاده کردیم.

حجت الاسلام داودآبادی: موفق و مؤید باشید.