بی شک همگان بر این باور نائل هستند که حقیقت لایه های معرفتی دارد و بیان حقیقت در زبان هنر و سینما بس پیچیده تر است. بذل توجهی عمیق روشن میگرداند که این راه سخت بی همراهی دلسوزانه، صعب و مستصعب است و معرض خطر و البته ضرورت مشاوره در همه ابعاد آن امر پوشیده ای نیست که نیاز به تبیین و تعلیل داشته باشد. آنچه باید مورد مداقه اهل نظر در عرصه سینما و رسانه باشد این است که مشاوره در واقعیت موجود سینمای ما با یک رویه ساختار یافته فاصله دارد و به طریق اولی مشاوره دینی فیلم و فیلم نامه مهجورتر است. در فرایند تولید محصولات سینمایی اگر تعهد و دلسوزی متولیان امر، نیاز به مشاوره و خاصا مشاوره دینی را نمایان کند، اما نبود سازوکار ارتباطی و رویه های ساختارمند وصول به این مهم را سخت و ناپیمودنی میکند. این سایت بر آن است که گامی اولین در این عرصه بردارد تا شاید با بذل عنایت هنرمندان اندیشه ورز و متولیان امر در آینده شاهد عمومیت امر مشاوره و خصوصا مشاوره دینی برای هنر و سینما باشیم. طبیعت هر کاری این است که همواره با مشکلات و کاستی هایی مواجه است و ما خود را مبرا از این امر نمیدانیم اما کاستیها آنگاه که حرکتی نوپا باشد بیشتر و شدیدتر خواهند بود. یکی از مشکلات اساسی در این مسیر نبود ادبیات علمی مدون و قابل اتکاء است. مشاوره ادبیات علمی فراوانی در موضوعات مختلف دارد، در تولید علم مانند پایان نامه ها، در علوم تربیتی، در عرصه های اقتصادی، سیاسی، بحث مشاوره بحث مسبوق به سابقه ی زیادی هست و غنای علمی آن بسیار. همچنین است خود فیلم و فیلم نامه و رسانه که هم ادبیات علمی دارد و هم عالمان درخور، از فیلمنامه نویسان تا کارگردانان و خالقان تصویر و هنرمندان نقش آفرین. اما امر مشاوره در حوزه هنر و فیلم چنین نیست و از این بعد حرمانی جانکاه دارد. این واقعیت ما را برآن داشت که در رفع این نقیصه تلاش مضاعف داشته باشیم. اما این را هم به خوبی واقفیم که تولید ادبیات علمی نه ازعهده این سایت برمیآید و نه ما در مقام گزافه گویی برآمده ایم، بلکه راهی را برگزیده ایم که متناسب و عملی و به اندازه توان باشد. اولین و موثرترین اقدام در این راستا البته همراهی اساتید قابل اتکاء و توانمند است که در این راه توفیق یار ما شد و خدا را شاکریم. اما گام بعدی سعی در تدوین و تحریر انباشته های علمی ایشان بود تا به زعم ما پیش نویس ادبیات علمی در حد و اندازه ما باشد. که انجام مصاحبه هایی مستمر با پرسشنامه هایی حرفه ای و با عقبه تئوریک مستحکم، عملی ترین و سریع ترین راه برای حرکت در پی این مقصود بود. مجموعه پیش رو در این بخش سایت نتایج تلاش ما در انجام این مصاحبه ها است که امید داریم مفید فایده درخور برای علاقه مندان باشد. در این مصاحبه ها سعی برآن بوده که از بحث فیلم و فیلم نامه و بحث خود مشاوره احتراز شود و تمرکز گفتگوها بر مشاوره ی دینی برای فیلم باشد. لذا موضوع کلی این مباحثات مشاوره دینی فیلم و مسائل پیرامون آن است هرچند در گفتگوی شفاهی گریزی از مسائل در حاشیه این نیست. در این مسیر سعی کردیم که از مجموعه سوالاتی بهره مند شویم که بتواند سیری عالمانه در مطالب مورد نیاز در باب مشاوره دینی فیلم داشته باشد. طبعا شروع این مجموعه از کلیات و مدخل ادبیات علمی این عرصه خواهد بود که البته در ادامه بنا بر این است که گفتگوها تا جزئی ترین مسائل مورد نیاز ادامه یابد و در این راه حدی برای خود نمی شناسیم. در این مرحله پرسش های ما در شش فصل طبقه بندی شده است: فصل اول به شناخت مشاوره می پردازد و سعی در بازشناسی این معنا از امور مشابهش دارد. فصل دوم از ضرورتها بحث می کند و فصل سوم از اصول کار و باید و نبایدهای آن. در فصل چهارم سوال از پیشینه های معرفتی لازم برای مشاور داریم که به چه دانش هایی در هنر و سینما و در حوزه دینی باید مسلح باشد. در پنجمین فصل فرصت ها و موانع در محیط را سوال می کنیم تا ادامه به واکنش ها و چند و چون پذیرش ها بپردازیم و در نهایت از رودرویی در امر مشاوره را با فرصت امروز بشریت به چالش می کشیم تا از مواهب و کاستی های هرکدام از مشاوره چهره به چهره و فضای مجازی درک کاملتری بدست آید. طبعا در هر گفتگو تنها در بخشی به این موضوعات پرداخته خواهد شد لیکن سعی جدی ما این است که از هر استادی در استمرار گفتگوها بهره ببریم به آن امید که کل مباحث را مرور کرده باشیم. امیدواریم که این تنفس علمی، هم در تدوین ادبیاتی مثمر گامی مفید باشد و هم موجب شادابی و نشاط در عملیات مشاوره ای باشد که این سایت برای آن عرضه شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا تشکر می کنم از خدمت تان قبول زحمت فرمودید قدم رنجه کردید، تشریف آوردید.
خانم سلطانی: خواهش می کنم.
سایت مشاور فیلم: این سؤالهایی که ما داریم بیشتر از این منظر است که ما جایگاه ادبیات علمی را در بحث مشاوره ی فیلم خالی می بینیم. بحث مشاوره بوده، جایگاه علمی هم دارد، مدون هم هست، توی عرصه های مختلف هست، به وفور هم هست، مثلا مشاوره های تربیتی، مشاوره های اقتصادی ، مشاوره های علمی، پایان نامه ها و کارهای علمی دیگر، ادبیات علمی خوبی هم دارند؛ ولی توی فیلم و داستان بحث مشاوره ادبیات علمی ندارد، جایگاه خاصی هم پیدا نکرده. نهایت چیزی که هست بحث کارشناسی و نظارت است، خصوصاً مشاوره ی دینی. جایگاه آن چنانی ندارد یعنی معمول نیست و یک جایگاه تعارفی و تشریفاتی دارد، ادبیات علمی هم ندارد یعنی چه مشاوره دهنده چه مشاوره گیرنده یک کار علمی و یک منبع علمی مشخصی هم ندارند یا لااقل ما نمی شناسیم. مراجعه کننده بگویند که مشاوره را این جوری شروع می کنند، این چارچوبش است، مثلاً این ساختار حاکم بر مشاوره هست. در جاهاییکه مشاوره تبدیل به یک دانش شده است، کاملاً می دانند که چه نکته ای از این مشاوره گیرنده را باید هدف قرار بدهند؛ رفتارش را، ذهنش را، نمی دانم عصبی اش کنند، خوشحالش کنند، الآن به آن وعده بدهند، وعید بدهند؟ این را می دانند، مشاور می داند، دقیقاً تخصص دارد، علمش را خوانده، دانشش موجود است. دقیقاً می داند که کدام قسمت از این مشاوره گیرنده را باید هدف قرار بدهد و مشاوره گیرنده هم آنقدر می داند که این یک جریان دانشی هست، می رود هزینه می پردازد تا از این مشاوره بگیرد؛ یعنی این یک رویه هست. ولی در جریان فیلم و قصه و داستان این طوری نیست! بنابراین ما که می خواستیم کار مشاوره را انجام بدهیم - این سایت برای مشاوره هست- ادبیات علمی یکی از مسائلی بود که ابتداءً دیدیم که وجود ندارد و باید باشد. این انگیزه ی رفتن سراغ یک همچین پرسش هایی و انجام یک چنین کاری است. خب حالا این طرح بحث ما بود حالا شما هر جوری صلاح میدانید گفتگو کنیم تا ببینیم کجاها را میرسیم از این سؤالها.
خانم سلطانی: خب فرمایشات شما که درست و متأسفانه همین جوری هم هست که خصوصاً در بحث فیلم اصلاً فضای حاکم این جوری است که به یک همچین چیزی اعتقاد ندارند! شما الآن فیلم هالیوودی را ببینید. فیلم های موفقشان تیم دارند، تیم مشاوره دارند و در زمینه های مختلف که مشاوره می دهند. مثلاً اگر فیلم حالا یک فیلم فانتزی است، یک شخصی که تخصص دارد در ادبیات فانتزی بهشان مشاوره می دهد به اضافه ی مشاوره های روان شناختی، جامعه شناسی و حتی دینی ولی خب بزرگ ترین مشکل ما این است که فیلم ساز، کارگردان، نویسنده حتی خودش را بی نیاز می داند از این قضیه؛ حالا یک سری از فیلم سازهایی که تفکر سکولار دارند و ضد دین هستند که آنها جای خود، آنها که اصلاً کلاً قصدشان این است که ریشه را بزنند. آنهایی هم که تفکراتشان متعهدانه است و حالا تا یک حدی اعتقاد دارند به این جور مسائل، آنها هم خیلی مواقع خودشان را ملزم نمی کنند حتی که بیایند سراغ یک مشاور دینی؛ فقط تا جایی سراغ مشاور دینی می روند که احتمال سوتی دادن نباشد! یعنی اینکه الآن در جامعه وقتی مثلاً این فیلم به نمایش درمی آید، بدیهی ترین چیزها... خب مردمِ الآن (حالا نمی توانیم بگوییم که جامعه به چه سمتی پیش می رود این حالا بحث جامعه شناختی دارد ولی مردم ما) یک جوری هستند که مبانی و اصول را به اصطلاح چه می دانم یک تفکراتی دارند در مورد احکام، اعتقاداتشان، خب حالا این سوتی اگر توسط یک کارگردان پیاده بشود که خب دیگر مسلم است فیلم می خورد زمین؛ یعنی تا این حد! یا اینکه موقعی که توی چارچوب قرار می گیرند، یعنی اینکه مقید می شوند که شما مثلاً اگر داری این سریال را می سازی باید حواست به این مسائل هم باشد؛ یعنی به زور، به اجبار، به فرمایش می روند سراغ یک همچین کسانی. وگرنه بزرگ ترین مشکل فکر می کنم این است. اگر بتوانیم به این سمت برویم که اول از همه موجودیت یک همچین شخصی، یک همچین مشاوری ثابت بشود، یعنی پذیرفته بشود که شما وقتی داری کار دینی انجام می دهی، حالا یک کار دینی صرف هم نه، تا یک جایی می توانی خودت بروی تحقیق و پژوهش کنی؛ از یک جایی به بعد وقتی وارد لایه های زیری می شوی حتماً احتیاج به مشاور داری. غیر از این باشد خیلی از حرفها گفته نمی شود، خیلی از حرفها بد گفته می شود یا خیلی از حرفها اصلاً ضد و نقیض است. چیزی که شما گفتی با چیزی که برداشت شده یا چیزی که ممکن است در اذهان نقش ببندد. اینها همه ممکن است که اصلاً ضدونقیض از کار در بیاید. پس فکر می کنم مرحله ی اول همان اثبات وجود یک همچین آدمهایی است و اینکه کارآمد است.
سایت مشاور فیلم: یکی از دوستان که اینجا گفتگو داشتیم، راجع به مطلب اول یک
نکته ای می گفتند به نظر من نکته ی قابل توجهی بود. می گفتند که وقتی که سراغ یک
کارشناس می روند حالا فرق نمی کند کارشناس دینی باشد یا کارشناس دیگر ی، به این
معنا که یک شکلی را، یک فکتی را نمی داند مثلاً می خواهد توی فیلمش یک جراحی قلب
داشته باشد و این را نمی داند، سراغ یک کارشناس می رود، مثلا به جراح قلب می گوید
ببین اینکه من انجام می دهم این درست است؟ شبیه جراحی قلب است یا نه؟ در این حد!
یا سراغ یک کارشناس دینی می رود می گوید که در این واقعه ی تاریخی من گزاره را این
طور نوشتم مثلاً در تاریخ فلان شخص از فلان جا به اینجا آمد، این تاریخ درست است
یا درست نیست؟ یا اینکه مثلاً این وضو می گیرد این وضو درست است یا وضو غلط است؟
در همین حد! به عنوان یک کارشناس، در این حد می پذیرند، اما وقتی برمی گردد به
اینکه ما به عنوان یک مشاور، می خواهیم رویکرد دینی را بدهیم، بگوییم شما نگاهت به
احکام مثلاً غلط است. چرا فکر می کنید این احکام را می توانید تعطیل بکنید؟ چرا
فکر می کنید نباید تقلید کرد؟ مثلاً در اعتقادات چرا این طور اعتقادی دارید؟ چرا
امامت را مثلاً ناقص کردی؟ یا مثلاً غلو کردی در امامت؟ یا چرا مثلاً داستان تو در
توحید یک همچین مشکلی دارد؟ ایشان می گفت که وقتی که این صحبت ها پیش می آید، همه
صاحب نظرند؛ یعنی مثل پزشکی نیست که بگوید جراحی قلب را خب من نمی دانم باید جراح
نگاه کند بگوید این درست است یا نه. یا حتی مثل وضو گرفتن نیست که بگوید که... یا
مثلاً یک مسئله ی این طوری شرعی مثلاً دفن میت. بگوید احکامش درست است؟ رعایت شد
یا نشد؟ و من نمی دانم. نه این اعتقادات و رویکرد هست، می گوید من خودم برای خودم
مکتبی دارم، من خودم یک قرائت از دین دارم، من خودم صاحب نظرم؛ و این باعث می شود
که همه دچار یک گاردی شدن مقابل این مشاور.
خانم سلطانی: خب همین برمی گردد به تفکرات و اعتقادات
کسی که در این زمینه کار می کند دیگر.
سایت مشاور فیلم: ظاهراً حتی آنهایی که رنگ و بوی دینی دارند، یعنی بحث
سکولارها هم نیست، آنهایی که متدین هستند، آنها هم ظاهراً از این بابت دچار این
گارد هستند.
خانم سلطانی: خب ببینید وقتی صحبت از یک جراحی
قلب است، من اگر فیلم بسازم به یک جراح قلب مراجعه می کنم، برای اینکه به این جراح
قلب ایمان دارم؛ یعنی می دانم اگر کاری بر خلاف اصول او انجام بشود در فیلم، همه
من را تمسخر می کنند، همه می گویند این هیچ چیز نمی دانسته و یک سوتی بزرگ می شود.
من با اعتقاد می روم سراغ این جراح از او می پرسم چه کارهایی باید انجام بدهم یا
هر کس دیگر؛ اما وقتی شما اعتقادتت با مشاوری که قرار است بروی از او مشاوره
بگیری، همسو نیست یا حتی در یک مسیر مخالف است، خب هیچ وقت نمی توانید از او
مشاوره بگیری و قبولش کنی. متأسفانه خب بخش اعظم سینمای ایران هم به همان سمتند.
حالا درست است شما می گوید که حتی کسانی که کار دینی انجام می دهند، ولی من فکر می
کنم که مشکل ما الآن با کسانی نیست که کار دینی انجام می دهند. باز آنها یک مقدار
ممکن است که حالا شما به زور هم که شده مجاب بکنی. مشکلمان الآن با آنهایی است که
کلاً دارند دین و جمهوری اسلامی و نمی دانم فرهنگ و همه را می زنند. من فکر می کنم
مشکل الآن این است. برای اینکه بله... اعتقادات وقتی به قول شما طوری است که حتی
مرجع تقلید را قبول ندارد، حتی زیربنای احکام و شرع را دارد می زند، حتی به روایات
اهمیت نمی دهد، خب ما چه انتظاری داریم که بیایند سراغ مشاور؟ اینکه یک مطلب عادی
است.
سایت مشاور فیلم: اینجا یک مسئله ای پیش می آید. ببینید
وقتی که یک فیلم ساز سکولار، چه دین ستیز چه دین گریز فرقی نمی کند، یک فیلم ساز
سکولار، فرض می کنیم سفارش گرفته یک فیلمی می خواهد بسازد و در این فیلم اکت ها و
فکت های دینی هست بالأخره سفارش دهنده این را خواسته این هم آدم کننده ای است، این
سفارش را گرفته و باید طبق سفارش بسازد. این معمول است و اتفاق می افتد، مختص این
جامعه ی ما هم نیست جاهای دیگر هم این اتفاق می افتد، هالیوود هم می افتد. خب این
طبعاً مجبور است بیاید از یک مشاور دینی -برای اینکه به قول شما سوتی نده- مجبور
است بیاید یک مشاوره هایی بگیرد. خلاصه این اکت ها و فکت هایش در فیلم درست قرار
داده بشود. از این طرف مشاور خودش را در حد یک کارشناس صرفاً نمی داند یعنی یک فرق
ظریفی بین مشاور و کارشناس و ناظر قائلیم. ناظر فقط نگاه می کند مثل داور پایان
نامه است، می گوید که این درست نیست یا درست است؛ کارشناس هم صرفاً صورت قضیه را
نگاه می کند. اما مشاور کسی است که همراهی می کند با این، یعنی یک مقدار کار مشاور
کاری دلی است و همراهی می کند. اینجا باید خود سازنده ی این اثر، این هنرمند باید
مثلاً موحد باشد تا این مسئله ی اعتقادی را باور کند تبدیل به باورش بشود تا در
هنرش بیاورد. مشاور یک همچین حالتی دارد. حالا این آدم در فرضی که عرض
کردیم، در این فرض آدم سکولار آمده مشاوره را بگیرد، حالا از این طرف مشاور خودش
را در جایگاه کارشناس و ناظر نمی داند در جای مشاور می داند. به نظر می آید اینجا
باید یک پروسه ی دیگر ای برای خودش تعریف بکند یعنی بنا این است که این بگوید که
من وقتی دارم با این آدم تعامل می کنم نه در حد یک کارشناس کمی بیشتر از این باید
یک تغییری ایجاد کرده باشم. شما اگر در مقام این مشاور باشید و در یک همچین پروسه
ای گرفتار بشوید، داخل یک همچین پروسه ای بروید، به نظرتان کی احساس می کنید که
گامی به جلو رفتید؟ مثلاً خب با همین فیلم سازی که می گویید تمکین نمی دهد، پا نمی
دهد، چه زمانی حس می کنید گامی به جلو رفتید و حس میکنید که بالأخره خوب شد یک
کاری انجام دادید؟
خانم سلطانی: برای اینکه جواب سؤال شما را بدهم
برمی گردیم به سؤالایی که طرح کرده بودید.
سایت مشاور فیلم: درست است.
خانم سلطانی: اولین سؤالی که طرح کرده بودید در
رابطه با عملکرد کارشناس بود یا مشاور. سه تا سؤال طرح کرده بودید که به کی می
گویید مشاور. توی سؤالایی که طرح کرده بودید اگر بخواهم دقیق بگویم گفته بودید که
مشاوره چیست؟ آیا عبارت است از دادن قواعد به خواهان مشاور برای اینکه آن کاری را
که می خواهد، خوب انجام بدهد؟ یا عبارت است از ارائه ی قواعدی برای انجام کار خوب؟
یا مشاوره عبارت است از تعامل با او برای اصلاح الگوی مفهومیش تا به نتیجه ی مطلوب
برسد؟ قدر مسلم سؤال سوم است دیگر؟
سایت مشاور فیلم: بله.
خانم سلطانی: بله. بخش اول که خب شما یک قواعدی
را ارائه بدهی تا کار خوب بشود یا اینکه...
سایت مشاور فیلم: آن چیزی که خودش خوب می داند و آنرا
میخواهد!
خانم سلطانی: بله، خودش می خواهد، یا یک سری قواعدی را شما
دارید ارائه می دهید می گویید این قواعد خوبه، می توانید از او استفاده بکنید.
برای اینکه حالا اینجا تقریب به ذهن بشود یک مثال از یک کارشناس خانواده مثلاً می
زنیم، یا مشاوره های روان شناختی. یکی از مبانی یا مسائلی که خیلی تأکید می کنند
در مشاوره های روان شناختی، بااینکه درگیری های احساسی دارند با مراجعینشان همیشه این
جوریه که تأکید و سفارش شده که خودتان را وارد رابطه ی احساسی نکنید با
مشاورینتان... با کسانی که از آنها مشاوره می گیرند بله، خب ولی خیلی از مواقع
اتفاق می افتد که متعاقب آن نتایج بدی دارد یعنی درگیر می شوند مثلاً خصوصاً اگر
جنس مخالف باشد، از اینها بگذریم. کسی که یک مشاور خانواده است یا مشاور روان
شناس، دو طرف قضیه دارد، یک زن و شوهر دارد یا فراتر می رویم دو تا خانواده دارد
که مقابل همدیگر یا یک ذره فراتر اصلاً دو تا قبیله و طائفه هستند؛ اما وقتی که می
رویم وارد مقوله ی هنر می شویم، وارد خصوصاً فیلم می شویم این دایره آنقدر وسعت
پیدا می کند که اصلاً شما تصوری نمی توانید داشته باشید از اینکه تأثیر این فیلم،
این گزاره، این حکمی که توی فیلم آمده چه قدر زیاد می تواند باشد؟ مثلاً مثل سریال
حضرت یوسف ببینید کجاها پخش شده و چه قدر آدم این سریال را دیده اند. خب به نظرم
اولین چیزی که مشاور باید به آن توجه داشته باشد این است که قبول بکند مسئولیتش
خیلی سنگین است. وقتی شما قبول می کنی مسئولیتت انقدر سنگین است به قول شما دلی
وارد این ماجرا می شوی، باید ناخودآگاه خودت را پرت کنی وسط ماجرا؛ یعنی نمی
توانید بیرون گود بایستید و به طرف بگویید که خب حالا این کار را بکن، این کار را
نکن انشاءالله درست می شود. شما باید بروی جلو، شما باید همدلانه با او بروی وارد
بحث بشوی.
سایت مشاور فیلم: جنس کارش را باید بفهمد و به تبع آن
متفاوت باشد.
خانم سلطانی: بله؛ یعنی اینکه هر آن چیزی که شما
الآن توی شق سوم گفتید؛ یعنی باید مصداقی کار بکند، نمی تواند در قالب چهار تا
جمله که شما این کار را انجام بده، این کار را انجام نده، بیاید مشاوره بدهد به
طرف. به اضافه ی اینکه گفتم فیلم سازهای ما مبانی احکام و اعتقادات را می دانند.
حالا نه فقط ما، جاهای دیگر هم همین طور. یک فیلم بود که الآن یادم نیست دقیقاً
اسمش چیست، اگر اشتباه نکنم از یکی از نمایش نامه هایی چخوف گرفته بودند، در نمایش
نامه ی چخوف ما داشتیم که یک آدمی در عالم مستی میره سراغ خدمتکارش بعد یک بچه ای
به دنیا می آید، پسر خودش که بزرگ شده بوده از خارج کشور می آید عاشق این بچه ی
این خدمتکار می شود بعد که متوجه می شوند که خواهر و برادر هستند و نمی توانند باهم ازدواج کنند. این برداشت آزادی بود
که یکی از کارگردانها انجام داده بود، ایرانیزه اش کرده بود آمده بود این را ساخته
بود. دقیقاً نمی دانم اسمش چه بود.
سایت مشاور فیلم: چهار پنج سال پیش در جشنواره بود.
خانم سلطانی: بله. خب این را دیگر هر آدم عاقلی
که در این مملکت زندگی می کند می داند که این ازدواج خواهر و برادری درست نیست؛
اما وقتی مسئله فراتر از این حرفها می رود مشاور دیگر نمی تواند فقط احکام بگوید.
مشاور نمی تواند فقط توضیح المسائل را برای فیلم ساز بگوید. مشاور باید برود در دل
قضیه و وقتی که می خواهد برود در دل قضیه به نظر من اولین مرحله این است که حالا
یا غریزی یا اکتسابی روان شناس باشد؛ یعنی بتواند این را تشخیص بدهد که از چه راهی
می تواند روی ذهن مشاوره گیرنده اش اثر بگذارد.
سایت مشاور فیلم: سیر خوبی آمدید. سؤال این بود که این
مشاور مثل کارشناس نیست که فقط یک چیزی را بگوید و رد بشود، مثلاً فقط یک احکام
خواهربرادری را بگوید رد بشود. مشاور مجبور است همدلانه رفتار کند یعنی جنسش فرق
می کند مسئله همین بود که مشاور مجبور است همدلانه وارد بشود. درواقع سؤال این بود
که مشاور چه طور فتح بکند؟ چطور حرکت کند؟ چه کارهای متفاوتی انجام بدهد؟
خانم سلطانی: وقتی که بحث همدلانه پیش می آید خب
ما در روش شناختی کارهای هنری متدولوژی اش، چند روش مختلف داریم. تاریخی نگری هست،
نمی دانم پدیدارشناسی هست، سنت گرایی هست، حالا اصلاً شاید بحثمان کاری هم به این
قضیه نداشته باشد، شاید واردم نباشد ولی کلمه ی همدلی یا ایمپتی که می آید، شما
وارد متدولوژی پدیدارشناسی می شوید، پدیدارشناسی می گوید چی؟ می گوید که شما خودت
را بگذار جای طرف مقابلت؛ یعنی مثلاً دارم می گویم، وقتی که شما می روی مسجد شیخ
لطف الله میدان امام اصفهان را می بینی، نروی بگویی که خب آن موقع تاریخ این جوری
بوده، مجبور بودند این کار را بکنند، آن کار را بکنند، مسجد این جوری در آمد از
کار. برو بگو که این معماری که این گنبد را ساخته، تفکرش چه بوده؟ این معمار تفکرش
شاید نه در لفظ، در ذهن این جوری بوده که یک شمائی از خداوند در زمینه ی وحدت در
کثرت را داشته؛ یعنی وقتی این گنبد را ترسیم کرده، این گنبد را کار کرده، خدا را
رأس گنبد دیده که وقتی آمد پایین شعاعی از آن خدا توی تک تک این موجودات می شود
دید یا هر چیز دیگر؛ یعنی اینکه شما همدلی کن، خودت را در شرایط هنرمند قرار بده
بعد این کار را وقتی انجام دادید خیلی راحت می توانید درک بکنید که این گلدسته چرا
این جوری ساخته شده، این گنبد چرا این جوری است؟ چرا وسط مسجد حوض است؟
سایت مشاور فیلم: یعنی درواقع می فرمایید که من نمی
توانم... من به عنوان یک مشاور نمی توانم در جهان خودم بمانم و این فیلم ساز هم در
جهان خودش باشد.
خانم سلطانی: بله دقیقاً.
سایت مشاور فیلم: بعد من از جهان خودم حرفهایی بزنم
که برای او غریبه است قطعاً...
خانم سلطانی: دقیقاً.
سایت مشاور فیلم: و حرفهایی را بشنوم که برای جهان من غریبه
است...، من این برداشت را از حرفهای شما کردم که درواقع این وظیفه ی مشاور است که
برود در جهان مشاوره گیرنده، جهان فیلم ساز، نباید توقع داشته باشد مشاوره گیرنده
بیاید در جهان این.
خانم سلطانی: بله واقعاً همینه.
سایت مشاور فیلم: این باید برود از آنجا او را بکشد بیاورد؟
خانم سلطانی: ببینید یکی از مشکلات مشاورین ما
همینه، کسی که فضای موسیقی را درک نکرده چه جوری می خواهد برود به یک کسی که دارد
موسیقی را اجرا می کند مشاوره بدهد؟ در چیزهای مختلف. کسی که به قول شما عمل جراحی
قلب را نمی داند، اصلاً شناختی از قلب ندارد، می تواند برود به کسی مشاوره بدهد که
می خواهد یک همچین کاری را انجام بدهد؟ یا هر زمینه ی دیگر. بحث مشاوره ی دینی یک
بحث عینی نیست، بحث ذهنی یعنی باید روی ذهن طرف کار بکنی. اینها عینیه ما می بینیم
و قبولش می کنیم اما وقتی بحث ذهنی می شود، خیلی مشکل تر می شود، مفهومی می شود
خیلی مشکل تر می شود و این قدرت مشاور است که باید بتواند خودش را هماهنگ بکند با
طرف. ببینید بحث ارزش گذاری برای مشاور دینی نیست، بحث این است که مشاور دینی وقتی
وارد فضای سینمای ایران نشده است و درکی از روابط، درکی از ارزش های اینجا ندارد
واقعاً خیلی مشکل است که بتواند وارد ذهن طرف بشود، وارد ذهن مشاوره گیرنده بشود.
ببینید وقتی که تمام توجه هنرپیشه ی ما به اسکار است، تمام توجه هنرپیشه ی ما به
سر و وضع هنرپیشه ی هالیوودی است، آن وقت ما چه جوری می توانیم خودمان را دور نگه
داریم از این قضیه، بعد بیاییم مشاوره هم بدیم به طرف. همه ی این جوانب باید رعایت
بشود. پس وقتی ما می خواهیم در این زمینه جلو برویم و إن شاءالله به هدف هم برسیم،
لازم است که در خیلی از زمینه ها پیشرفت داشته باشیم و خصوصاً بحث روان شناختی؛
یعنی اگر بعضی از آدمها هستند که ذاتاً روان شناس هستند وقتی که با یک نفر طرف
صحبت می شوند خیلی راحت می توانند بحث را بکشانند سمت چیزی که خودشان می خواهند یا
خیلی راحت می توانند ذهن طرف را بخوانند یا مثالی آقای اسدی از یک نفری می زد از
یکی از نویسنده ها، می گفت این به هیچ چیز اعتقاد نداشت، ولی وقتی صحبت می کرد
حواسش جمع بود که شما چه می خواهی برود همان سمت، شما این جوری می خواهی؟بله من
این جوری می نویسم؛ یعنی آدمی بود که می توانست ذهن را بخواند، آدمی بود که می
توانست بحث را جریان دهی بکند و مطابق میل شما کاری را انجام بدهد، انعطاف پذیریش
فوق العاده زیاد بود. حالا امیدوارم که توانسته باشم جواب سؤالتان را بدهم...
سایت مشاور فیلم: من یک خاطره ای یادم افتاد، یکی از
سریال های تلویزیونی بود، فیلم نامه را تقریباً نوشته بودند و اجرا را هم داشتن
شروع می کردند یعنی نزدیک شوتینگ بود، ما رفتیم با عواملش، تهیه کننده و کارگردان
صحبت بکنیم، به نظرم فیلم نامه را هم خود کارگردان نوشته بود اشتباه نکنم یا
اصلاحیه اش را خودش کرده بود. بعد چند تا نکته من در مورد فیلم نامه گفتم که خب
این فیلم نامه این نکات و مشکلات دینی را دارد لازم است اصلاح بشود این نکات هم
درواقع نکات ساختاری بودند یعنی مثلاً ما می خواستیم این سریال را از حالت تصوف
مضمون، یک خورده بکشیم بیارویم طرف به اصطلاح امامت و ولایت ائمه. خب خیلی ساخت
درام را جابه جا می کرد این کار. بعد ایشان گوش کرد و خیلی خوب هم گوش می کرد بعد
گفت که حرفهای شما درست است، فهمیدم حرفها را، ولی بخواهم این حرفها را اجرا کنم
با ممیزی دچار مشکل می شم. چه کار کنم؟ راهی داری؟ گفتم نه من راهی ندارم برای
این.
خانم سلطانی: خودت برو راهش را پیدا کن.
سایت مشاور فیلم: گفتم راهی ندارم ولی خلاصه بالأخره سعی
کن، اینجا را که باید گذر کنی ولی سعی کن اینها را هم لحاظ بکنی. در حدی هم که
توانسته بود من بعداً دیدم که سعی کرده یعنی باز هم دمش گرم.
خانم سلطانی: یک بحثی داشتید در مورد اینکه فیلم
ساز سکولار مفهوم دینی را می خواهد پیاده بکند یاد فیلم ده فرمان کیشلوفسکی
افتادم، دیدید این فیلمش را؟
سایت مشاور فیلم: بله.
خانم سلطانی: یکی از اپیزوداهایش که در مورد
ﭘﻮزﻳﺘﻴﻮﻳﺴﻢ و تجربه گرایی است آن بخشی که پدر خودش ﭘﻮزﻳﺘﻴﻮیسم است، بچه می رود می
افتد درون آب یخ. فکر کنم... اپیزود اولش فکر می کنم باشد. من خودم الآن دقیق
اصلاً قصه اش یادم نیست ولی آنقدر این پررنگ در ذهن من مانده که واقعاً آمده
زیربنای هر چه تجربه گراییه زده؛ یعنی یک فیلم کاملاً معناگرایانه و خدامحورانه از
کیشلوفسکی. من فکر می کنم اینجا تفاوت بین فیلم ساز خوب و بد است، بین اعتقاد
نیست، یعنی ممکن است یک فیلم ساز خوب به خیلی از چیزها اعتقاد نداشته باشد ولی
برای اینکه کارش خوب از کار دربیاید، برای اینکه می تواند ذهن مردم را بخواند،
برای اینکه یک نگاه خوبی به جامعه ی اطراف خودش دارد می تواند این کار را خوب از
کار دربیاورد. یعنی بحثی به اعتقادش ندارد. برعکس فیلم ساز بد، حتی ممکن است یک
مسئله ی اعتقادی را هم به آن اعتقاد داشته باشد ولی نتواند خوب پیاده اش بکند و
اصلاً زیربنای هر اعتقادش را هم بزند. مثلاً من فیلم به مدت معلوم را نمی دانم شما
دیدید یا نه؟
سایت مشاور فیلم: نه متأسفانه...
خانم سلطانی: من تازه فقط اوایل فیلم را دیدم. فیلم را
گذاشتیم، من و دخترم بودیم کمی که رفت جلو دخترم گفت من نمی توانم با شما این فیلم
را ببینم! خاموشش کن! نخواست با هم ببینیم. چون تمامش را ندیدم نمی توانم قضاوت
بکنم ولی همان مثلاً ده دقیقه ی اول فیلم، پانزده دقیقه ی فیلم را که دیدیم، حس
کردم حرف خوبی برای گفتن دارد، ولی واقعاً خانواده نمی تواند بنشیند این فیلم را
با هم ببیند؛ یعنی شما با بچه ات این فیلم را نمی بینی، با دخترت نمی توانید یک
همچین فیلمی را ببینید چون خیلی از مسائل را آنقدر هنرمندانه نتوانسته تعریف بکند،
یک جوری مسئله را تعریف بکند که شما کنار دخترت، پسرت، همسرت، پدرت بتوانید این
فیلم را ببینید. این نکته ای بود که فکر می کردم باید بگویم.
سایت مشاور فیلم: از این صحبت کردیم که مشاور وقتی می خواهد
برود و در جایگاه مشاوره قرار بگیرد، باید یک مسائلی را بفهمد، رعایت کند و یک کنش
هایی باید داشته باشد که آن کنش ها و آن لوازم را یک کارشناس صرف یا یک ناظر نمی
خواهد؛ اما مشاور به خاطر اینکه باید با جهان طرفش همدلانه صحبت کند و از اینجا
شروع کند قضیه را و بتواند توی او جهان قرار بگیرد مجبور است یک چیزهای دیگر ی غیر
از آنی که کارشناس یا ناظر می خواهد را بفهمد.
خانم سلطانی: حداقل زیسته ی مشاوره گیرندش را
درک بکند
سایت مشاور فیلم: و خب بهتر این است بگوییم بتواند آن گونه
زیست کند و از آن زیست حرکت را شروع کند. اما از آن طرف هم آیا می شود یک جوری
مشاوره گیرنده را راهنمایی کرد؟ به این معنی که مشاوره گیرنده هم احتمالاً وقتی در
مقام مشاوره گرفتن قرار میگیرد یک ویژگی هایی باید داشته باشد؟ یک بار فقط صرفاً
کارشناسی می گیرد فقط گزاره را و فیزیک را می گیرد، یک بار این است که نه مشاوره
می گیرد، کسی را می آورد کنار خودش که بخواهد با او زیست کند، می خواهد آنقدر عمیق
با او نزدیک باشد. برای این هم به نظرتان حرفی هست بگوییم؟
خانم سلطانی: ببینید در سؤالاتتان یا نقل به مضمون، این
چیزی که در ذهنم هست یک سؤالایی داشتید که چه جوری می توانیم این مشاوره ی دینی را
بگنجانیم در فرآیند ساختن یک فیلم، مثلاً دارم می گویم آیا با عوامل اجرایی؛ با
قانون، نمی دانم...
سایت مشاور فیلم: با رویه ها، فرهنگ...
خانم سلطانی: بله. ملزم بکنند طرف را که شما در فیلمت مثلاً
باید از یک مشاور دینی مشاوره گرفته باشی این قسمت، این قسمت، این قسمت را پیاده
کرده باشی.
سایت مشاور فیلم: حالا این را سؤال داشتیم به این معنی که
آیا واقعاً میشود این جوری باشد یا نه؟
خانم سلطانی: من فکر می کنم به هیچ وجه شما فرمایشی نمی
توانید این کار را انجام بدهید.
سایت مشاور فیلم: نمی توانیم، بنده هم اعتقادم همین است. و
در واقع این سؤال ما بیشتر از اینکه سؤال قانونی باشد سؤال فرهنگی است؛ یعنی بیشتر
از اینکه بپرسیم که آیا ما چه قوانین یا بخش نامه هایی درست کنیم تا اینها بیایند
مشاوره بگیرن...
خانم سلطانی: چه جوری باید فرهنگ سازی
کنیم؟
سایت مشاور فیلم: بله دقیقا، می گوییم چه حرفی برای مشاوره
گیرنده داریم تا راهنمایی بشود تا یک مسائلی را خودش متوجه بشود، رعایت کند یک
همچین کسی را همراه خودش بپذیرد، یک کسی که بیشتر از کارشناس کنارش باشد.
خانم سلطانی: ببینید من فکر می کنم باز سمت وسوی
این سؤال برمی گردد به مشاور، از یک بعدی. ببینید وقتی...
سایت مشاور فیلم: شما خودتان برای یک فیلم نامه
که می نویسید...
خانم سلطانی: همین را می خواستم بگویم...
سایت مشاور فیلم: که در مقام مشاوره گیرنده باشید؟
خانم سلطانی: ببینید من موقعی حرف مشاورم را گوش
می دهم که می بینم مشاور آنقدر تبحر دارد در این قضیه که من می توانم به آن اعتماد
کنم. یعنی وقتی اعتماد من را جلب می کند راحت می توانم حرفهایی که می زند را قبول
کنم. یادتان هست توی پژوهشکده در رابطه با پیردختری و این ها کار می کردیم. خب من
با توجه به پیش زمینه ام، با توجه به اعتقادم آمدم اگر یادتان باشد روی بحث ازداوج
موقت کار کردم. بقیه ی خانم ها زیر بار این قضیه نمی رفتند ولی زیر بار وضعیت
جامعه که به سمت پیردختری می رود، باز به آن سمت می رفتند، قبول می کردند و می
آمدند مشاوره می گرفتند. مشاوره مان چه جوری بود؟ مشاوره کاملاً علمی بود، یادتان
هست؟
سایت مشاور فیلم: بله، جلسات خوبی هم بود.
خانم سلطانی: علمی و مجاب کننده بود، راه های مختلفی که می رفتیم تمام ابعاد
را در برمی گرفت. خب خیلی ببخشید! من باید خیلی آدم کودنی باشم که به یک همچین
چیزی پشت بکنم. وقتی می بینم که کاری را که من خودم باید ساعت ها وقت بگذارم، ساعت
ها فکر بکنم، سراغ آدم های مختلفی بروم تا به آن دست پیدا بکنم با توجه به یک
مشاوره، در وقت کمتر، هزینه ی کمتر خیلی راحت به آن دست پیدا می کنم، خب چرا یک
همچین کاری را انجام ندهم؟ پس می گویم باز هم یک سمت قضیه برمی گردد به مشاور؛
یعنی وقتی مشاور توانست در تمام زمینه ها شما را مجاب بکند، شما اگر یک آدم منطقی
باشی، هیچ وقت جا خالی نمی کنی. مخصوصاً اگر اینکه مثلاً که موضوع فیلم، موضوع
فیلم نامه یک گزاره ی دینی باشد. شما به عنوان سفارش گیرنده آمدی یک کاری را انجام
بدهی، به شما یک سفارشی داده اند، می خواهی یک کار را انجام بدهی، حداقل دلت برای
کار خودت می سوزد دیگر! به خاطر این کار می روی سراغ مشاور. مشاور اگر حرفی برای
گفتن نداشته باشد به درد شما نمی خورد ولی وقتی بتواند تمام ابعاد را بیاورد برای
شما روی تخته بکشد، نمی دانم برایتان فکت بیاورد، سند بیاورد، خب برای چه آدم گوش
ندهد به چنین چیزی؟
سایت مشاور فیلم: خب برویم سراغ یک سوال دیگر: به نظر شما
مخاطبهای مشاوره چه کسانی هستند؟ در تصور اول فکر می کنیم که مخاطب مشاوره فیلم
ساز است یا هنرمند است. بعد می آییم می بینیم که یکسری عوامل محیطی برای فیلم مؤثر
است که اهمیتش کمتر از فیلم ساز شاید نباشد. مثلاً حوزه ی علمیه در مورد یک فیلم
موضع می گیرد که موثر است و یک مرتبه یک اتفاقی برای فیلم می افتد! مثلاً یک جریان
علمی دانشگاهی یک موضع هایی می گیرند اتفاقی برای فیلم ها می افتد! یک جریان
فرهنگی، مجموعه ها، یک جریان سیاسی نمی دانم نماینده های مجلس یا کسان دیگر موضع
می گیرند بعد آدم می بیند که آنهایی که مؤثر هستند تا فیلمی به تولید برسد، اینها
همه نیازمند مشاوره هستند. آیا این طور فکر می کنید شما؟ یعنی به این وسعت قبول
دارید؟ یا فکر می کنید اگر به این وسعت ببینیم دیگر خیلی پراکنده می شود ما دیگر
از حیطه ی کاری مان خارج می شویم می رویم یک جای دیگر؟ تأییداً یا نفیاً توضیح
بفرمایید.
خانم سلطانی: فرمایش شما که به صورت کلی مورد
تأیید است یعنی وقتی که به قول شما یک واعظ می آید روی منبر از یک فیلمی تعریف می
کند یا یک فیلمی را نقد می کند یا زیربنایش را می زند خب مسلماً مخصوصاً در دوره و
زمانه ی الآن که آنقدر فضای مجازی پیشرفت کرده و توسعه دارد این بازخوردها خیلی
راحت همه جا پخش می شود، بعد شما تصورش را بکنید که یک همچین واعظی حرفش بی ربط
باشد! وقتی شما در بستر جامعه می آیی بازخوردش را می بینی، می بینی که بیشتر از
اینکه مؤثر باشد مورد تمسخر قرار گرفته. یعنی یک موقعی یک صحبتی یک حرفی پیش می
آید که باعث می شود یک موجی برخلاف یک جریانی ایجاد بشود. خب مطمئناً یک مشاور می
تواند به اصطلاح جلوی این موج را بگیرد؛ اما فکر می کنم تا رسیدن به آن مرحله خیلی
کار داریم؛ یعنی الآن در درجه ی اول مشاوره فیلم دینی -حالا غیراز کارگردان،
نویسنده، فیلم نامه نویس و این ها- خب بستر اجتماعی را در نظر می گیرد، مخاطب ها
را در نظر می گیرد یعنی ما الآن در این مرحله اگر بتوانیم برویم جلو خیلی کار
کردیم. بله شما می گویید خیلی از آدمها می توانند در این حیطه قرار بگیرند، در این
دایره قرار بگیرند که از مشاوره استفاده بکنند ولی امیدوارم به این روز برسیم.
سایت مشاور فیلم: آرزوی خوبی است!
خانم سلطانی: بله فعلا آرزوی خوبی است!
سایت مشاور فیلم: سوال بعدی ما البته تلویحاً بین صحبتا
مطرح شد. یک فیلم برای اینکه ساخته بشود یک پروسه ای دارد. این پروسه از فیلم
نامه، از آن ایده ی اولیه، از مرحله ی سفارش، از همان مرحله ای که ایده در درون دل
یک نفر می گیرد، از همان مرحله شروع می شود تا اکران فیلم، فیلم نامه درست بشود،
فیلم درست بشود، برای خودش پروسه ی بزرگی است. خب مشاور از کجا وصل بشود به
نظرتان؟ یک جای خاصی؟ آیا میتواند مثلاً هر زمان در هر نکته ای قرار
بگیرد؟ یا یک امر مستمر و جاری در تمام...
خانم سلطانی: ببینید بحث ما تخصصی فیلم است و
فیلم نامه. خب اولین قدم در فیلم، فیلم نامه است؛ یعنی وقتی فیلم نامه مشکل داشته
باشد، کارگردان با دربه دری باید فیلمش را جوری بسازد که آن مشکلات یک جورایی
پوشیده بشود. پس فکر می کنم که اولین قدم فیلم نامه است. حالا شاید تعصب خاصی به
عنوان فیلم نامه نویس داشته باشم روی این قضیه ولی هر اندازه اگر فیلم نامه خوب
باشد، فیلم ممکن است که خوب یا بد از کار دربیاید ولی اگر فیلم نامه بد باشد قطعاً
فیلم بد از کار در می آید. پس اگر بخواهیم در مسائل دینی یک گام جلو برویم از همان
اول باید با فیلم نامه نویس همراه باشیم. فیلم نامه هم بستگی به سوژه ی موردنظر
دارد، بستگی به فیلم نامه نویس دارد. وقتی شما یک سوژه ای را انتخاب می کنید که از
بیس کار وارد احکام شده، از بیس کار مربوط به مسائل اعتقادی می شود، حتماً شما از
همان اول به مشاوره ی دینی احتیاج داری. همان کاری که ما کردیم. آخر کار یادتان
هست که فیلم نامه از کجا به کجا رفت؟ و بحث ازدواج موقت کجا قرار گرفت؟ ولی ما
تمام این مبحث را شخم زدیم تا رسیدیم به این قضیه. از همان ایده ی اولیه... ایده
ای که شکل نگرفته بود یعنی ما فقط یک مضمون داشتیم که یک جمله ی دو قسمتی که اگر
بخواهیم در بحث ازدواج و پیردختری کار بکنیم یکی از راهکارها ازدواج موقت است، این
را داشتیم، از همان اول پیش رفتیم تا به اینجا رسیدیم و جایی هم رسیدیم که مخاطب
اگر تیزبین نباشد اصلاً شاید متوجه این قضیه هم نشود. پس به نظر من از همان بیس
کار. پس جواب شما به نظرم همین طور است یعنی از آن ابتدای کار مشاوره ی دینی لازم
است.
سایت مشاور فیلم: یعنی به فرمایش شما اگر در آن ابتدای کار
قرار نگیرد حتی در آن تکَوّن ایده اگر قرار نگیرد و ایده درست تکوین پیدا نکند در
فیلم دچار مشکل می شویم و اگر کل فیلم نامه از این منظر درست تکوین نگیرد در فیلم
اصلاً درنمی آید.
خانم سلطانی: بله.
سایت مشاور فیلم: برگردیم به نکته ای در بحث قبلی؛ ما دو تا
مسئله را صحبت کردیم. یکی این بود که مشاور باید بتواند برود با مشاوره گیرنده
زیست بکند، آن جهان را درک بکند و این صحبت هایی که پیش آمد؛ از این طرف هم صحبت
این شد که مشاوره گیرنده هم باید به اندازه ی کافی منطقی باشد، دلسوز کارش باشد،
گارد بی خود نگیرد. حالا چه قدر این را واقعی می دانید؟ چه از طرف مشاور و چه از
طرف مشاوره گیرنده؛ یعنی واقعاً مشاورها، اشخاص خاصی را در نظر نداریم، کلیت را می
گوییم، چه قدر به این واقعیت نزدیکند و این کلیتی که در دنیای فیلم سازها و
هنرمندا می بینید چه قدر به این واقعیت نزدیکند؟
خانم سلطانی: واقعیت این است که توی دنیای
هنرمندها یک سری از آدمهای ارزشی به این سمت می آیند. یعنی شما برآوردی داشته
باشید از فیلمهایی که اکران می شود، یک برآوردی داشته باشید از فیلمهایی که در طول
سال ساخته می شود واقعاً چه قدر از سوژه ها مطلوب یک جامعه ی دینی است؟ درصد خیلی
پایین! دارم می گویم من اگر بخواهم بچه ام یک فیلم هالیوودی ببیند این پیش زمینه
را دارم که ممکن است که توی این فیلم یک چیزی باشد که برای بچه ی من خوب نباشد از
قبل می روم می نشینم این فیلم را نگاه می کنم ببینم من می توانم این فیلم را بدهم
بچه ام ببیند یا نه. در مورد فیلمهای سینمای خودمان واقعاً این مشکل خیلی بدتر
است! من با اطمینان به اینکه یک فیلم توی مملکت جمهوری اسلامی ساخته شده می روم
فیلم را از ویدیوکلوپ می گیرم می آروم یا می روم در سینما می نشینم می بینم، بعد
بچه ام نشسته کنارم واقعاً نمی دانم چه کار باید بکنم! فیلم مصادره را شما دیدید؟
تیکه هایی که آنجا استفاده می شود، دیالوگایی که استفاده می شود واقعاً من نمی
توانم با خانواده بنشینم ببینم یا من رفتم از ویدیوکلوپ چند تا فیلم گرفتم آوردم
آنقدر شوخی ّهای لفظی ناجور دارد حتی شوخی های به اصطلاح از لفظی هم بگذریم به هیچ
وجه نمی توانم به آن اطمینان کنم یعنی واقعاً درصد فیلم خوبی که در این مملکت
تولید می شود که ما بتوانیم اسمش را بگذاریم فیلم دینی، فیلم ارزشی یا حتی اسم
دینی و ارزشی هم بگذاری کنار، فیلم قابل قبول، خیلی درصد پایینی را دارد. پس در
جامعه ی مشاوره گیرنده یک تعداد آدمهای محدودی اند متأسفانه. توی جامعه ی مشاورها
که به نظرم اسف باره! شما خودتان هم گفتید از یک تعداد آدمهای خاص که بگذریم بقیه
اکثراً کسانی هستند که درس حوزه خوانده اند، طلبه هستند ولی دایره ی دید محدودی
دارند یعنی به هیچ عنوان نمی توانند تصوری داشته باشن از زندگی یک هنرمند، یک فیلم
ساز، یک موسیقی دان، یک هنرپیشه خیلی دیدشان محدود است. من خودم به غیراز چند تا
آدم... آنم نه صد در صد! واقعاً می بینم اینجا خیلی خالی است. یک کسی که توانایی
داشته باشد، آدم شناس باشد، به قول شما زیسته ی یک هنرمند را درک کرده باشد اصلاً
کاری به زیسته ی هنرمند نداریم در بستر جامعه، این موضوعی که قرار است فیلم نامه
اش نوشته بشود، قرار است فیلمش ساخته بشود، این را کاملاً کنکاش کرده باشد، کاملاً
شخم زده باشد واقعاً خیلی کم است و من به خاطر همین، کاری به بقیه ی همکارهایم
ندارم خیلیاشان اصلاً اعتقادی ندارند، خیلیاشان موضع می گیرند، ولی من واقعاً دلم
می سوزد برای کاری که پژوهشکده ی باقرالعلوم انجام می داد و حلقه ای که این وسط
مفقود بود نمی توانست برود این را ارتباط بدهد به یک فیلم نامه نویس ارزشی
کارگردان ارزشی، این حلقه وجود نداشت...
سایت مشاور فیلم: و آن فیلم نامه ّهایی که تولید شد، فقط
فیلم نامه بود!
خانم سلطانی: فقط فیلم نامه بود؛ یعنی در مرحله ی عمل یک
سدی جلویش قرار داد شد که دیگر به نتیجه ی مطلوب نرسید.
سایت مشاور فیلم: مهم ترین نتیجه ای که گرفته شد و مهم ترین
باری که از آنجا بسته شد یک تجربه ی خوب بود.
خانم سلطانی: واقعاً؛ یعنی می توانیم به عنوان
به قول شما یک تجربه ی موفق از آن یاد کنیم که ما این کار را انجام دادیم و به
نتیجه ی خوبی هم رسیدیم.
سایت مشاور فیلم: نمی دانم الآن حضور ذهن می توانید داشته
باشید یا یک زمان دیگر ی اضافه کنیم برای این مطلب؟ به عنوان یک تجربه ی موفق شما
آن جلسه را، آن کارگاه ها را، آن کاری که انجام شد را آنالیز بکنید و توضیح بدهید،
ارائه بدهید. بسیار مغتنم است اگر این کار را بکنید.
خانم سلطانی: بله در فرصتی مناسب مشکلی نیست.
سایت مشاور فیلم: پس این پرونده را باز نگه میداریم تا آن
مطالب را اضافه کنیم که به عنوان یک تجربه، شاخص هایی هم که اینجا گفته شده شاید
با این شاخص ها بشود تطبیق داد...
خانم سلطانی: درست است.
سایت مشاور فیلم: این تجربه را بعد در ادامه ی این کار
اضافه اش می کنیم.
خانم سلطانی: حالا یک نکته ی دیگر چون
داشتم در موردش حیفم می آید نگویم، در مورد اینکه مشاور دینی در چه زمینه هایی
باید تخصص داشته باشد...
سایت مشاور فیلم: بله یک محور بحثمان همین بود.
خانم سلطانی: به نظرم فقه در جایی و جایگاهی از
دین و تشیع هست که وارد زندگی مردم می شود یعنی به مردم بایدها و نبایدهای زندگی
را می گوید که این کار را باید انجام بدهی این کار را نباید انجام بدهی؛ یعنی همان
حلقه است. حلقه ای است که بین عملکرد مردم و منبع دینی مردم قرار دارد یعنی شما از
قرآن، از روایات یک سری چیزها را برداشت می کنید بعد می آیید عملاً جلو راه مردم
قرار می دید. این اجتناب ناپذیر است که مشاور دینی حداقل مبانی اولیه ی فقه
را باید بداند. یادتان است که همان در پژوهشکده... -باز هی برمی گردیم سمت همان
قضیه- آن موقع که اهدای جنین می خواست موضوع کار ما قرار بگیرد من خودم رفتم همه ی
مسائل فقهی را درآوردم. یک سری از علما بودند که حرام می دانستند، احکام مختلفی
داده بودند، فتوا داده بودند، احتیاط واجب بود که این کار را انجام ندهید، که حرام
است که پول پرداخت بشود در موردش، یا اینکه این قضیه به هیچ عنوان صحیح نیست چون
فروختن آدم است؛ یعنی من خودم رفتم این چیزها را درآوردم از فقه این مسئله. خب
مشاور اگر واقعاً می خواهد کار مشاوره ی دینی بدهد، باید بتواند این چیزها را
ارائه بدهد. به اضافه ی اینکه مضمون کار چیست؟ اگر مضمون کار آیات است، باید تخصص
داشته باشد در بحث تفسیری. اگر روایات است باید در بحث روایت شناسی، شاید حتی در
رجال این چیزها تخصص داشته باشد، حالا نه تخصص آن چنانی ولی حداقلش این است که
بداند کجا دنبالش باید بگردد. ابتدا به ساکن نمی تواند وارد این مباحث بشود.
سایت مشاور فیلم: سؤال دو قسمت داشت، یک قسمت همین تخصص
هایی که لازم دارد. یک بحث دیگر این بود که خب ما می گوییم که این فقه را باید
بفهمد و به گونه ای درک بکند که بتواند با یک فیلم نامه نویس همدلی کند و همراهی
کند، این را به یک سناریو تبدیل کند. یک بحث این است که آیا همین الآن لازم است
این را بداند؟ احتمالاً می گوییم نه. چون یک عالمه مسائل هست که الآن نمی داند ولی
زیرساختش را دارد، تواناییش را دارد می تواند برود بفهمد. پشت بند این توانایی که
به اصطلاح علما «إذا رجع عَلِم»، این مسئله بود که چه زیرساخت معرفتی ضرورت دارد
که این توانایی اذا رجع علم را داشته باشد؟ وقتی که در حوزه ی اقتصادیم یک بیس
معرفتی می خواهد، در حوزه ی حقوق یک بیس معرفتی می خواهد و دیگر حوزه های دانشی
هرکدام اقتضای یک زیرساخت معرفتی را دارند. توی دانشهای دینی هم ما فلسلفه داریم،
کلام داریم، اعتقادات داریم، حدیث داریم، تفسیر داریم، فقه هم داریم، اصول هم
داریم، این علوم را داریم، در گستره علوم حوزوی همه ی اینها را داریم. از اینها
کدام یک، زیرساخت معرفتی ضروری برای یک مشاور دینی فیلم است؟
خانم سلطانی: من اول گفتم من فکر می کنم فقه از
همه مهم تر است.
سایت مشاور فیلم: بعضی از دوستان می گفتند فلسفه. چون باید
بتواند آن جهان را بشناسد و تحلیل کند.
خانم سلطانی: من خودم فلسفه و هنر خواندم. فلسفه
و هنر اینجا یک دانش بین رشته ای است که شما باید هم هنر را بخوانی هم فلسفه را و
متأسفانه بیشتر فلسفه ای که ما خواندیم فلسفه ی غرب بوده.
سایت مشاور فیلم: بله.
خانم سلطانی: یک سری مسائلی که در فضاهایی که در
ذهن طرف می کنند... ببینید ما می خواهیم کار عملیاتی پیش برود. یک موقع شما یک
فیلمی می سازی که اصلاً دلت می خواهد فیلم فلسفی باشد. آنقدر حرفهای جورواجور و
گنده و نمی دانم این چیزها را بزنی که مخاطبت اصلاً درک نمی کند چیست. ما در یک
محدوده، یک بیس اجتماعی سطح عمومی را در نظر می گیریم. یک بستر اجتماعی که
مخاطبمان مخاطب عام است. به نظر من می گویم مباحث فلسفی بله، اینکه شما بتوانید
کنکاش بکنی، شما بتوانید به خیلی از سؤالات پاسخ بدهید، این هم هست ولی من فکر می
کنم بعضی از آدمها خودشان ذهن فلسفی دارند خیلی از آدمها این جوری هستند، خیلی از
آدمها می توانند کنکاش بکنند؛ اما مهم ترین مسئله، من باز هم را این تأکید می کنم،
این است که شما بتوانید همه ی آنها را وارد بستر اجتماعی مردم بکنی، وارد زندگی
شان بکنی، باید و نباید برایشان درست بکنی، یک سری گذاره های صرف فلسفی که حالا
نمی گویم به درد نمی خورد ولی مسائلی هستند که اگر مشاور بتواند عملیاتیش بکند،
بتواند بیاورد کف جامعه کار خوبی است. ولی باز هم این برمی گردد به همان فقه؛ یعنی
شما نمی توانید فلسفه را جدای از فقه وارد زندگی مردم بکنی.
سایت مشاور فیلم: در مبنای فرمایش شما درواقع آنی که توی
زندگی جریان پیدا می کند فقه است. درست است فلسفه مصرف دارد ولی فلسفه در مبانی و
مبادی مصرف دارد. آنی که مستقیماً جاری می شود فقه است. و البته احتمالاً شما این
تکمله را هم می زنید که فقه نه به این صورت بندی که...
خانم سلطانی: الآن؟ نه این که مسلّم است؛ و
اینکه یک چیزی هم گفتید شما. ببینید شیعه همه ی افتخارش به همین است دیگر، به
تکاپو داشتنش، به ارائه دادن چیزهای جدید. ببینید ما هر علم جدیدی که وارد می شود،
هر مسئله ی جدیدی که وارد می شود احتیاج داریم به این مسئله دیگر؟ مثلاً همین بحث
اهدای جنین، اهدای عضو، خب مسلماً زمان امام صادق و امام کاظم که نبوده، این از
توی مباحث آیات و روایات کشیده شده بیرون. الآن به طرف اجازه می دهند برود قلب کسی
را که مرگ مغزی شده بردارد بگذارد توی سینه ی کسی که احتیاج دارد به آن و احکامش
هم صادر شده است. همین جور که در مورد چیزهای دیگر احکامش صادر شده. این احکام کف
اجتماع است، این احکام است که در زندگی مردم می آید و این فقط فقه است که می تواند
این کار را انجام بدهد و متأسفانه وقتی فقیه از مردم دور می شود نمی تواند آن جوری
که بایدوشاید مسائل را به مردم عرضه بکند.
سایت مشاور فیلم: ظرفیت هایی که از فقه ما توقع داریم که
این مسائل را حل کند این ظرفیت ها نمی شود...
خانم سلطانی: الآن موجود نیست.
سایت مشاور فیلم: ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
سوالات ما در این مرحله به پایان رسید اگر مطلب در انتها دارید بفرمایید
خانم سلطانی: خواهش میکنم ان شاءالله موفق باشید.
آنهایی هم که تفکراتشان متعهدانه است و تا یک حدی اعتقاد
دارند به این جور مسائل، آنها هم خیلی مواقع خودشان را ملزم نمی کنند که بیایند
سراغ یک مشاور دینی؛ فقط تا جایی سراغ مشاور دینی می روند که احتمال سوتی دادن
نباشد!
وقتی شما قبول می کنی مسئولیتت آنقدر سنگین است، شما دلی
وارد این ماجرا می شوی، ناخودآگاه خودت را پرت میکنی وسط ماجرا؛ یعنی نمی توانی
بیرون گود بایستی به طرف بگوبی که خب این کار را بکن، آن کار را نکن، ان شاءالله
درست می شود. شما باید بروی جلو، شما باید همدلانه با او بروی وارد بحث بشی.
ببینید یکی از مشکلات مشاورین ما همین است، کسی که فضای
موسیقی را درک نکرده چه جوری می خواهد برود به یک کسی که دارد موسیقی را اجرا می
کند مشاوره بدهد؟ بحث مشاوره ی دینی یک بحث عینی نیست، بحث ذهنی است یعنی باید روی
ذهن طرف کار بکنی. وقتی بحث ذهنی می شود، خیلی مشکل تر می شود، مفهومی می شود و
این از قدرت مشاوره که باید بتواند خودش را هماهنگ بکند با طرف
ممکن است یک فیلم سازِ خوب به خیلی از چیزها اعتقاد نداشته
باشد ولی اینکه کارش خوب از کار درمیاید، برای این است که می تواند ذهن مردم را
بخواند، برای اینکه یک نگاه خوبی به جامعه ی اطراف خودش دارد که می تواند این کار
را خوب از کار دربیاورد یعنی ربطی به اعتقادش ندارد. برعکس آن فیلم ساز بد، حتی
ممکن است یک مسئله ی اعتقادی را هم به آن اعتقاد داشته باشد ولی نتواند خوب پیاده
اش بکند
منِ [هنرمند] موقعی حرف مشاورم را گوش می دهم که می بینم
مشاور آنقدر تبحر دارد در این قضیه که من می توانم به او اعتماد کنم یعنی وقتی
اعتماد من را جلب می کند راحت می توانم حرفهایی که می زند را قبول کنم
به نظر شما مخاطبهای مشاوره چه کسانی هستند؟ در تصور اول
فکر می کنیم که مخاطب مشاوره فیلم ساز است، هنرمند است. بعد می آییم می بینیم که
یکسری عوامل محیطی برای فیلم مؤثر است که اهمیتش کمتر از فیلم ساز شاید نباشد.
مثلاً حوزه ی علمیه، مثلاً یک جریان علمی دانشگاهی، یک جریان فرهنگی، یک جریان
سیاسی .....
اولین قدم در فیلم، فیلم نامه است؛ یعنی وقتی فیلم نامه
مشکل داشته باشد، کارگردان با دربه دری باید فیلمش را جوری بسازد که این مشکلات یک
جورایی حالا پوشیده بشود. پس فکر می کنم که اولین قدم فیلم نامه است. اگر بخواهیم
در مسائل دینی یک گام جلو برویم از همان اول باید با فیلم نامه نویس همراه باشیم.
من اگر بخواهم بچه ام یک فیلم هالیوودی ببیند این پیش زمینه
را دارم که ممکن است که توی این فیلم یک چیزی باشد که برای بچه ی من خوب نباشد از
قبل می روم می نشینم این فیلم را نگاه می کنم ببینم من می توانم این فیلم را بدهم
بچه ام ببیند یا نه. در مورد فیلمهای سینمای خودمان واقعاً این مشکل خیلی بدتر
است! من با اطمینان به اینکه یک فیلم توی مملکت جمهوری اسلامی ساخته شده می روم
فیلم را از ویدیوکلوپ می گیرم یا می روم در سینما می نشینم می بینم، بعد بچه ام
نشسته کنارم واقعاً نمی دانم چه کار باید بکنم!
از یک تعداد آدمهای خاص که بگذریم بقیه اکثراً کسانی هستند
که درس حوزه خواندند، طلبه هستند ولی واقعاً دایره ی دید محدودی دارند یعنی به هیچ
عنوان نمی توانند تصوری داشته باشند از زندگی یک هنرمند، یک فیلم ساز، یک موسیقی
دان، یک هنرپیشه، خیلی دیدشان محدود است. من خودم به غیراز چند تا آدم نمیشناسم
آنم نه صد در صد!
مهم ترین مسئله، من باز هم را این تأکید می کنم، این است که
شما بتوانید همه ی آنها را وارد بستر اجتماعی مردم بکنی، وارد زندگی شان بکنی،
بایدونباید براشان درست بکنی، این برمی گردد به همان فقه؛ یعنی شما نمی توانید
فلسفه را جدای از فقه وارد زندگی مردم بکنی